بحث اول: بعضی از آثار وارده در مورد ماه محرم
از ابوبکر س از پیامبر ج روایت شده است که فرمودند: «إن الزمان قد استدار كهيئته يوم خلق الله السماوات والأرض، والسنة اثنا عشر شهراً، منها أربعة حرم: ثلاثٌ متوالياتٌ ذوالقعده وذوالحجه والـمحرم، ورجب مضر الذي بين جمادي وشعبان» [۱۳۴]. «زمان دور میزند و میچرخد بر همان شکلی که آن روز خداوند زمین و آسمان را آفرید، سال دوازده ماه است، از این دوازده ماه، چهار ماه از ماههای حرام محسوب میشود، سه ماه از ماههای حرام پشت سر هم میآیند، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم و ماه رجب نیکو و سرسبز که میان جمادی و شعبان قرار دارد».
از ابوهریره س روایت شده است که پیامبر جفرمود: «أفضل الصيام بعد رمضان، شهرُ الله الـمحرم، وأفضلُ الصلاة بعد الفريضة، صلاة الليل» [۱۳۵]. «خوبترین و پسندیدهترین روزه بعد از روزۀ ماه رمضان، روزۀ ماه خدا محرم میباشد، و خوبترین و پسندیدهترین نماز بعد از نمازهای واجب، نماز شب است».
از عایشه لروایت شده است که فرمود: در زمان جاهلیت قریش [۱۳۶]روز عاشورا را روزه میگرفتند. آن زمان که پیامبر جبه مدینه [۱۳٧]رفت روز عاشورا را روزه گرفت و بر آن امر کرد، هنگامی که روزۀ ماه رمضان واجب شد، روزۀ عاشورا را ترک کرد، هر کس دوست داشت روزه میگرفت و هر کس دوست نداشت آن را ترک میکرد. متفق علیه [۱۳۸].
از ابن عباس بروایت شده است که فرمود: هنگامی که پیامبر جبه مدینه رفتند، دیدند که یهودیها روز عاشورا روزه میگیرند، فرمود: این چه روزهای است که میگیرید؟ گفتند: این روز نیکو است، این روزی است که خداوند بنیاسرائیل را از دشمنشان نجات داد و موسی ÷ آن را روزه گرفت، پیامبر جنیز روزه گرفت، پیامبر جفرمود: «فأنا أحق بموسي منكم، فصامه وأمر بصيامه» متفق علیه [۱۳٩]. «من از شما به موسی سزاوارتر هستم، پس روزه گرفت و دستور داد که مسلمانان هم روزه بگیرند».
از ابی موسی س روایت شده است که فرمود: یهود روز عاشورا را جشن میگرفتند، پیامبر جفرمود: «فصوموه أنتم» متفق علیه [۱۴۰]«شما مسلمانان روز عاشورا را روزه بگیرید».
حمید بنعبدالرحمن روایت میکند که از معاویه بن أبیسفیان بشنیده است که روز عاشورا -بعد از موسم حج - بالای منبر میگفت: ای اهل مدینه علمای شما کجایند؟ از رسول خدا جشنیدم که میفرمود: «هذا يوم عاشورا، ولم يكتب الله عليكم صيامه، وأنا صائم، فمن شاء فليصم ومن شاء فليفطر» [۱۴۱]. متفق علیه. «این روز عاشورا است، خداوند روزۀ آن را واجب نکرده است، و من روزه هستم، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس دوست دارد افطار کند».
از ابن عباس س روایت شده که فرمود: «ما رأيت النبي جيتحري صيام يومٍ فضّله علي غيره إلا هذا اليوم عاشوراء، وهذا الشهر» [۱۴۲]. «هرگز پیامبر جرا ندیدم که روزۀ روزی را بر دیگری تفضیل و ترجیح دهد به جز این روز؛ روز عاشورا و این ماه یعنی ماه رمضان را، که آنها را بر غیر خود ترجیح و تفضیل میداد».
از رُبیع دختر معوذ ل روایت شده که گفته است: پیامبر جصبح زود روز عاشورا به روستاهای انصار پیام میفرستاد که: «من أصبح مفطراً فليتم بقية يومه، ومن أصبح صائماً فليصم» «هر کس روزه نیست باقیماندۀ روز خود را به اتمام برساند و هر کس روزه است، روزهاش را تمام کند و روزه بگیرد». ربیع میگوید: از آن زمان به بعد ما روزه میگرفتیم و بچههایمان را نیز وادار به روزه گرفتن میکردیم و اسباب بازیهایی از پشم برای آنها قرار میدادیم تا مشغول شوند، هر گاه یکی از آنها به خاطر گرسنگی و درخواست غذا گریه میکرد، آن پشم را به او میدادیم تا افطار فرا میرسید متفق علیه) [۱۴۳].
سلمه بن اکوع س گفت: پیامبر جفرمود: پیامبر جبه مردی از طایفهی أسلم دستور داد که درمیان مردم اعلام کند که هر کس در روز عاشورا چیزی خورده و روزه نگرفته است باقیماندۀ روز چیزی نخورد و بقیهی روز، روزه باشد، و هر کس هم چیزی نخورده است، روزه باشد، چون این روز، روز عاشورا است متفق علیه) [۱۴۴].
از ابیقتاده س از رسول خدا جروایت شده است که فرمود: «ثلاثٌ من كل شهرٍ، ورمضان إلي رمضان، فهذا صيام الدهر كله، صيام يوم عرفة أحتسب علي الله أن يكفر السنة التي قبله، والسنة التي بعده، وصيام يوم عاشورا أحتسب علي الله أن يكفر السنة التي قبله» [۱۴۵]«سه روز روزه از هر ماهی، و رمضان تا رمضان دیگر، مثل روزه گرفتن تمام روزگار است، گمان میکنم خداوند گناهان سال قبل و بعد از آن را به خاطر روزۀ روز عرفه میبخشد، و روزۀ روز عاشورا اجر و ثوابش به قدری است که گمان میکنم خداوند بوسیلهی آن گناهان سال قبل از آن را میبخشد».
عبدالله بن عمر بروایت میکند که اهل جاهلیت روز عاشورا را روزه میگرفتند، و پیامبر جو مسلمانان نیز قبل از اینکه روزۀ ماه رمضان واجب شود روز عاشورا را روزه میگرفتند، هنگامی که روزۀ ماه رمضان واجب شد، پیامبر جفرمود: «إن عاشوراء يوم من أيام الله، فمن شاء صامه، ومن شاء تركه» [۱۴۶]. «روز عاشورا، روزی از روزهای خداست، هر کس دوست داشته باشد روزه بگیرد و هر کس دوست ندارد روزه نگیرد».
جابر بن سمره س میگوید: «كان رسولُالله جيأمرنا بصيام يوم عاشوراء، ويحثنا عليه، ويتعاهدنا عنده، فلما فرض رمضان، لم يأمرنا، ولم ينهنا، ولم يتعاهدنا عنده» [۱۴٧]. «پیامبر جما را به روزۀ روز عاشورا دستور میداد، و برای آن ما را تشویق مینمود، و ما را متوجه مینمود که از آن غفلت نکنیم، ولی زمانی که روزۀ ماه رمضان واجب شد، برای روزۀ عاشورا به ما دستور نداد و ما را نیز نهی نکرد که روزه بگیرد و از ما هم برای گرفتن روزۀ عاشورا تعهد نگرفت».
از ابن عمر س روایت شده است که: «صام النبي جعاشوراء وأمر بصيامه، فلما فرض رمضان ترك، وكان عبدالله لايصومه إلا أن يوافق صومه») [۱۴۸]( «پیامبر جروز عاشورا را روزه میگرفت و به روزه گرفتن آن نیز امر مینمود، زمانی که روزۀ ماه رمضان واجب شد، آن را ترک کرد، و عبدالله هم آن را روزه نمیگرفت مگر اینکه با روزهایی که عادت او بود روزه بگیرد اتفاق بیفتد».
از ابن عباس س روایت شده که گفته است: زمانی که رسولالله جروزۀ عاشورا را روزه گرفت و به روزه گرفتن آن نیز دستور داد، گفتند: ای رسول خدا ج! این روزی است که یهودیها و مسیحیها آن را تعظیم میکنند، پیامبر جفرمود: «فإذا كان العام الـمقبل إن شاءالله، صمنا اليوم التاسع» قال: فلم یأت العام الـمقبل حتی توفی رسول الله جوفي روایة «لئن بقيت إلي قابل لأصومن التاسع») [۱۴٩](. «اگر انشاءالله سال آینده بیاید روز نهم را نیز، روزه خواهیم گرفت، ابن عباس میگوید سال آینده نرسید که پیامبر جفوت کردند، و در روایت دیگر آمده که پیامبر جفرمود: اگر سال آینده باقی ماندیم حتماً روز نهم را روزه خواهم گرفت».
حکم بن أعرج میگوید: پیش ابن عباس ب) رفتم در حالی که او نزد آب زمزم تکیه داده بود، به او گفتم: از روزۀ روز عاشورا برایم بگو. گفت: هنگامی که هلال ماه محرم را دیدی حساب کن و بشمار، روز نهم روزه بگیر، گفتم، آیا پیامبر جروزه میگرفت؟ گفت: بله) [۱۵۰](.
ابن عباس بمیگوید: «أمر رسول الله جبصوم يوم عاشوراء يوم العاشر») [۱۵۱](. «رسولالله جدستور داد روز عاشورا روز دهم روزه بگیرند».
ابن عباس میگوید: قال رسولالله ج: «صوموا يوم عاشوراء، وخالفوا فيه اليهود، وصوموا قبله يوماً أو بعده يوماً» [۱۵۲]. «پیامبر ج فرمود: روز عاشورا روزه بگیرید، و در این روز با یهودیها مخالفت کنید، یک روز قبل از عاشورا یا یک روز بعد از آن را نیز روزه بگیرید».
ابن قیم جوزیه میفرماید: هر کس به مجموع روایات ابن عباس توجه و تأمل کند، هیچ اشکالی برای او باقی نخواهد ماند و کاملاً برایش روشن میشود که ابن عباس چقدر آگاهی و وسعت علم و دانش دارد، او عاشورا را روز نهم قرار نداده است، بلکه به سائل گفت: روز نهم روزه بگیر، و به شناخت سائل اکتفا کرد که روز عاشورا روز دهم است که همهی مردم آن را دهم میدانند، سؤالکننده را راهنمایی میکند که روز نهم روزه بگیرد، و بیان میکند که رسولالله جهم روز نهم را روزه میگرفت، یا آن را انجام میداد یا اینکه به آن دستور میداد، و در آینده هم برای انجام آن عزم و اراده داشت، دلیل بر این عزم و اراده این است که میفرماید: «صوموا يوماً قبله أو يوماً بعده» «یک روز قبل یا یک روز بعد از آن روزه بگیرید»، و روایت میکند که «أمر رسول الله ج بصوم یوم عاشوراء یوم العاشر». «پیامبر ج به روزۀ روز دهم روز عاشورا دستور داد».
روایت تمام این آثار بعضی، بعضی دیگر را تصدیق و تأیید میکنند، مراتب روزۀ عاشورا سه مرحله میباشد: کاملترین آنها این است که یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از آن روزه گرفته شود، بعد از آن این است که روز نهم و دهم روزه گرفته شود، که اکثر احادیث بر این مورد دلالت دارند، و مرحلهی سوم این است که روز دهم به تنهایی روزه گرفته شود، اما اینکه فقط روز نهم به تنهایی روزه گرفته شود، این فهم ناقص و ناتمام است، و سبب عدم بررسی الفاظ و راههای آثار میباشد [۱۵۳].
امام حنبل /میفرماید: «فإن اشتبه علیه أول الشهر صام ثلاثة أیام، وإنمـا یفعل ذلك لیتیقن صوم التاسع والعاشر» [۱۵۴]. «اگر برای کسی اول ماه محرم نامعلوم بود، سه روز روزه بگیرد، این کار هم به این خاطر میشود تا روزۀ روز نهم و دهم بطور یقین گرفته شود».
[۱۳۴] رواه البخاری، کتاب الأضاحی، حدیث شماره (۵۵۵۰) و مسلم، کتاب القسامه، حدیث شماره (۱۶٧٩). [۱۳۵] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۲/۳۰۳) و رواه مسلم فی صحیحه، (۳/۸۲۱)، کتاب الصیام، حدیث شماره (۱۱۶۳)، و سنن ابوداود (۲/ ۸۱۱) کتاب الصوم، حدیث شماره: (۲۴۲٩)، و سنن ترمذی (۲/ ۱۲) ابواب الصوم، حدیث شماره: (٧۳٧) و گفته: این حدیث حسن است، و سنن نسائی (۳/ ۲۰۶، ۲۰٧) باب قیام اللیل، و سنن ابن ماجه (۱/ ۵۵۴) کتاب الصیام، حدیث شماره: (۱٧۴۲). [۱۳۶] قریش از مشهورترین و قویترین قبیلههای عرب بودند، خداوند پیامبر جرا میان آنان مبعوث کرد، پیامبر جفرمود: (خداوند از نوادههای اسماعیل کنانه را انتخاب کرد، و از میان کنانه قریش را برگزید، و از میان قریش بنیهاشم و از میان بنیهاشم مرا برگزید)، رواه مسلم، (۴/۱٧۸۲)، حدیث شماره (۲۲٧۶). علما در مورد اینکه چرا قریش به این نام، نامگذاری شدهاند اختلاف نظر دارند، بعضی میگویند منسوب به قریش بن بدر بن یخلد بن حارث بن یخلد بن نضر بن کنانه است، و بعضی هم میگویند منسوب به نضر بن کنانه است و قریش نام برده شده چون او را شدید وصاحب عزم میدانستند و قریش این معنی را میدهد، و بعضی گفتهاند قریش منسوب به حیوانی است که در دریا زندگی میکند و قرش نام دارد و حیوانات دیگر را میخورد، و بعضی گفتهاند که نضربن کنانه از نیازها و احتیاجات مردم تفتیش میکرد و آنها را بوسیلهی پول و ثروت خود برطرف مینمود. التقریش یعنی تفتیش، و بعضی میگویند منسوب به تقریش یعنی کاسبی و تجارت، و بعضی هم میگویند که منسوب به تقرش یعنی تجمع است. ولی قول راجح – والله اعلم – این است که قریش منسوب به نضربن کنانه است، هر کس از نواده او باشد قریشی است، و هر کس از نواده او نباشد قریشی نیست. به تاریخ طبری، (۲/۲۶۳-۲۶۵) و البدایة والنهایة (۲/ ۲۱۸- ۲۲٩) مراجعه شود. [۱۳٧] مدینه: در جاهلیت یثرب نامیده میشد. شهر رسولالله جاست، و شهر مهاجرین، احادیث زیادی در مورد فضل و بزرگی و اینکه شهر حرام است وارد شده است، امام بخاری کتابی در صحیح خود به نام فضایل مدینه قرار داده است، در این شهر مسجد پیامبر جو قبر و منبر او وجود دارد که میان قبر و منبر ایشان روضهای از روضات جنت (بهشت) وجود دارد، در این شهر خوبترین امت حضرت محمد جمثل خلفای راشدین و صحابهها قرار داشتند و همانجا هم دفن شدند، در شمال آن کوه اُحُد قرار دارد که غزوه مشهور اُحُد همانجا واقع شد، دمای گرمای آن پایین و آرام است، درختان خرمای زیادی دارد و آب و مزارع فراوانی در آن قرار گرفته است، و در شمال مکه به اندازه ۴۵۰ کیلومتر از آن فاصله دارد، به معجمالبلدان، (۵/۸۲-۸۸) و صحیح بخاری، (۲/۲۲۰-۲۲۵)، کتاب فضایل مدینه مراجعه شود. [۱۳۸] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۴)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۲۰۰۲) و مسلم، (۲/٧٩۲)، حدیث (۱۱۲۵)، )، و سنن ترمذی (۲/ ۱۲٧) ابواب الصوم، حدیث شماره: (٧۵۰) و گفته: حدیث عائشه حدیث صحیح بوده و اهل علم بر آن عمل کردهاند، اما صیام روز عاشورا را واجب نمیدانند و صرف فضیلت را برای آن ثابت میکنند. [۱۳٩] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۴)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۲۰۰۴) و مسلم، (۲/٧٩۵)، حدیث شماره: (۱۱۳۰). [۱۴۰] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۴)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۲۰۰۵) و مسلم، (۲/٧٩۶)، حدیث (۱۱۳۱). [۱۴۱] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۴)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۲۰۰۳) و مسلم، (۲/٧٩۵)، حدیث شماره: (۱۱۲٩). [۱۴۲] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۵)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۲۰۰۶)، رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٧٩٧)، کتاب الصیام، حدیث (۱۱۳۲). [۱۴۳] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۰۰)، کتاب الصوم، حدیث شماره: (۱۶٩۰)، رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٧٩۸، ٧٩٩)، کتاب الصیام، (۱۱۳۶). [۱۴۴] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۵)، کتاب الصوم، حدیث شماره: (۲۰۰٧)، رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٧٩۸)، کتاب الصیام، حدیث (۱۱۳۵). [۱۴۵] رواه احمد فی مسنده، (۵/۲٩۶-۲٩٧) و رواه مسلم فی صحیحه، (۳/۸۱۸-۸۱٩)، کتاب الصیام، حدیث شماره (۱۱۶۳)، سنن ابوداود، (۳/ ۸۱۸، ۸۱٩) کتاب الصیام، حدیث شماره: (۳۴۳۵)، سنن ترمذی، (۳/ ۱۳۶) ابواب الصوم، حدیث شماره: (٧۴٩)، صحیح ابن خزیمه (۳/ ۲۸۸) ابواب الصوم التطوع، حدیث شماره: (۲۰۸٧). [۱۴۶] رواه احمد فی مسنده، (۲/۵٧) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٧٩۲-٧٩۳)، کتاب الصیام، حدیث شماره: (۱۱۳۶)، سنن ابوداود، (۳/ ۸۱٧، ۸۱۸) کتاب الصوم، حدیث شماره: (۳۴۴۳)، صحیح ابن خزیمه (۳/ ۲۸۴) ابواب الصوم التطوع، حدیث شماره: (۲۰۸۲). [۱۴٧] رواه احمد فی مسنده، (۵/٩۶) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٧٩۴-٧٩۵)، کتاب الصیام، حدیث شماره (۱۱۳۸)، صحیح ابن خزیمه (۳/ ۲۸۴، ۲۸۵)، حدیث شماره: (۲۰۸۳). [۱۴۸] رواه احمد فی مسنده، (۲/۴)، صحیح بخاری با فتح الباری (۴/ ۱۰۲)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۱۸٩۲). [۱۴٩] رواه احمد فی مسنده، (۱/۲۳۶) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٧٩٧-٧٩۸)، کتاب الصیام، حدیث شماره (۱۱۳۴)، سنن ابوداود، (۲/ ۸۱۸، ۸۱٩) کتاب الصوم، حدیث شماره: (۲۴۴۵)، سنن ابن ماجه، (۱/ ۵۵۲) کتاب الصیام، حدیث شماره: (۱٧۳۶). [۱۵۰] رواه احمد فی مسنده، (۵/۴۳٩) و رواه مسلم فی صحیحه، (۳/٧٩٧)، کتاب الصیام، حدیث شماره (۱۱۳۳)، سنن ابوداود، (۳/ ۸۱٩، ۸۲۰) کتاب الصوم، حدیث شماره: (۲۴۴۶)، سنن ترمذی، (۲/ ۱۲٧، ۱۲۸) ابواب الصوم، حدیث شماره: (٧۵۱)، و رواه ابن خزیمه، (۳/۲٩۱) ابواب الصیام، حدیث شماره: (۲۰٩۶). [۱۵۱] رواه الترمذی فی سننه، (۲/۱۲٧-۱۲۸) ابواب الصوم، حدیث شماره (٧۵۱) و گفته: حدیث ابن عباس حدیث حسن صحیح است. [۱۵۲] رواه احمد فی مسنده، (۱/۲۴۱)، رواه ابن خزیمة فی صحیحه، (۳/۲٩۰-۲٩۱)، حدیث شماره: (۲۰٩۵)، مصنف عبدرزاق (۴/ ۲۸٧) شماره: (٧۸۳٩) موقوف بر ابن عباس، سنن بیهقی (۴/ ۲۸٧) به صورت مرفوع. [۱۵۳] به زادالمعاد، (۲/٧۵-٧۶) مراجعه شود. [۱۵۴] به المغنی، (۳/۱٧۴) مراجعه شود.