سالگردها و مناسبت های ناروا

فهرست کتاب

سبب دوم: جهل و نادانی نسبت به مقاصد شریعت

سبب دوم: جهل و نادانی نسبت به مقاصد شریعت

دو چیز بر کسانی که در مورد شریعت اسلام صحبت می‌کنند واجب است:

۱- مورد اول: این است که این فرد معتقد باشد دین و شریعت اسلام صددرصد کامل است و هیچ‌گونه نقصی ندارد، و باید ارتباط او با دین در عبادات و معاملات و عادات در حد اطاعت و اطمینان و ایمان باشد، و از حد و مرز شریعت خارج نشود، چون خروج از آن ارتداد محسوب می‌شود، چون کمال و تمام بودن شریعت ثابت شده است، پس کسی که چیزی را بر آن بیفزاید و یا چیزی را از آن کم کند مبتدع محسوب می‌شود. شریعت اسلام بصورت کامل آمده است، و دین از طرف خداوند به اتمام رسیده و او تعالی به آن راضی شده است، خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائدۀ: ۳].

«امروزه (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم».

و پیامبر ما جخاتم پیامبران است، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ[الأحزاب: ۴۰].

«محمد جپدر (نسبی) هیچ یک از مردان شما (نه زید و نه دیگری) نبوده، بلکه فرستادۀ خدا و آخرین پیغمبران است».

آنحضرت جدر واقع آخرین رسالت و کاملترین را آوردند و محال است خداوند چیزی را در این دین بدون توضیح ترک کرده باشد، و یا چیزی را بیان نکرده باشد، اوست که می‌فرماید:

﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا[الإسراء: ۱۵].

«و ما (هیچ شخص و قومی) را مجازات نخواهیم کرد، مگر اینکه پیغمبری را روان سازیم».

مگر غیراین است که این شریعت و دین که حضرت محمد جآن را آورده است، شریعتی است باقی و ماندگار، صالح و کافی و کامل، تا روز قیامت در تمام زمان‌ها و ادوار بر همه‌ی مردم حجت و دلیل می‌باشد. و خداوند سبحان مستقیماً حفظ این رسالت را بعهده گرفته است، تا از هر گونه شک و شبهه و گمان و ظن به دور باشد، و از هر عیبی در امان بماند، تا تعالیم و قوانین آن پیوسته پاک و صاف باشد و دست و فکر مریض انسان و هوا و هوس او در آن دخالت نداشته باشد. خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩[الحجر: ٩].

«ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم».

(و تا روز قیامت آن را از دستبرد دشمنان و از هر گونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون می‌‌داریم).

بعد از همۀ این مسائل، واجب است نسبت به دستورات این شریعت تسلیم، و به کامل بودن، و کافی بودن آن برای تمام نیازهای بشری تا قیامت اعتقاد جازم و قطعی داشته باشیم، غیر از این عقیده، هر عقیده‌ی دیگری نوعی برگشت از این دین و ابتداع به شمار می‌رود.

۲- مورد دوم: بین آیات قرآن و بین احادیث نبوی، هیچ‌گونه تضاد و مخالفتی وجود ندارد، بلکه همه‌ی آن‌ها ‌از یک منبع سرچشمه گرفته و از یک چراغ‌دان نور می‌گیرند، و یک شرع و هدف واحد آن را تنظیم کرده است، پس هر انسانی نسبت به این مطلب جاهل باشد، این جهل و نادانی منجر به خروج از دین و ابتداع می‌شود. توضیح این مسأله به این صورت است: کفار که اهل فصاحت و بلاغت بودند، و در بیان و ادبیات عربی استاد بودند، در کمین پیامبر جبرای اثبات اینکه قرآن از طرف خودش بوده و خداوند آن را نازل نکرده بود ایستاده بودند، خداوند می‌فرماید:

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا٨٢[النساء: ۸۲].

«آیا (منافقان) درباره‌ی قرآن نمی‌اندیشند (و معانی و مفاهیم آن را بررسی نمی‌کنند تا به وجوب طاعت خدا و پیروی امر تو پی ببرند) و اگر از سوی غیر خدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراوانی پیدا می‌کردند».

امام بخاری /از سعیدبن جبیر /روایت می‌کند که: مردی به ابن عباس س گفت: بعضی مسائل را در قرآن سراغ دارم که به نظر من با هم اختلاف دارند، خداوند می‌فرماید:

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ وَلَا يَتَسَآءَلُونَ١٠١ [المؤمنون: ۱۰۱].

«(هنگامی که برای بار دوم در صور دمیده شد)، هیچ‌گونه خویشاوندی و نسبتی درمیان آنان نمی‌ماند، و در آن روز از همدیگر نمی‌پرسند».

و خداوند می‌فرماید:

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ٢٧[الصافات: ۲٧]

«بعضی رو به بعضی می‌نمایند و همدیگر را بازخواست می‌کنند».

و فرمودۀ خداوند:

﴿وَلَا يَكۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِيثٗا[النساء: ۴۲].

«(در آن روز) نمی‌توانند (کردار یا )گفتاری را از خدا پنهان سازند».

و فرمودۀ خداوند:

﴿رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشۡرِكِينَ[الأنعام: ۲۳]

«پروردگارا ما مشرک نبوده‌ایم»، و در این آیه کتمان کرده‌اند.

و خداوند می‌فرماید:

﴿ءَأَنتُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَمِ ٱلسَّمَآءُۚ بَنَىٰهَا٢٧ رَفَعَ سَمۡكَهَا فَسَوَّىٰهَا٢٨ وَأَغۡطَشَ لَيۡلَهَا وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا٢٩ وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ٣٠[النازعات: ۲٧-۳۰].

خلقت آسمان را قبل از خلقت زمین بیان کرده است، سپس می‌گوید:

﴿قُلۡ أَئِنَّكُمۡ لَتَكۡفُرُونَ بِٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِكَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٩ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ١٠ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ١١[فصلت: ٩-۱۱].

که در این آیه خلقت زمین را قبل از خلقت آسمان‌ها بیان می‌کند.

و خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا[النساء: ۲۳].

﴿عَزِيزًا حَكِيمٗا. [النساء: ۱۶۵].

﴿سَمِيعَۢا بَصِيرٗا[النساء: ۱۳۴].

این طور فهمیده می‌شود که خداوند صاحب این صفات بوده بعداً تمام شده است.

ابن عباس س فرمود:

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ وَلَا يَتَسَآءَلُونَ١٠١[المؤمنون: ۱۰۱].

در نفخه‌ی اول است، در نفخه‌ی دوم هر چه در آسمان‌ها و زمین است نابود می‌شوند، مگر کسی که خدا بخواهد، در این هنگام خویشاوندی وجود ندارد، و از همدیگر نمی‌پرسند، سپس در نفخه‌ی آخر رو به همدیگر می‌کنند و همدیگر را بازخواست می‌کنند.

اما فرمودۀ خداوند: ﴿مَا كُنَّا مُشۡرِكِينَ[الأنعام: ۲۳].

و فرموده‌اش:

﴿وَلَا يَكۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِيثٗا[النساء: ۴۲].

خداوند از گناهان اهل اخلاص می‌گذرد و آن‌ها ‌را عفو می‌کند، و مشرکین می‌گویند: بیایید می‌گوییم مشرک نبوده‌ایم، در این هنگام بر دهانهای شان مهر زده می‌شود که نتوانند حرف بزنند، و به جای آن‌ها ‌دستهای شان به نطق می‌آید و حرف می‌زند، پس درمی‌یابیم که خداوند هیچ سخنی را کتمان نمی‌کند، و نزد خداوند:

﴿يَوۡمَئِذٖ يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَعَصَوُاْ ٱلرَّسُولَ لَوۡ تُسَوَّىٰ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضُ وَلَا يَكۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِيثٗا٤٢[النساء: ۴۲] .

«در آن روز کسانی که کفر را برگزیده و از فرمان پیغمبر سر برتافته‌اند، دوست می‌دارند که کاش زمین را بر روی آنان صاف می‌کردند (و همچون مُردگان در خاک پنهان می‌شدند) در آن روز آنان نمی‌توانند کردار یا گفتاری را از خدا پنهان سازند».

و خداوند زمین را در دو روز (دو مرحله) به وجود آورد، سپس آسمان‌ها را خلق نمود، و آن‌ها ‌را در دو روز دیگر منسجم کرد، سپس زمین را گسترانید و گسترش آن این بود که آب و مرتع را از آن بیرون آورد، و کوه‌ها و زیبایی‌ها و تپه‌ها را میان آن‌ها ‌در دو روز دیگر خلق کرد. این است فرموده‌ی او تعالی:

﴿دَحَىٰهَآ[النازعات: ۳۰].

و

﴿خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ[فصلت: ٩].

زمین و آنچه در آن وجود دارد به چهار روز (چهار مرحله) قرار داد، و آسمان‌ها را در دو روز (دو مرحله) خلق نمود.

﴿وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمًا[النساء: ٩۶].

«خداوند خود را بخشنده نام می‌برد».

یعنی پیوسته بخشنده و غفور است، خداوند آنچه را اراده می‌فرماید صورت می‌گیرد، پس نباید تصور کنیم که میان آیات قرآن اختلاف وجود دارد، چون همه‌ی آن از طرف خدا آمده است [۴۴].

[۴۴] به صحیح بخاری (فتح الباری)، (۸/۵۵۵-۵۵٩)، کتاب تفسیر مراجعه شود. بخاری آنرا تعلیقا روایت نموده سپس در آخر آن گفته است: (یوسف بن عدی به من گفت: عبید الله بن عمرو از زید بن ابی انیسه از منهال این طور روایت کرده است). و منهال آنرا از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده است. به اعتصام شاطبی، (۲/۳۰۴-۳۱٧) و هم چنین به کتاب البدعة والمصالح المرسلة ص: (۱۳۳- ۱۴۲) مراجعه شود.