سالگردها و مناسبت های ناروا

فهرست کتاب

جهت دوم:

جهت دوم:

از این مراسم و جشن نهی شده است چون محدث و بدعت است، زیرا از سلف صالح، تابعین، تبع تابعین، علمای مشهور امت مانند ائمه اربعه و غیر آن‌ها ‌و کسانی که بعد از آن‌ها ‌آمده‌اند روایت نشده است که اول قرن هجری را جشن گرفته باشند و یا به این مناسبت مراسمی را تشکیل داده باشند، و در کتاب‌های تاریخ هم - طبق اطلاع محدود من - نیامده که هیچ یک از علما و یا حکام، ابتدای قرنی از قرن‌ها را جشن گرفته باشند، و اگر چنین کاری خیر و شایسته بود کسانی که برای انجام اعمال خیر از ما حریص‌تر و کوشاتر بودند، که همان سلف صالح - رحمةالله علیهم - می‌باشند از ما سبقت می‌گرفتند.

نصوص زیادی در مورد نهی از امور محدثه و بدعت وارد شده‌اند از جمله:

قوله ج: «من أحدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد» [٧۸۳]. «هر کس در دین ما چیزی ایجاد کند که از آن نباشد مردود است».

و قوله ج: «من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو رد» [٧۸۴]. «هر کس عملی را انجام دهد که دستور و فرمان ما برای انجام آن وجود نداشته باشد مردود و باطل است».

کسی که طالب حق و با انصاف باشد شکی ندارد این جشن گرفتن و مراسم‌ها شامل بدعت‌هایی که از آن‌ها ‌نهی شده می‌شوند، چون به دین اضافه شده‌اند و «كل محدثة بدعة» [٧۸۵]. «هر چیزی که به دین اضافه شود بدعت است».

و از طرف دیگر تقلید از اهل کتاب در مراسم‌ و عیدهایشان می‌باشد، «ومن تشبّه بقومٍ فهو منهم» [٧۸۶]والله اعلم.

[٧۸۳] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۵/۳۰۱)، کتاب صلح، حدیث شماره (۲۶٩٧) و مسلم کتاب الأقضیة، حدیث شماره (۱٧۱۸). [٧۸۴] رواه مسلم فی صحیحه، کتاب الأقضیة، حدیث شماره: (۱٧۱۸). [٧۸۵] مقدمه‌ی سنن ابن ماجه مرفوعاً الی النبی ج، (۱/۱۸)، و در سند آن عبید بن میمون مدنی است که ابن حجر در باره‌ی او گفته: احوال او پوشیده است، به تقریب التهذیب ۱/ ۵۴۵ مراجعه شود. [٧۸۶] رواه احمد فی مسنده، (۲/۵۰) رواه ابوداود فی سننه، (۴/۳۱۴)، کتاب اللباس، حدیث (۴۰۳۱)، منذری در تهذیب سنن ابوداود ۶/ ۲۵ گفته: در سند این حدیث عبد الرحمن بن ثابت بن ثوبان آمده و او ضعیف است. شیخ الاسلام ابن تیمیه در اقتضاء الصراط المستقیم ۱/ ۲۳۶ گفته: و این سند خوب است، سیوطی در جامع الصغیر، حدیث شماره: ۸۵٩۳ گفته: سند این حدیث حسن است، حافظ عراقی گفته: این سند صحیح است، و ابن حبان نیز آن را صحیح دانسته است علامه البانی /این روایت را صحیح دانسته است، به إرواء الغلیل، حدیث شماره: ۲۳۴۸ مراجعه شود.