بحث سوم: تخصیص ماه رجب برای روزه و عبادت بدعت است. و حکم عمره در این ماه و زیارت رجبیه
از کارهای بدعت در ماه رجب: تخصیص این ماه برای روزه و عبادات است، و کسانی که این تخصیص را انجام میدهند به احادیثی که بعضیها ضعیف و بسیاری هم موضوع و ساختگی هستند استدلال مینمایند که بعضی از آنها را بیان کردیم.
شیخ الإسلام ابن تیمیه میفرماید: تخصیص ماههای رجب و شعبان به روزه و یا اعتکاف از پیامبر جو از صحابه و از ائمهی مسلمین نقل نشده است، بلکه آنچه ثابت و صحیح است پیامبر جماه شعبان را روزه میگرفت، و در هیچ ماه از ماههای سال به اندازۀ ماه شعبان روزه نمیگرفت آن هم به خاطر ماه رمضان بود [۴۰۰].
اما تخصیص ماه رجب برای روزه، تمام احادیثی که در این مورد آمدهاند ضعیف میباشند، حتی ساختگی هستند، که اهل علم بر هیچ کدام اعتماد نمیکنند، و از احادیثی که ضعیف میباشند و در مورد فضایل روایت شدهاند نیستند، بلکه اکثر آنها از احادیث ساختگی و دروغ میباشند، و بیشترین حدیثی که در این مورد روایت شده این حدیث است، هرگاه پیامبر جبه ماه رجب میرسید میفرمود: «اللهم بارك لنا في رجب وشعبان وبلغنا رمضان» [۴۰۱]«پروردگارا در ماه رجب و شعبان برای ماه رحمت و برکت نازل بفرما و ما را به ماه رمضان برسان».
ابن ماجه در سنن خود از ابن عباس او هم از پیامبر جروایت میکند که میفرماید: «نهي عن صيام رجب» [۴۰۲]پیامبر جاز روزۀ ماه رجب نهی فرموده است. که در سند آن جای بحث و نظر است.
اما این روایت صحیح است که عمر فاروق س توصیه میکرد که در ماه رجب مردم طعام و غذا بخورند و میفرمود ماه رجب را به ماه رمضان تشبیه نکنید و چیزی بخورید.
ابوبکر صدیق س وارد خانه شد، دید که خانوادهاش کوزهای را برای آب خریدهاند و خود را برای روزه آماده میکنند، گفت این چیست؟ گفتند: ماه رجب است، فرمود: آیا میخواهید آن را به رمضان تشبیه کنید؟ و آن کوزه را شکست [۴۰۳].
پس هرگاه بعضی افطار میکردند و روزه نمیگرفتند، روزۀ بعضی دیگر را که در رجب روزه میگرفتند مکروه نمیدانستند.
در مسند و غیر آن حدیثی از پیامبر جوجود دارد که میفرماید: «أنه أمر بصوم الأشهر الحرم» پیامبر جبه روزۀ ماههای حرام دستور داده است. که ماههای حرام عبارتند از: رجب، ذوالقعده، ذوالحجه، و محرم، که فرمودۀ پیامبر جهر چهار ماه را شامل میشود نه اینکه مخصوص ماه رجب باشد [۴۰۴].
شیخ الإسلام ابن تیمیه /بیان میکند: تعظیم ماه رجب از اموری محسوب میشود که تازه و ایجاده شده میباشد و لازم است خود را از آن دور کرد، و اختصاص ماه رجب برای روزه به گفتۀ امام احمد و غیره مکروه میباشد [۴۰۵].
ابن رجب میگوید: در مورد فضل و بزرگی روزۀ ماه رجب هیچ چیزی که صحیح و درست باشد از پیامبر جنیامده است، و حتی از صحابهها هم روایت نشده است، اما از ابیقلابه روایت شده که گفته است: «في الجنة قصر لصوام رجب» در بهشت قصری برای روزهداران ماه رجب وجود دارد. بیهقی میگوید: ابوقلابه از بزرگان تابعین است، و افراد مثل او چیزی را که به او نرسیده باشد نمیگوید [۴۰۶].
و تمام روایتهایی که در مورد روزۀ ماههای حرام آمدهاند همگی حدیث مجیبۀ الباهلی از پدرش یا عمویش روایت کرده که پیامبر جفرموده است: «صم من الحرم واترك» [۴۰٧]از ماههای حرام روزه بگیر و افطار هم کن، سه مرتبه آن را تکرار کرد، ابوداود و ابن ماجه و غیر آنها نیز این حدیث را بیان کردهاند و ابن ماجه این را هم روایت کرده است: «صم أشهر الحرم» «ماههای حرام را روزه بگیر».
بعضی از سلف صالح ماههای حرام را کلاً روزه میگرفتند، از جمله: ابن عمر، حسن بصری، ابواسحاق السبیعی.
ثوری میگوید: دوست دارم در ماههای حرام روزه بگیرم. در حدیثی آمده است که ابن ماجه از اسامهبن زید روایت میکند: که ماههای حرام را روزه میگرفت پیامبر جبه او گفت: «صم شوالاً» «ماه شوال را روزه بگیر». روزۀ ماه شوال را تا وقت مرگ گرفت و روزه ماههای حرام را ترک کرد. در سند آن انقطاع وجود دارد. ابن ماجه با سندی ضعیف از ابن عباس س روایت میکند که پیامبر جاز روزۀ ماه رجب نهی کرد، قول صحیح این است که بر ابن عباس موقوف شده است، عطاء هم از پیامبر جبه صورت مرسل آن را روایت کرده است [۴۰۸].
عبدالرزق در کتاب خود از داودبن قیس از زیدبن أسلم روایت میکند که برای پیامبر جبیان شد که طایفهای ماه رجب را روزه میگیرند، پیامبر جفرمود: پس چرا از ماه شعبان غافلند [۴۰٩]؟
ابن رجب دوباره میفرماید: ابن عمر و ابن عباس نظرشان بر این است که چند روزی از ماه رجب افطار شود.
انس و سعیدبن جبیر آن را مکروه میدانند.
یحیی بن سعید الأنصاری و امام احمد /روزۀ تمام ماه رجب را مکروه میدانستند، یک یا دو روز را از آن افطار میکرند، این نظریه از ابن عمر و ابن عباس هم حکایت شده است.
امام شافعی /در قول قدیم خود میفرماید: مکروه میدانم که فردی یک ماه پشت سر هم و تماماً بطور کامل مثل ماه رمضان روزه بگیرد، و به حدیث عایشه لاستدلال میکند که میفرماید: «ما رأيت رسولالله جاستكمل شهراً قط إلّا رمضان» [۴۱۰]. «پیامبر جرا ندیدهام که ماهی را بطور کامل روزه بگیرد به جز ماه رمضان».
و گفت: اختصاص روزی از روزها نیز به همین صورت است، و فرمود به این دلیل آن را مکروه میدانم تا فرد جاهل به آن تأسی نکند و گمان برد که واجب است، و اگر آن را انجام داد کار خوب و نیکویی است، و کراهیت اختصاص ماه رجب به این صورت از بین میرود که ماه دیگری را با آن روزه بگیرد، که به نظر بعضی از اصحاب ما حنابله) روزۀ ماههای حرام سنت است، یا اینکه رجب و شعبان را روزه بگیرد، همچنانکه گذشت ابن عمر بو دیگران روزۀ ماههای حرام را جایز دانستهاند.
و آنچه از امام احمد به طور قطع بیان شده این است که روزۀ تمام ماه رجب جایز نیست مگر اینکه فرد تمام سال را روزه بگیرد [۴۱۱].
از ابن عمر بروایت شده است: به او اطلاع داده شد که قومی قول او را رد کردهاند که گفته است روزه ماه رجب حرام است، در جواب گفت: پس کسی که تمام سال را روزه بگیرد باید چه کار کند؟ [۴۱۲]
این روایت دلیل است برای اینکه روزۀ تمام ماه رجب درست نیست مگر اینکه تمام سال روزه گرفته شود.
یوسف بن عطیه از هشام بن حسان از ابن سیرین از عایشه لروایت میکند که پیامبر جبعد از ماه رمضان به جز ماه رجب و شعبان روزه نگرفته است [۴۱۳]، و یوسف جداً ضعیف میباشد [۴۱۴].
ابن قیم جوزی در مورد روزههای پیامبر جمیفرماید: پیامبر جپشت سر هم سه ماه رجب، شعبان و رمضان را روزه نگرفته است، همچنان که بعضی از مردم این کار را انجام میدهند، و بطور کامل ماه رجب را هم هیچ وقت روزه نگرفته است، و روزۀ آن را نیز مستحب ندانستهاند، بلکه ابن ماجه نهی از آن را روایت کرده است [۴۱۵].
ابوشامه میگوید: شیخ ابوالخطاب در کتاب «أداء ما وجب من وضع الوضاعین في رجب» از مؤتمن بن احمد الساجی الحافظ روایت میکند که میگوید: شیخ و عالم خراسان [۴۱۶]امام عبدالله انصاری ماه رجب روزه نمیگرفت و از آن نهی میکرد و میگفت: آنچه در مورد فضایل و بزرگی ماه رجب و روزۀ آن وارد شده هیچ کدام صحیح نمیباشد و پیامبر جآنها را نفرموده است، بلکه مکروه بودن آن از جماعتی از صحابهها روایت شده است، از جمله ابوبکر و عمر بو عمر فاروق س روزهداران را دستور میداد که غذا بخورند و افطار نمایند.
فاکهی در کتاب خود به نام مکه این مطلب را روایت میکند، امام ابوعثمان سعیدبن منصور الخراسانی میگوید: سفیان از مسعر از وبره از خرشه بن الحر روایت میکند که عمر بن الخطاب س آن دسته از مردانی که در ماه رجب دست از غذا میکشیدند و روزه میگرفتند دست آنها را میزد تا هنگامی که دست برای غذا دراز میکردند و افطار مینمودند، و میفرمود: این ماهی است که اهل جاهلیت آن را تعظیم میکردند [۴۱٧].
در آخر میگوید اجماع بر عدالت راویان این روایت وجود دارد.
روزه سپر آتش جهنم است، انجام خوبترین کار است، عملی نیکو میباشد، البته نه به خاطر فضل روزۀ این ماه، گفت: اگر گفته شود آیا این انجام کار خیر نیست؟
گفته شد کار خیر آن است که از طرف پیامبر جبیان و مشروع شده باشد، هر گاه دانستیم که آن کار دروغ است از مشروعیت خارج میشود، و معلوم است که تعظیم ماه رجب ضرر دارد و در زمان جاهلیت بود، همچنان که امیرالمؤمنین عمر بن خطاب س کسانی را که روزه میگرفتند دستور میداد روزهاشان را افطار کنند و غذا بخورند، و مفسر و دانشمند قرآن ابن عباس روزۀ این ماه را مکروه میدانست.
فقیه و دانشمند قیروان، دانشمند و متخصص فروع زمان خود ابومحمد بن زید میگوید: ابن عباس روزۀ تمام ماه رجب را مکروه میدانست، تا جاهل فکر نکند که روزۀ آن واجب است [۴۱۸].
طرطوشی میگوید: روزۀ ماه رجب به سه صورت زیر مکروه است:
هر زمان مسلمانان در هر سال این ماه را به روزه اختصاص دهند، مردم عوام و کسانی که نسبت به شریعت آگاهی ندارند چنین فکر میکنند که روزۀ آن مثل روزه ماه رمضان واجب است.
یا اینکه طوری تصور شود که این روزه سنتی ثابت است و پیامبر جآن را به طور ویژه قرار داده است و بسان سنتهای رواتب میباشد.
تصور شود که روزه در این ماه از سایر ماههای دیگر ثوابش بیشتر و زیادتر میباشد. مثل روزۀ روز عاشورا و یا مثل فضل نماز آخر شب است، پس از فضایل است نه از سنتها و واجبات، و اگر از فضایل بود حتماً پیامبر جآن را بیان میکرد، و یا حداقل در طول عمر خود یک دفعه آن را انجام میداد مثل روزۀ روز عاشورا و یا مثل انجام نماز زمانی که یک سوم شب میگذشت.
پس زمانی که پیامبر جآن را انجام نداده، درست نیست که آن را از فضایل قرار دهیم، و به اتفاق علما نه واجب و نه سنت میباشد، پس نمیتوانیم هیچ صورتی را بر آن قرار دهیم، پس روزۀ آن و دوام بر آن مکروه میباشد تا نزد عوام بعنوان واجب و یا سنت تلقی نشود. و هر گاه شخصی دوست داشت روزه بگیرد و زمینه فراهم بود بصورتی که واجب و یا سنت محسوب نشود در این صورت اشکال ندارد [۴۱٩].
آنچه از کلام علمای سلف صالح گذشت برای ما روشن کرد که ماه رجب به روزه اختصاص نیافته، و اختصاص این ماه به روزه توسط اهل جاهلیت به خاطر تعظیم آن است و تعظیم ماه رجب تشبه به اهل جاهلیت است و هر کس به قوم و ملتی تشابه پیدا کند از آن قوم محسوب میشود. تخصیص ماه رجب به روزه بدعت است چون پیامبر جبه آن دستور نداده و آن را عملاً انجام نداده است و خلفای راشدین، تابعین و سلف صالح آن را انجام ندادهاند، و تمام روایتهایی که در مورد روزۀ آن آمدهاند به اتفاق جمهور علما همگی موضوع و ساختگی هستند مگر تعداد کمی از آنها که خیلی ضعیف میباشند و برای استدلال صلاحیت ندارند.
از ابن عباس به طور صحیح روایت شده که از روزۀ این ماه نهی میکرد تا به عید و جشن تبدیل نشود [۴۲۰].
و همچنین در جای دیگر میفرماید: هرگز پیامبر جرا ندیده و از او نشنیدهایم که روزۀ روزی و یا روزۀ ماهی را بر روز و یا ماه دیگری برتری دهد به جز روز عاشورا و ماه رمضان را، پس برای اختصاص روزۀ ماه رجب اصل و اساسی وجود ندارد والله اعلم.
اما تخصیص ماه رجب برای انجام عمره، ابن عمر باز پیامبر جروایت میکند که در ماه رجب عمره انجام دادهاند، عایشۀ صدیقه لآن را انکار و رد کرد در حالی که ابن عمر آن را شنید ولی سکوت کرد و هیچ دفاعی نکرد [۴۲۱].
عمربن خطاب س و غیر او عمره را در ماه رجب مستحب و نیکو میدانستند، و عایشه و ابن عمر هم عمره را در ماه رجب انجام میدادند.
ابن سیرین از سلف نقل میکند که عمره را در ماه رجب انجام میدادند، در واقع خوبترین و بهترین شیوۀ حج آن است که حج تمتع در یک سفر و عمره در سفر دیگر یعنی بطور جداگانه و در غیر ماههای حج صورت گیرد، که این کار از اتمام حج و عمره بطور جداگانه رأی جمهور صحابه مثل عمر، عثمان، علی و غیر آنها میباشد [۴۲۲].
کلام ابن رجب /بر این مطلب دلالت دارد که عمره در ماه رجب مستحب است، و عمر فاروق س نیز عمره را در ماه رجب انجام داده و مستحب دانسته است، عایشه و ابن عمر بنیز آن را انجام دادهاند، این قول اول است.
بیهقی در سنن خود از سعیدبن مسیب روایت میکند که عایشه لدر آخر ذیالحجه از روستای جحفه [۴۲۳]عمره را انجام میداد، و از مدینه در ماه رجب
عمره را انجام میداد واز ذوالحلیفه [۴۲۴]لبیک و تسبیح را شروع میکرد.
قول دوم:
اختصاص ماه رجب برای انجام حج عمره اصل و اساسی ندارد، ابن العطار میگوید: آنچه از اهل مکه - خداوند شرف و بزرگی آنها را زیاد کند - به من رسیده این است که اکثر آنها به انجام عمره در ماه رجب عادات گرفتهاند، که هیچ اصل و اساسی را برای آن نمیدانم، بلکه در حدیثی از پیامبر جآمده و ثابت است که میفرماید: «عمرةٌ في رمضان تعدلُ حجةً» [۴۲۵] [۴۲۶]انجام یک عمره در ماه رمضان مثل انجام یک حج تمتع میباشد و به اندازۀ آن اجر و ثواب دارد.
شیخ محمدبن ابراهیم آل الشیخ بیان میکند که علما، اختصاص ماه رجب را برای انجام عمرههای زیاد مکروه میدانند [۴۲٧].
آنچه که من آن را ترجیح میدهم - والله اعلم - اختصاص ماه رجب برای انجام عمره اصل و اساسی ندارد، چون هیچ دلیل شرعی وجود ندارد، با اینکه ثابت شده که پیامبر جهیچ وقت در ماه رجب عمره را انجام نداده است.
اگر چنانچه برای تخصیص ماه رجب برای عمره فضل و اجری بود حتماً پیامبر جامت خود را راهنمایی میکرد - و خود ایشان هم بر آن حریص بود - همانطور که امت خود را برای فضل عمره در ماه رمضان و امثال آن ارشاد کرده است. اما آنچه که نقل شده که عمرابن الخطاب عمره را در ماه رجب مستحب دانسته است سند صحیح آن را پیدا نکردهایم.
و اما آنچه که ابن سیرین از علمای سلف نقل میکند که آنها آن را انجام میدادند، این کار دلیل بر اختصاص ماه رجب برای عمره نمیشود، چون هدف آنها - والله اعلم - اختصاص ماه رجب برای عمره نبوده است، بلکه قصد و هدف آنها - والله اعلم - انجام حج دریک سفر و عمره در سفر دیگری بوده است، آن هم به خاطر رغبت و شوق برای اتمام حج و عمرهای است که به آن دستور داده شدهاند، همانطور که ابن رجب درمیان سخن خود از نقل ابن سیرین از علمای سلف آن را بیان میکند و توضیح میدهد.
و اما روایت بیهقی از عایشه لکه عمره را در ذیالحجه و رجب انجام میداد، جواب این است که: این بر عایشه موقوف میشود و کار اوست، و احتمال دارد این فعل عایشه لجمع و توافقی باشد میان سنت بودن انجام عمره در ماههای حرام همانطور که پیامبر جآن را انجام داد و میان فضل انجام حج تمتع در یک سفر و عمره در سفر دیگر بطور جداگانه، اگر در تخصیص ماه رجب برای عمره فضل و بزرگی وجود داشت و یا امتیازی بود عایشه لآن را بیان میکرد، فضل و خیر در پیروی از پیامبر جاست که هیچ وقت در ماه رجب عمره را انجام ندادهاند والله اعلم. ابوشامه میگوید: درست نیست که عبادات را به اوقات و زمانهایی اختصاص دهیم که شریعت آنها را تعیین نکرده است، بلکه تمام کارهای خیر و نیکو در تمام زمانها اجازه داده شدهاند، بعضی بر بعض دیگری برتری ندارند، مگر اینکه شریعت آن را برتری داده باشد و یا آن را به نوعی از عبادت اختصاص داده باشد، اگر چنین بود فقط آن عبادت با آن فضیلت اختصاص پیدا میکند نه غیر آن، مثل روزۀ روز عرفه و عاشورا، و نماز وسط شب، عمره در رمضان. و از زمانهایی که شریعت اعمال خیر را در آنها برتری و تفضیل داده است مثل: ده روزه اول ذیالحجه، لیلة القدر که از هزار ماه بهتر است، هر عملی در آن شب از عمل و کار در هزار ماه بهتر است که در آن لیلة القدر وجود ندارد، و خلاصه مکلفین مقام و اجازۀ تخصیص را ندارند بلکه این مقام و اجازه مخصوص شارع - خدا و رسول جاو - میباشد [۴۲۸]. والله اعلم.
[۴۰۰] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۴/۲۱۳)، حدیث (۱٩٧۰)، مسلم، کتاب الصیام، حدیث (۱۱۵۶)، و در لفظ صحیحین این جمله: آن هم بخاطر رمضان بود، وارد نشده است. [۴۰۱] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۲۵٩)، و تفصیل این حدیث گذشت. [۴۰۲] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۵۴۴)، حدیث شماره (۱٧۴۳) در سند آن داود بن عطاء المدنی وجود دارد که در تضعیف او اتفاق نظر وجود دارد. ابن جوزی میگوید: این حدیث صحیح نیست. به العلل المتناهیه، حدیث شماره: ٩۱۳، و تهذیب التهذیب ترجمهی شماره: ۳٧۰ مراجعه شود. [۴۰۳] ابن قدامه میگوید امام احمد با اسناد خود آن را از ابیبکر روایت میکند به مغنی، (۳/۱۶٧) و الشرح الکبیر، (۲/۵۲) مراجعه شود. بنده میگویم: اما من این روایت را در مسند امام احمد نیافته ام، اما شیخ الإسلام ابن تیمیه در مجموع الفتاوی (۲۵/ ۲٩۱) از ابی بکره روایت نموده و هم چنین در اقتضاء الصراط المستقیم (۲/ ۲۶۵). [۴۰۴] به مجموع الفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه /، (۲۵/۲٩۰-۲٩۱) مراجعه شود. [۴۰۵] به کتاب اقتضاء الصراط المستقیم، (۲/۶۲۴-۶۲۵) مراجعه شود. [۴۰۶] جواب این است: تمام علما مثل اسماعیل هروی، ابن تیمیه، ابن حجر عسقلانی، که سابقاً اشاره شد اتفاق نظر دارند تمام احادیثی که در مورد روزهی ماه رجب روایت شدهاند یا ضعیف و یا دروغ میباشند، والله اعلم. [۴۰٧] رواه امام احمد فی مسنده، (۵/۲۸)، رواه ابوداود فی سننه، (۲/۸۰٩-۸۱۰)، حدیث شماره (۲۴۲۸) و رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۵۵۴)، تفصیل این روایت گذشت. [۴۰۸] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۵۵۵)، حدیث شماره (۱٧۴۴)، البوصیری در زوائد ابن ماجه میگوید، رجال این سند مورد اطمینان هستند. [۴۰٩] رواه عبدالرزق فی مصنفه، (۴/۲٩۲)، حدیث شماره (٧۸۵۸) و رواه ابن ابیشبیه فی مصنفه، (۳/۱۰۲). [۴۱۰] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۴/۲۱۳)، حدیث شماره (۱٩۶٩) و مسلم، کتاب الصوم، حدیث (۱۱۵۶). [۴۱۱] به کتاب المغنی، (۳/۱۶٧) مراجعه شود. [۴۱۲] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۲۶) و مسلم فی صحیحه کتاب اللباس، حدیث (۲۰۶٩). [۴۱۳] ابن حجر در تبیین العجب، ص (۱۲) میگوید این حدیث دروغ است چون یوسف بن عطیه در سند آن وجود دارد و او بسیار ضعیف است. [۴۱۴] به لطائف المعارف، ص (۱۲۴-۱۲۵) مراجعه شود. [۴۱۵] به زاد المعاد، (۲/۶۴) مراجعه شود. [۴۱۶] خراسان سرزمینی وسیع میباشد ابتدای آن عراق و آخر آن از جانب هند طخارستان، غزنه، سیستان و کرمان است که جزو آن نیستند اما اطراف حدود آن میباشند، مهمترین شهرهای آن نیشابور، هرات، مرو، بلخ، طالقان، نسا، سرخس و ابیورد است، در زمان حضرت عثمان فتح شد. به معجم البلدان، (۲/۳۵۰) مراجعه شود. [۴۱٧. ] - به مصنف ابن ابی شیبه ۳/ ۱۰۲ مراجعه شود. علامه البانی بعد از ذکر سند این روایت میگوید: این سند صحیح است، به إرواء الغلیل، حدیث شماره: ٩۵٧ مراجعه شود. [۴۱۸] به کتاب الباعث، ص (۴۸-۴٩) مراجعه شود. [۴۱٩] به کتاب الحوادث و البدع، ص (۱۳۰-۱۳۱) مراجعه شود. [۴۲۰] عبدالرزاق در کتاب خود روایت کرده، (۴/۲٩۲) ابن حجر میگوید: این سند صحیح است، به تبیین العجب، ص (۳۵) مراجعه شود. [۴۲۱] رواه البخاری، (۲/۱٩٩)، کتاب عمره باب ۳، صحیح مسلم، کتاب حج، حدیث شماره (۱۲۵۵). [۴۲۲] به کتاب لطائف المعارف، ص (۱۲۵-۱۲۶) مراجعه شود. [۴۲۳] الجحفة روستای بزرگی و دارای منبر بود، در سر راه مدینه به مکه میباشد، میقات اهل مصر و شام است به شرطی که از راه مدینه نیایند، نام آن مهیعه بود به خاطر سیل آن را جحفه نامیدند، که بعداً خراب شد، به معجم البلدان، ص (۲/۱۱۱) مراجعه شود. [۴۲۴] روستایی است که بین آن و مدینه شش یا هفت میل فاصله بوده، میقات اهل مدینه است، به معجم البلدان (۲/۲٩۵- ۲٩۶) مراجعه شود، و این روایت را بیهقی در سنن خود، (۴/۳۴۴)، کتاب حج با سند حسن روایت نموده است، به تقریب التهذیب، (۲/۳۴۳) مراجعه شود. [۴۲۵] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۳/۶۰۳)، حدیث شماره (۱٧۸۲) و مسلم فی صحیحه، کتاب حج، حدیث شماره (۱۲۵۶). [۴۲۶] به مساجلهی عز بن عبدالسلام و ابن الصلاح در بارهی صلاة الرغائب ص: ۵۶ مراجعه شود. [۴۲٧] به مجموع فتاوی شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ (۶/ ۱۳۱) مراجعه شود. [۴۲۸] به الباعث، ص: ۴۸ مراجعه شود.