بحث اول: بعضی از آثار وارده در مورد ماه صفر
عن ابی هریره س قال: أنَّ رسولاللهج قال:«لاعدوي ولاصفر ولاهامة» فقال أعرابي: يا رسولالله ج: فما بالُ إبلي تكونُ في الرمل كأنما الظباء، فيأتي البعير الأجرب فيدخل بينها يجربها؟ فقال: «فمن أعدي الأول» متفق علیه [۱٩۱]. «ابوهریره ساز پیامبر جروایت میکند که فرمود: بیماری مُسری و سرایتکننده وجود ندارد، بدشومی به ماه صفر درست نیست و جغد بدشوم نیست، مردی از اعراب گفت: ای رسول خدا ج! پس چرا شتر من هنگامی که درمیان شن و ماسه قرار دارد مثل آهو است و هیچ بیماری ندارد اما هنگامی که میان شتری میرود که گری دارد آن را میگیرد؟ پیامبر جفرمود پس چه کسی آن را به اولی سرایت داده است؟».
از ابیهریره روایت شده است که پیامبر جفرمود: «لاعدوي ولاطيرة ولا هامة ولاصفَر» متفق علیه [۱٩۲]. «بیماری سرایتکننده و آنچه را به فال بد گیرند و بدشومی جغد و بدشومی ماه صفر، هیچ کدام وجود ندارند و درست نیستند».
در روایتی که امام مسلم /آن را روایت کرده است آمده است: پیامبر جفرمود: «لاعدوي، ولاغول، ولاصفر» [۱٩۳]. «بیماری مُسری و غول دیو) و بدشومی ماه صفر هیچ کدام وجود ندارند».
از ابن مسعود س روایت شده که روزی پیامبر جبلند شد و گفت: «لايعدي شيئاً شيئاً» هیچ چیزی به چیز دیگر سرایت نمیکند، یک نفر از اعراب گفت: ای رسول خدا ج! هر گاه شتری که آلت تناسلی آن گری گرفته است آن را به محل استراحت شتران دیگر میبریم تمام شترهای دیگر نیز دچار گری میشوند؟ پیامبر ج فرمود: «فمن أجرب الأول» پس چه کسی اولی را دچار گری کرده است؟ «لاعدوي ولاصفر، خلق الله كل نفسٍ فكتب حياتها ورزقها، ومصائبها» [۱٩۴]. «سرایت بیماریها و شومی ماه صفر وجود ندارد، خداوند هر نفسی را که آفریده است، حیات، روزی، بلا و مصیبتهای آن را نیز تعیین کرده است».
۴- از ابن عباس بروایت شده است: «كانوا يرونَ أن العمرة في أشهر الحج من أفجر الفجور في الأرض، ويجعلون الـمحرم صفر، ويقولون: إذا برأ الدبر، وعفا الأثر، وانسخ صفر، حلَّتِ العمرة لـمن اعتمر. قدم النبي جوأصحابه صبيحة رابعة مهلين بالحج فأمرهم أن يجعلوها عمرة، فتعاظمَ ذلك عندهم، فقالوا: يا رسولالله ج! أي الحل؟ قال: حِلٌ كلّه» [۱٩۵]. «ابن عباس میگوید: اهل جاهلیت فکر میکردند که عمره رفتن در ماههای حج از بدترین گناهان است، و ماه محرم را صفر قرار میدادند، و میگفتند: هر گاه زخم پشت شتر درست شد و اثرش از بین رفت و ماه صفر تمام شد، عمره برای کسی که میخواهد عمره انجام دهد حلال میشود. پیامبر ج و یارانش روز چهارم به نیت حج تمتع آمدند، بعداً پیامبر ج دستور داد، نیت عمره نمایند، این کار و تغییر آن برایشان سخت بود، گفتند: ای رسول خدا ج! کدام حلال شدن و کدام بیرون آمدن از احرام؟ پیامبر جفرمود: همهاش حلال است و درست میباشد».
ابوداود گفت: من شاهد بودم که برای حارثبن مسکین خوانده شد: که أشهب میگوید: از مالک پرسیده شد معنی «لاصفر» چیست؟ گفت: اهل جاهلیت ماه صفر را ماه حلال قرار میدادند، یک سال آن را ماه حلال و یک سال ماه حرام قرار میدادند، پیامبر ج فرمود: «لاصفر» [۱٩۶]«ماه صفر بدشگون نیست».
امام بخاری /در صحیح خود باب «لاصفَر» میفرماید: صفر یک نوع مریضی و بیماری است که شکم را دربرمیگیرد [۱٩٧].
[۱٩۱] رواه البخاری فی صحیحه، (۱۰/۱٧۱)، کتاب طب، حدیث شماره (۵٧۱٧)، و صحیح مسلم (۴/ ۱٧۴۲، ۱٧۴۳) کتاب السلام، حدیث (۲۲۲۰). [۱٩۲] رواه البخاری فی صحیحه، (۱۰/۲۱۵)، کتاب طب، حدیث شماره (۵٧۵٧). [۱٩۳] رواه مسلم فی صحیحه، کتاب سلام، حدیث شماره (۲۲۲۲). [۱٩۴] رواه امام احمد فی مسنده، (۱/۴۴۰) و رواه ترمذی فی سننه ابواب القدر، حدیث شماره (۲۲۳۰)، شرح معانی الآثار از طحاوی (۴/ ۳۰۸) با اسناد صحیح، به سلسلة الأحادیث الصحیحة (۳/ ۱۴۳) حدیث شماره: (۱۱۵۲) مراجعه شود. [۱٩۵] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۳/۴۲۲)، کتاب حج، حدیث شماره: (۱۵۶۴) و مسلم (۲/ ٩۰٩، ٩۱۰، کتاب حج، حدیث شماره: (۱۲۴۰). [۱٩۶] به سنن ابیداود، (۳/۲۳۳)، کتاب طب، حدیث شماره: (۳٩۱۴) مراجعه شود. [۱٩٧] صحیح البخاری المطبوع مع فتح الباری، (۱۰/۱٧۱)، کتاب طب، باب: ۲۵ مراجعه شود.