حکم مراسم شب اسراء و معراج
سلف صالح اتفاق نظر دارند بر اینکه، برگزاری و شرکت کردن در مراسمی غیر از مراسم و مجالس شرعی که بعد از پیامبر جپیدا شدهاند و از آنها نهی کرده است بدعت میباشد: «إياكم ومحدثات الأمور، فإن كل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة». «بترسید و خودداری کنید از اینکه چیزهایی به دین اضافه کنید، چون هر چه را اضافه کنید بدعت محسوب میشود و هر بدعتی ضلالت و گمراهی میباشد».
در جای دیگر میفرماید: «من أحدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد» «هر کس در دین و برنامۀ ما چیزی را اضافه کند که از دین نیست مردود میباشد». و یا میفرماید: «من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو رد». «هر کس کاری را انجام دهد که بر آن دستور ما وجود ندارد مردود میباشد». برگزاری مراسم شب اسراء و معراج بدعتی است که پیدا شده است، اصحاب پیامبر جو تابعین و سلف صالح که حریصترین مردم برای انجام کارهای خیر بودهاند آن را انجام ندادهاند.
ابن قیم جوزی میگوید: شیخ الإسلام ابن تیمیه /میفرماید: از هیچ یک از مسلمانان شنیده نشده که شب اسراء بر سایر شبهای دیگر فضیلتی داشته باشد علیالخصوص بر لیلةالقدر، و صحابه و تابعین هم شب اسراء را به هیچ کاری اختصاص ندادهاند و آن را بیان هم نکردهاند به همین خاطر است که مشخص نشده کدام شب، شب اسراء میباشد.
با اینکه اسراء از بزرگترین و مهمترین فضایل پیامبر جمحسوب میشود اما این زمان و مکان برای عبادت مشخص و توصیه نشده است، حتی غار حراء که ابتدای نزول وحی در آن بوده است و قبل از نبوت هم پیامبر جآنجا میرفت، نه پیامبر جو نه صحابه بعد از نبوت در طول اقامت آنها در مکه به قصد عبادت آنجا نرفتند و آن روز را که در آن وحی نازل شد به عبادت اختصاص ندادند، نه مکانی که در آن وحی نازل شد و نه زمان آن را به هیچ عبادت و کاری اختصاص ندادند.
هرکس از خودش به خاطر این و آن، زمانها و مکانها را به عبادت اختصاص دهد او پیرو اهل کتاب میباشد، که زمان احوال حضرت مسیح را مراسم و عبادت قرا میدادند، مانند روز تولد میلاد مسیح)، روز تعمید و غیره.
عمر ابن خطاب س جماعتی را مشاهده کرد که برای ادای نماز به مکانی و جای مشخصی از یکدیگر پیشی میگیرند و مسابقه میدهند، گفت: چه خبر است؟ گفتند: جایی است که رسولالله جدر آن نماز خوانده است، گفت: آیا میخواهید آثار پیامبران خود را مسجد و مکان عبادت قرار دهید؟! گذشتگان شما با این کارها هلاک شدند، هر کس هنگام نماز هر جا بود همان جا نماز بخواند و به صورت خصوصی قصد مکانی را نکند [۴۸۳].
شیخ الإسلام ابن تیمیه /میگوید: تشکیل و گرفتن مراسمی غیر از مراسم شرعی، مانند بعضی از شبهای ربیعالأول که میگویند میلاد پیامبر جمیباشد، یا بعضی از شبهای ماه رجب، یا هیجدهم ذیالحجه، یا اولین جمعۀ ماه رجب، یا هشتم ماه شوال که جاهلان آن را عید الأبرار مینامند، همه اینها بدعت هستند، سلف صالح آن را نپسندیده و انجام ندادهاند، والله سبحانه و تعالی أعلم [۴۸۴].
ابن الحاج میگوید: از بدعتهایی که در ماه رجب پیدا کردهاند شب بیست و هفتم آن است که شب معراج است [۴۸۵].
به دنبال آن بدعتهای زیاد دیگری را بیان میکند شامل اجتماع در مساجد، اختلاط زنان با مردان، روشن نمودن چراغهای زیادی در این شب، قاطی کردن قرائت و تلاوت قرآن با اشعار و سرودهای مختلف و گوناگون با صداها و لحنهای مختلف، و مراسم و جشن گرفتن شب اسراء و معراج که آن را به شریعت و دین نسبت میدهند و در واقع از دین نیستند [۴۸۶].
شیخ محمدبن ابراهیم آل الشیخ /هنگامی که سازمان رابطة العالم الإسلامی ایشان را برای حضور در یکی از مراسم اسراء و معراج دعوت میکند آن دعوت را رد مینماید، از او در این مورد سؤال میشود؟ میگوید این کار مشروع و صحیح نیست، آن هم به دلیل قرآن، سنت، استصحاب و عقل:
اما دلیل قرآنی:
خداوند میفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدۀ: ۳].
«امروزه دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را بعنوان آیین خداپسند برای شما برگزیدم».
خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾[النساء: ۵٩].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا با پیروی از قرآن) و از پیامبر جبا تمسک به سنت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمایید و اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا با عرضه به قرآن) و پیامبر جاو با رجوع به سنت نبوی) برگردانید».
رد بسوی خدا یعنی مراجعه به قرآن او، و رد بسوی رسول جمراجعه به خود او در زمان حیات و بعد از فوت به سنتهای او میباشد.
خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٣١﴾[آل عمران: ۳۱].
«بگو اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و خداوند آمرزندۀ مهربان است».
خداوند میفرماید:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[النور: ۶۳].
«آنان که با فرمان او مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلایی گریبانگیرشان گردد، یا اینکه عذاب دردناکی دچارشان شود».
دلیل سنت:
۱- در صحیحین ثابت شده و آمده است که حضرت عایشه ل از پیامبر ج روایت میکند: «من أحدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد» و در روایت مسلم آمده است: «من عمل عملاً عليه أمرنا فهو رد» «هر کس در دین ما چیزی را اضافه کند که از آن نباشد مردود است».
یا هر کس کاری انجام دهد که دستور و امر ما بر آن وجود نداشته باشد مردود است.
۲- ترمذی روایت میکند و آن را صحیح میداند، و ابن ماجه، ابن حبان در صحیح خود از عرباض بن ساریه روایت میکنند که پیامبر جفرموده است: «إياكم محدثات الأمور، فإن كل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة» ترجمۀ آن گذشت.
۳- امام احمد و بزار از غضیف روایت میکنند که پیامبر جمیفرماید: «ما أحدث قومٌ بدعة إلا رفع مثلها من السنة» [۴۸٧]. «هر قوم و ملتی که بدعتی را ایجاد کنند مشابه آن از سنت پیامبر جاز بین میرود».
و پیامبر جمیفرماید: «ما من أمة ابتدعت بعد نبيها بدعة إلا أضاعت مثلها من السنة» [۴۸۸]. «هر امتی که بعد از پیامبر جخود بدعتی را ایجاد کند مثل آن را از سنت پیامبرش ضایع میکند و از بین میبرد».
۴- ابن ماجه و ابن ابیعاصم از انس بن مالک س روایت میکنند که پیامبر جفرموده است: «أبي الله أن يقبل عمل صاحب بدعة حتي يدع بدعته» [۴۸٩]. «خداوند عبادت کسی را که بدعتی انجام میدهد تا زمان ترک آن بدعت، قبول نمیکند».
طبرانی روایت میکند که پیامبر جمیفرماید: «إن الله حجب التوبة عن كل صاحب بدعة حتي يدع بدعته» [۴٩۰]. «خداوند توبۀ کسی را که بدعتی انجام دهد قبول نمیکند تا زمانی که آن بدعت را ترک نکند».
دلیل استصحاب: یعنی باقی ماندن حکم به صورتی که قبلاً بوده به شرطی که دلیلی برای تغییر آن وجود نداشته باشد).
در این جا استصحاب از نوع عدم اصلی مدنظر است.
عدم اصلی: یعنی اصل برائت است مثلاً اگر کسی ادعا کند بر دیگری حقی دارد بر او لازم است ثابت کند چون اصل برائت مدعی علیه میباشد).
عبادات توقیفی هستند، مثلاً گفته نمیشود این عبادت مشروع است مگر با دلیل قرآن، سنت و اجماع علما، و صحیح نیست بیان شود که فلان چیز یا عبادت به دلیل مصالح مرسله یا استحسان یا قیاس یا اجتهاد جایز و درست میباشد، چون مسایل اعتقادی و عبادات و مقدرات مثل ارث و حدود جای نظر دادن نیستند و توقیفی میباشند.
دلیل عقل:
اگر این کار مشروع و صحیح بود شایستهترین مردم به انجام آن شخص حضرت محمد جبود، البته اگر این تعظیم به خاطر اسراء و معراج بود، و اگر چنانچه به خاطر شخص پیامبر جو یاد او باشد همانطور که در روز میلاد این کار را میکنند شایستهترین مردم برای انجام آن ابوبکر صدیق سپس عمر فاروق سپس عثمان ذی النورین و علی مرتضی شو بعد از آنها صحابه به ترتیب مقام آنها و تابعین و ائمه دین بودند، در حالی که از هیچ کدام از آنها هیچ چیزی در این مورد شنیده نشده و انجام ندادهاند. پس عمل آنها برای ما کافی است [۴٩۱]. سپس /سخن ابن النحاس در کتابش تنبیه الغافلین را در مورد بدعت مراسم شب اسراء و معراج بیان میکند، در آن آمده است: جشن گرفتن و تشکیل مراسم برای این شب بدعتی بزرگ در دین میباشد، و از چیزهایی است که دوستان شیاطین آن را به وجود آوردهاند [۴٩۲].
شیخ محمدبن ابراهیم در فتوای دیگر میگوید: مراسم اسراء و معراج کاری باطل است، و بدعت میباشد، و تقلید از یهود و نصاری در تعظیم ایامی است که شریعت آنها را تعظیم نکرده است، این رسول خدا حضرت محمد جاست که قوانین را میگذارد، اوست تعیین مینماید چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است، خلفای راشدین، ائمۀ هدایت مثل صحابه و تابعین هیچ کدام بیان نکردهاند که پیامبر جبرای این شب و یاد آن مراسم و مجلس را تشکیل داده باشد، سپس میگوید: مراسم و جشن گرفتن برای یادبود شب اسراء و معراج بدعت است، درست نیست و شرکت در آن هم جایز نمیباشد [۴٩۳].
و او /فتوا داده است: هر کس نذر کند که در هر سال در بیست و هفتم ماه رجب قربانی کند، نذرش درست نیست، چون معصیت است، چون ماه رجب نزد اهل جاهلیت مهم و جای تعظیم است و شب بیست و هفتم آن به اعتقاد بعضی از مردم شب اسراء و معراج است آن را شب عید و جشن قرار میدهند و در آن شب جمع میشوند، و کارهای بدعت انجام میدهند، و پیامبر جاز وفا کردن به نذری که در جایی که اهل جاهلیت اعیاد خود را برپا میکنند یا برای غیر خدا ذبح میکند نهی کرده است. پیامبر جبه کسی که نذر کرده بود که شتری را در بوانه [۴٩۴]سر ببُرد و ذبح کند گفت: «هل كان فيها وثن مِن أوثان الجاهلية يعبد؟ قالوا: لا. قال: فهل كان فيها عيد مِن أعيادهم؟ قالوا: لا. فقال ج: أوف بنذرك، فإنه لاوفاء لنذر في معصية الله، ولافيما لايملك ابن آدم» [۴٩۵]. «آیا در آنجا بُتی از بتهای زمان جاهلیت وجود داشته است که عبادت شود؟ گفتند: خیر. گفت آیا عیدی از عیدهای آنها در آنجا برپا شده است؟ گفتند: خیر، فرمود: به نذرت وفا کن، چون نذری که برای معصیت خدا باشد درست نیست و نذر کردن چیزی که انسان مالک آن نیست صحیح نمیباشد».
شیخ عبدالعزیزبن عبدالله بن باز /میفرماید: این شب که اسراء و معراج در آن واقع شده، در احادیث صحیح تعیین آن نیامده است، و مشخص نیست، و تمام آن حدیثهایی که برای تعیین آن شب وارد شدهاند نزد متخصصان و عالمان حدیثشناس تأیید نشدهاند، حکمت فراوان خداوند مقتضی این بود که مردم آن شب را فراموش کنند و اگر آن شب هم مشخص و معین بود برای مسلمانان جایز نبود که آن را به عبادت اختصاص دهند و یا مراسمی برای آن تشکیل دهند، چون پیامبر جو صحابه شبرای آن جشن و مراسمی نگرفتهاند و آن را به عبادت اختصاص ندادهاند، اگر چنانچه جشن و مراسم و عبادت در آن شب شرعی و صحیح بود پیامبر جبا قول و عمل خود آن را برای امت بیان میکرد. و اگر چنین چیزی موجود بود حتماً شایع میشد، و صحابه شآن را به ما منتقل میکردند، چون هر چه امت و مردم نیاز داشتهاند آن را از پیامبر جنقل کردهاند، و هیچ چیزی را که مربوط به دین باشد جا نگذاشته و فراموش نکردهاند، بلکه برای هر کار خیری جزو سابقین بودهاند، اگر جشن و مراسم گرفتن برای این شب شرعی و صحیح بود آنها سابقترین و مقدمترین مردم برای انجام آن بودند، و پیامبر جنصیحتکنندهترین مردم برای امتش بوده است، و ابلاغ رسالت او به نهایت خود رسیده بود، و امانت خود را آنگونه که حقش بود ادا کرد، اگر تعظیم این شب و گرفتن مجلس و مراسم برای آن صحیح بود پیامبر جآن را فراموش نمیکرد و یا آن را کتمان نمینمود، پس معلوم میشود که صحیح نیستند، خداوند برای این امت دین و آیینش را کامل کرده است و نعمت خود را به اتمام رسانده و به کسی که بر دین او چیزی را اضافه کند که اجازۀ او بر آن وجود ندارد هشدار داده است، خداوند سبحان در قرآن سورۀ مائده آیه ۳ میفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدۀ: ۳].
«امروزه دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند برای شما برگزیدم».
و در سورۀ شوری آیه ۲۱ میفرماید:
﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُۚ وَلَوۡلَا كَلِمَةُ ٱلۡفَصۡلِ لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡۗ وَإِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢١﴾[الشورى: ۲۱].
«شاید آنان شریکان و معبودهایی دارند، که برای ایشان دینی را پدید آوردهاند، که خدا بدان اجازه نداده است!، اگر وعدۀ فیصله کردن نبود، میانشان داوری میگردید قطعاً ستمگران عذاب دردناکی دارند».
از پیامبر جاحادیث صحیحی روایت شده که مردم را از بدعتها ترسانده و تصریح کردهاند که بدعتها ضلالت و گمراهی هستند و مردم را از خطر آنها آگاه کرده و از ارتکاب آنها به مردم تذکر داده است [۴٩۶].
سپس او /بعضی از احادیثی را که در مورد ذم بدعتها آمدهاند روایت میکند، مانند: «من أحدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد» و «من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو رد» یا «أما بعد فإن الخير الحديث كتاب الله وخير الهدي هدي محمد جوشر الأمور محدثاتها، وكل بدعة ضلالة» وقوله ج:«فعلیکم بسنتی وسنة الخلفاء الراشدین الـمهدیین من بعدی تمسکوا بها، وعضوا علیها بالنواجذ، وإیاکم ومحدثات الأمور، فإن کل محدثة بدعة، وکل بدعة ضلالة» [۴٩٧]ترجم و تخریج این روایات گذشت.
این سخنان علما و آنچه که به آن از آیات و احادیث استدلال کردند در این مورد کافی و وافی است، و برای کسی که طالب حق باشد قانعکننده میباشند، مراسم شب اسراء و معراج بدعت است و هیچ ربطی به دین ندارد، بلکه به دین اضافه شده و بدون اذن و اجازۀ خدا صورت گرفته است، و تشبّه و تقلید از دشمنان خدا، یهود و نصاری در زیاد کردن دین و ایجاد بدعتها در آن میباشد، که لازمۀ آن این است که دین ناقص است و به عدم کامل بودن آن متهم میشود، که این تفکر، فساد بزرگ، منکر قبیح و شنیع و تضاد و مقابله با قول خداوند میباشد، فرموده خداوند:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾[المائدۀ: ۳].
و با احادیث پیامبر جکه از بدعت مردم را ترسانده در تضاد است، آنچه جای تأسف میباشد این است که این بدعت در اکثر کشورهای اسلامی شایع شده و رواج پیدا کرده است، حتی بعضی از مردم گمان میکنند اصل دین است، از خداوند خواستاریم احوال تمام مسلمانان را اصلاح کند، به آنها فقه و فهم صحیح دین عطا کند، ما و ایشان را برای تمسک به حق و ثبات و استقامت بر آن موفق گرداند، تا آنچه مخالفت با او است آن را ترک کنیم، چون او قادر و توانا است، وصلی الله وسلم علی عبده ورسوله نبینا محمد وآله وصحبه أجـمعین [۴٩۸].
[۴۸۳] به زادالمعاد، (۱/۵۸-۵٩) مراجعه شود، ابن ابیشیبه در کتاب خود ۲/ ۳٧۶ آن را نقل میکند. [۴۸۴] به مجموع الفتاوی، (۲۵/۲٩۸) مراجعه شود. [۴۸۵] به کتاب المدخل، (۱/۲٩۴) مراجعه شود. [۴۸۶] به کتاب المدخل، (۱/۲٩۴) و به الإبداع، ص (۲٧۲) مراجعه شود. [۴۸٧] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۴/۱۰۵) سیوطی آن را در کتاب جامع الصغیر، حدیث شماره (٧٧٩) بیان میکند هیثمی در مجمع الزوائد، (۱/۱۸۸) آن را آورده است و میگوید: در آن ابوبکر بن ابیمریم که منکر الحدیث وجود دارد.. [۴۸۸] هیثمی در مجمع الزوائد، (۱/۱۸۸) آن را بیان میکند، طبرانی در کبیر آن را آورده است در آن ابوبکر بن ابیمریم که منکر الحدیث وجود دارد. سیوطی در جامع الصغیر، (۲/۵۰۸)، حدیث (٧٩٩٩) آورده است و گفته ضعیف است. [۴۸٩] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۱٩) مقدمه، حدیث (۵۰)، بوصیری گفته: راویان ای سند همه مجاهیل هستند. به مصباح الزجاجه ۱/۱۱ و الکاشف للذهبی ۳/۳۸۰ مراجعه شود، رواه ابن ابیعاصم فی کتاب السنة، (۱/۲۲)، حدیث (۳٩). [۴٩۰] هیثمی در مجمع الزوائد آن را بیان میکند، (۱۰/۱۸٩) رواه الطبرانی فی الأوسط، و راویان این حدیث صحیح هستند به جزهارون بن موسی فروی که او ثقه میباشد. [۴٩۱] به فتاوی و رسائل الشیخ محمد بن ابراهیم، (۳/٩٧) مراجعه شود. [۴٩۲] به تنبیه الغافلین، ص (۳٧٩-۳۸۰) مراجعه شود. [۴٩۳] به فتاوی و رسائل شیخ محمدبن ابراهیم آل شیخ، (۳/۱۰۳) مراجعه شود. [۴٩۴] تپهای است پشت ینبع نزدیک ساحل دریا. به معجم البلدان، (۱/۵۰۵) مراجعه شود. [۴٩۵] رواه ابوداود فی سننه، (۳/۶۰٧)، کتاب الایمان و النذور، حدیث شماره (۳۳۱۳) و رواه بیهقی فی سننه، (۱۰/۸۳) و رواه الطبرانی فی معجم الکبیر، (۲/۶۸)، حدیث شماره: (۱۳۴۱)، شیخ محمد بن عبدالوهاب گفته: اسناد این حدیث بر شرط شیخین است. برای تفصیل بیشتر معنای این حدیث به فتاوی و رسائل شیخ محمد بن ابراهیم ۳/ ۱۰۴ مراجعه شود. [۴٩۶] به کتاب التحذیر من البدع، ص (٧-٩) مراجعه شود. [۴٩٧] مسند امام احمد ۴/ ۱۲۶، و سنن ابوداود، کتاب السنة، حدیث شماره: ۴۶۰٧، و سنن ترمذی، ابواب العلم، حدیث شماره: ۲۸۱۶ و گفته: حدیث حسن صحیح است، و مقدمهی سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۴۲ و ۴۳. [۴٩۸] به التحذیر من البدع، ص (٩) مراجعه شود.