مطلب سوم: حکم این عید
شکی نیست که قرار دادن هیجدهم ماه ذیالحجه بعنوان عید و موسمی از موسمهایی که مردم آن را جشن میگیرند، و با آمدن آن به شادی میپردازند، و در آن عبادتهایی مانند آزاد کردن برده، و ذبح و قربانی و غیره انجام میدهند این کارها بدعت و باطل میباشند، و پایه و اساس این کارها باطل است و گمان میکنند پیامبر جدر روز هیجدهم ماه ذیالحجه سال دهم هجری از حجةالوداع برمیگشت و در مکانی به نام غدیر خم به خلافت علیابن ابیطالب س توصیه کرد.
بسیار روشن و واضح است کسانی که این عید بدعت را بوجود آوردهاند و آن را تعظیم مینمایند شیعه هستند، آنها این عید را از عید فطر و عید قربان بزرگتر و فاضلتر میدانند و آن را عید الأکبر مینامند [٧۴۸].
شیخ الإسلام ابن تیمیه /در بیانات خود که از انواع عیدهای زمانی مبتدع سخن میگوید، بعضی از بدعتهای اعیاد مکان و افعال را شامل بدعتهای زمانی میداند و میگوید:
نوع دوم: مکانی است که حادثهای در آن روی داده است همانطور که در غیر آن روی میدهد، بدون اینکه این حادثه باعث شود آنجا را موسم قرار دهیم، سلف صالح هم آن را تعظیم نمیکردند، مانند هیجدهم ماه ذیالحجه، که پیامبر ج هنگام برگشتن از حجةالوداع در غدیر خم خطبهای ایراد فرمودند، پیامبر جدر آن خطبه به پیروی از کتاب خدا توصیه کرد، و سفارش کردند که اهل بیت ایشان را دوست داشته باشند، همانطور که امام مسلم در صحیح خود آن را از زیدبن أرقم س روایت میکند [٧۴٩].
بعضی از کسانی که اهل هوا و هوس هستند در آن چیزهایی اضافه کردهاند، حتی گمان میکنند که پیامبر جبا نص صریح و آشکار خلافت علی س را اعلام کرده است، بعد از آنکه مکان بلندی را برای او فرش میکند و او را آنجا مینشاند، و سخنان و عملهایی را بیان میکنند که چنین چیزهایی اصلاً نبوده و روی نداده است، و گمان میکنند که صحابهها این نص را کتمان کردهاند، و حق او را غصب کردهاند، و همۀ آنها به جز افراد کمی فاسق و کافر شدند. با تأمل به عادتی که خداوند بنیآدم را بر آن قرار داده است، و امانت و دیانتی که اصحاب داشتند، و آنچه که شریعت اسلام از بیان حق بر آنها واجب گردانیده است، با علم الیقین میتوانیم بیان کنیم که برگزاری چنین روزی بعنوان عید و جشن کاری ایجاد شده میباشد و هیچ اصل و اساسی ندارد. هیچ یک از سلف صالح نه از اهل بیت رسولالله جو نه غیر آنها چنین روزی را بعنوان عید اعلام نکرده و نگرفتهاند، تا در آن روز کاری و عبادتی انجام دهند. چون عیدها شریعت و قانونی از قانونهای خداوند میباشند، پس لازم است از آن پیروی و اتباع کرد نه ابتداع و بدعت را ایجاد نمود. پیامبر جخطبههای فراوان و پیمانها و حوادث زیادی در ایام مختلف دارند: مثل روز بدر، حنین، خندق، فتح مکه، زمان هجرت، داخل شدنش به شهر مدینه، و خطبههای فراوان دیگری که در آنها قواعد و قوانین دین را بیان کرده است، و اینها سبب نشدهاند این ایام را عید گرفت، بلکه مسیحیها این کارها را انجام میدهند؛ آن کسانی که ایام حوادث عیسی ÷ را عید میگیرند، و یا یهودیها این کارها را انجام میدهند. عید چیزی است که شریعت آن را تعیین مینماید، آنچه شریعت آن را قرار دهد از آن باید پیروی شود و الا نباید چیزی که در دین نیست به آن اضافه کرد [٧۵۰].
شیخ الإسلام ابن تیمیه /فتوا دادهاند که قرار دادن روز هیجدهم ماه ذیالحجه بعنوان عید بدعت است، سلف صالح آن را انجام ندادهاند و آن را مستحب ندانستهاند، و این موسم و زمان، موسمی غیر شرعی میباشد، و از جملۀ بدعتها به شمار میرود والله اعلم [٧۵۱].
[٧۴۸] به مختصر التحفة الإثنی عشریه، تأْلیف آلوسی، ص (۲۰۸) مراجعه شود. [٧۴٩] رواه مسلم فی صحیحه، (۴/۱۸٧۳)، کتاب فضایل صحابه، حدیث شماره (۲۴۰۸). [٧۵۰] به اقتضاء الصراط المستقیم، (۲/۶۱۳-۶۱۵) مراجعه شود. [٧۵۱] به مجموعه فتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه، (۲۵/۲٩۸) مراجعه شود.