سالگردها و مناسبت های ناروا

فهرست کتاب

بحث اول: بعضی از آثار روایت شده در مورد آن

بحث اول: بعضی از آثار روایت شده در مورد آن

۱- از عایشه لروایت شده است می‌گوید: پیامبر جبه صورتی پشت سر هم طوری روزه می‌گرفت که می‌گفتیم هیچ وقت افطار نمی‌کند و همیشه روزه است، و بعضی اوقات هم افطار می‌کرد و می‌گفتیم هیچ وقت روزه نمی‌گیرد، و پیامبر جرا ندیده‌ایم که یک ماه کامل پشت سر هم روزه بگیرد به جز ماه رمضان، و در ماه شعبان بیشتر از همۀ ماه‌های دیگر روزه می‌گرفت [۴٩٩].

۲- از أبی‌سلمه روایت شده که عایشه لگفته است: پیامبر جهیچ ماهی به اندازۀ ماه شعبان روزه نگرفته است، ماه شعبان را بصورت کامل روزه می‌گرفت، و می‌گفت: به اندازۀ طاقت و توان خود عمل کنید، چون خداوند خسته و درمانده نمی‌شود تا شما خسته و درمانده نشوید، و محبوب‌ترین و پسندیده‌ترین عبادت نزد پیامبر جعبادتی است که بر آن داوم باشد با اینکه کم و اندک باشد، و پیامبر جهر گاه عبادتی را انجام می‌داد بر آن دوام و استقامت داشت [۵۰۰].

۳- از عمران‌بن حصین بروایت شده است که او یا مردی از پیامبر جسؤال کرد: ای فلانی آیا اواخر این ماه شعبان) را روزه گرفته‌ای؟ گفت: گمان می‌کنم منظورش رمضان باشد، مردم گفتند: خیر یا رسول‌الله ج، گفت: هر گاه روزه نگرفتی دو روز روزه بگیر. متفق علیه [۵۰۱].

۴- أبی‌سلمه می‌گوید: از عایشه لشنیدم می‌گفت: قضای بعضی از روزه‌های ماه رمضان بر من واجب بود، نمی‌توانستم آن‌ها ‌را جز در ماه شعبان قضا کنم متفق علیه [۵۰۲].

۵- از عبدالله‌بن ابی‌قیس روایت شده که از عایشه لشنیده است: محبو‌ب‌ترین و پسندیده‌ترین ماه نزد پیامبر جکه آن را روزه بگیرد ماه شعبان بود و آن را به رمضان وصل می‌کرد [۵۰۳].

۶- از ابی‌هریره س روایت شده است که پیامبر جفرمود: «إذا انتصف شعبان فلا تصوموا» [۵۰۴]. «هرگاه ماه شعبان به نصف رسید روزه نگیرید».

٧- ابوهریره س از پیامبر جروایت می‌کند، قال ج: «لا يتقدمن أحدكم رمضان بصوم يوم أو يومين، إلا أن يكون رجل كان يصوم صومه فليصم ذلك اليوم» [۵۰۵]متفق علیه. «هیچ یک از شما یک یا دو روز قبل از رمضان روزه نگیرد، مگر کسی که عادت خودش باشد که در این روزها همیشه روزه گرفته اشکالی ندارد آن روز روزه بگیرد».

۸- أم‌سلمه لمی‌گوید: هرگز پیامبر جرا ندیده‌ام دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد به جز ماه شعبان و رمضان [۵۰۶].

٩- اسامه‌بن زید بمی‌گوید: گفتم ای رسول خدا جدر هیچ ماهی مثل ماه شعبان شما را ندیده‌ام که روزه بگیری؟ قال ج: «ذلك شهر يغفل الناس عنه بين رجب و رمضان، وهو شهر ترفع فيه الأعمال إلي رب العالـمين، فأحب أن يرفع عملي وأنا صائم» [۵۰٧]. «این ماه، ماهی است که مردم از آن غافل هستند، میان ماه رجب و رمضان قرار دارد، ماهی است اعمال انسان‌ها به طرف خداوند می‌روند، پس دوست دارم در حالی که روزه هستم اعمال به طرف خداوند عروج کند».

۱۰- انس س می‌گوید: از پیامبر جسؤال شد بعد از ماه رمضان چه روزه‌ای فضل و ثواب بیشتری دارد؟ گفت: ماه شعبان برای تعظیم رمضان، گفت: چه صدقه و احسانی ثواب بیشتری دارد؟ پیامبر جفرمود: صدقه و احسان در ماه رمضان [۵۰۸].

۱۱- عایشه لمی‌گوید: رسول خدا جرا شبی گم کردم، بیرون رفتم دیدم در بقیع است، پیامبر جفرمود: آیا ترسیدی که خدا و رسول جاو بر شما ظلم و ستم کنند؟ گفتم: ای رسول‌ خدا جگمان کردم نزد همسران دیگرت رفته‌‌ای، فرمود: خداوند شب نیمۀ شعبان به آسمان دنیا می‌آید و بیشتر از تعداد موهای گوسفندان قبیلۀ کلب [۵۰٩]گناهان را می‌بخشد [۵۱۰].

۱۲- ابوموسی اشعری س از رسول خدا جروایت می‌کند که فرمود: «إن الله ليطلع في ليلة النصف من شعبان، فيغفر لجميع خلقه، إلا لـمشرك أو مشاحن» [۵۱۱]. «خداوند شب نیمه شعبان جویا می‌شود، تمام گناهان مردم را می‌بخشد، مگر کسی که مشرک و یا معاند و دشمن کینه‌توز خدا و رسول جاو باشد».

۱۳- علی ‌بن ابی طالب س روایت می‌کند که پیامبر جفرمود: «إذا كانت ليلة النصف من شعبان، فقوموا نهارها، فإن الله ينزل فيها لغروب الشمس إلي سماء الدنيا، فيقول: ألا من مستغفر فأغفر له! ألا مسترزق فأرزقه! ألا مبتلي فأعافيه! ألا كذا ألا كذا، حتي يطلع الفجر» [۵۱۲]. پیامبر جمی‌فرماید: «هرگاه نیمۀ شعبان فرارسید، روز آن را به عبادت مشغول شوید، چون خداوند با غروب خورشید به آسمان دنیا می‌آید، و می‌گوید: آیا کسی هست که طلب بخشودگی و عفو کند تا او را ببخشم و عفو کنم؟! آیا کسی وجود دارد که طلب رزق و روزی کند تا او را روزی دهم؟! آیا بیمار و مریضی وجوددارد که خواستار شفا باشد تا او را شفا دهم؟! آیا ... آیا ... تا طلوع فجر ادامه دارد».

در مورد فضیلت ماه شعبان و نماز خواندن در آن احادیث زیادی آمده‌اند که حافظین حدیث آن‌ها ‌را موضوع و ساختگی می‌دانند، از جمله فرموده‌ی آن حضرت ج: «رجب شهر الله وشعبان شهري ورمضان شهر أمتي ...».

پیامبر جفرمود: «ماه رجب، ماه خدا، و ماه شعبان ماه من، و ماه رمضان ماه امت من است». و قوله ج: «يا على من صلى مائة ركعة في ليلة النصف من شعبان، يقرأ في كل ركعة بفاتحة الكتاب وقل هو الله أحد عشر مرات، قال النبي ج: يا علي! ما من عبد يصلي هذه الصلوات إلا قضي حاجة طلبها تلك الليلة ...» [۵۱۳]. «ای علی هر کسی در این شب یعنی شب نیمۀ شعبان یکصد رکعت نماز بخواند در هر رکعت سورۀ فاتحه و قل هو الله احد را ده بار بخواند، ای علی هر کسی این نمازها را بخواند خداوند هر نیاز و طلب این فرد را که در این شب از او بخواهد برایش فراهم خواهد کرد».

و همچنین می‌فرماید: «من صلى ليلة النصف من شعبان ثنتي عشرة ركعة، يقرأ في كل ركعة ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌثلاثین مرة، لم یخرج حتی یری مقعده من الجنة ...» [۵۱۴]والله اعلم. «هر کس شب نیمۀ شعبان دوازده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت قل هوالله احد را سی دفعه بخواند، خارج نخواهد شد مگر اینکه جای خود را در بهشت خواهد دید».

[۴٩٩] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۴/۲۱۳)، حدیث شماره (۱٩۶٩) و صحیح مسلم، کتاب الصیام، حدیث (۱۱۵۶). [۵۰۰] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۱۳)، حدیث (۱٩٧۰) (۲/۸۱۱)، و صحیح مسلم، کتاب الصیام حدیث: (٧۸۲). [۵۰۱] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۳۰)، حدیث: (۱٩۸۳) و گفت: أظنه یعنی رمضان را نگفته است. و می‌گوید گفته است: (من سرر شعبان) و رواه مسلم، کتاب الصیام، حدیث شماره (۱۱۶۱). [۵۰۲] رواه البخاری فی صحیحه، حدیث شماره: (۱٩۵۰) و رواه مسلم فی صحیحه، حدیث (۱۱۴۶) [۵۰۳] رواه امام احمد فی مسنده، (۶/۱۸۸) رواه ابوداود فی سننه، (۲/۸۱۲)، حدیث شماره (۲۴۳۱)، رواه النسائی فی سننه، (۴/۱٩٩) و رواه ابن خزیمه فی صحیحه، (۳/۲۸۲)، حدیث شماره (۲۰٧٧)، و مستدرک حاکم، کتاب الصوم ۱/ ۴۳۴ و گفته: این حدیث بر شرط شیخین است، اما آن را روایت نکرده‌اند. [۵۰۴] رواه امام احمد فی مسنده، (۲/۴۴۲) و رواه ابوداود فی سننه، (۲/٧۵۱) کتاب الصوم، حدیث شماره: ۲۳۳٧، و سنن ترمذی، ابواب الصوم، حدیث شماره: ٧۳۵و گفته: این حدیث حسن صحیح است، و سنن ابن ماجه، کتاب الصیام، حدیث شماره: ۱۶۵۱، و سنن دارمی، کتاب الصیام، باب: ۳۴. علما در صحت این حدیث اختلاف نظر دارند. [۵۰۵] صحیح بخاری با فتح الباری، حدیث شماره: ۱٩۱۴، و سنن مسلم، کتاب الصیام، حدیث شماره: ۱۰۸۲. [۵۰۶] مسند امام احمد ۶/ ۳۰۰، و سنن نسائی، کتاب الصیام، باب: ۳۳، و سنن ترمذی، ابواب الصیام، حدیث شماره: ٧۳۳و گفته: حدیث حسن است، و امام طحاوی این حدیث را در شرح معانی الآثار ۲/ ۸۲ کتاب الصیام، باب الصوم بعد النصف من شعبان إلی رمضان روایت نموده است. [۵۰٧] مسند امام احمد ۵/ ۲۰۱ و سنن نسائی، کتاب الصیام ۴/ ۱۰۲، و علامه البانی گفته: این اسناد حسَن است. برای تفصیل بیشتر به سلسلة الأحادیث الصحیحة، حدیث شماره: ۱۸٩۸ مراجعه شود. [۵۰۸] رواه الترمذی فی سننه، (۲/۸۶) ابواب الزکاة، حدیث شماره: (۶۵٧) و گفته است حدیثی غریب است. رواه الطحاوی فی شرح معانی الآثار، حدیث شماره (۱٧٧۸) و رواه ابن جوزی فی العلل المتناهیه، حدیث (٩۱۴) و گفته: این حدیث صحیح نیست.. [۵۰٩] کلب از شاخه‌های قضاعه می‌باشد، و ایشان بنو کلب بن وبره بن ثعلبه بن حلوان بن عمرا بن الحافی بن قضاعه هستند، و هر که از این قبیله باشد او را کلبی می‌گویند. به الاشتقاق لابن درید ص: ۲۰/ ۵۳٧- ۵۴۳ و صبح الأعشی ۱/ ۳۱۶ و معجم قبائل العرب ۳/ ٩٩۱- ٩٩۳ مراجعه شود. [۵۱۰] رواه امام احمد فی مسنده، (۶/۲۳۸) و رواه الترمذی فی سننه، (۲/۱۲۱-۱۲۲)، ابواب الصیام، حدیث شماره: (٧۳۶) امام بخاری این حدیث را ضعیف می‌داند، - رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۴۴۴)، حدیث (۱۳۸٩)، و العلل المتناهیه لابن الجوزی، حدیث شماره: ٩۱۵. [۵۱۱] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۴۵۵)، حدیث (۱۳٩۰) قال بوصیری فی زوائد ابن ماجه، (۲/۱۰): اسناد این حدیث ضعیف است، به موارد الظمآن، کتاب الأدب، حدیث شماره: ۱٩۸۰ مراجعه شود. [۵۱۲] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۴۴۴)، حدیث شماره (۱۳۸۸) بوصیری در زوائد ابن ماجه، (۲/۱۰) می‌گوید: در سند آن ابن ابی‌سبره که نامش ابوبکر بن عبدالله بن محمد بن ابی سبره است احمد و ابن معین می‌گویند: احادیث را درست می‌کرد. آن را ضعیف می‌دانند، ابن حجر در تقریب التهذیب گفته: او را متهم به وضع کرده‌اند، و عقیلی در الضعفاء الکبیر ۲/ ۲٧۱ شبیه این را گفته است. [۵۱۳] ابن جوزی این حدیث را در کتاب الموضوعات ۲/ ۱۲٧، ۱۲۸ و ۱۲٩در ردیف احادیث موضوع قرار داده است. و می‌گوید: شکی نداریم که موضوع است و راویان آن مجاهیل هستند. حافظ ابن قیم در المنار المنیف، ص: ٩۸ شماره: ۱٧۵ می‌نویسد: و از جمله‌ی احادیث موضوع احادیث نماز نیمه‌ی شعبان است، و سیوطی این حدیث را اللآلی المصنوعه ۲/ ۵٧، ۵۸ و ۵٩ در ضمن احادیث موضوع آورده است و هم چنین شوکانی در الفوائد المجموعه ص: ۵۱ و ۵۲. [۵۱۴] ابن جوزی آن را در ردیف احادیث موضوعات آورده است، (۲/۱۲٩). ابن قیم جوزی در المنار المنیف، ص (٩٩)، شماره (۱٧٧) آن را بیان کرده و گفته: موضوع است، و سیوطی در اللآلی المصنوعه ۲/ ۵٩ آن را موضوع خوانده است.