جواب این شبهه از چند جهت:
صورت اول: ابن حجر / در ابتدای جواب خود صراحتاً بیان کرده است که انجام جشن میلاد پیامبر ج بدعت است و تا قرن سوم از هیچ یک از سلف صالح روایت نشده است، که این سخن برای ذم جشن گرفتن میلاد پیامبر ج کافی است، چون اگر خیر و نیکی در آن بود اصحاب و تابعین آن را انجام میدادند و بر این کار سبقت میگرفتند، و یا اینکه ائمهی علم و هدایت بعد از آنها آن را انجام میدادند.
صورت دوم: قیاس و استخراج جشن تولد پیامبر جدر فتوای ابن حجر بر حدیث روزه عاشورا، هیچگونه مناسبتی ندارند، چون در ابتدای سخن خود میگوید این عمل بدعت است، و از هیچ یک از سلف صالح در قرن سوم روایت نشده است، عدم عمل سلف صالح اعتبار این فهم را صحیح نمیداند، چون اگر صحیح بود از فهم آنها غایب نمیشد و حتماً آن را میفهمیدند و کسانی که بعد از آنها میآمدند نیز آن را میفهمیدند.
از طرف دیگر این حدیث عاشورا نمیتواند دلیل این بدعت باشد، چون اگر دلیل بود سلف صالح بر آن عمل میکردند، این استنباط ابن حجر هم از جهت فهم و هم از جهت عمل به آن، مخالف اجماع سلف صالح است، و هر چه مخالف اجماع سلف صالح باشد خطا و اشتباه است، چون سلف صالح جز بر هدایت بر چیز دیگری اجماع نمیکنند.
امام شاطبی /سخن را برای تثبیت این قاعده در کتاب خود به نام الموافقات در اصول احکام بیشتر توضیح و بسط داده است [۲۶۵].
صورت سوم: استنباط و استخراج بدعت جشن میلاد پیامبر ج از حدیث روزۀ عاشورا، تکلفی مردود است، چون مبنا و اساس عبادات شرع مقدس و پیروی از آن است نه رأی و نظر و استحسان و ابتداع [۲۶۶].
صورت چهارم: روزۀ روز عاشورا را پیامبر ج انجام داد، و مردم را برای انجام آن تشویق کرد، به خلاف جشن تولد خود، به عنوان روز جشن و شادی، پیامبر ج آن را انجام نداده است، و کسی را برای انجام آن تشویق نکرده است، اگر در آن خیر و برکتی وجود داشت قطعاً آن را برای امت خود بیان میکرد، چون هیچ خیری و خوبی نبوده مگر اینکه آن را برای مردم بیان کرده است، و مردم را برای آن تشویق نموده است، و هر شری که وجود داشته است مردم را از آن ترسانده و آن را برایشان بیان فرموده است، بدعت هم از شرهایی بوده که مردم را از آن نهی فرموده است، و مردم را از آن ترسانده است، پیامبر ج میفرماید: «وإياكم و محدثات الأمور، فإن كل محدثة بدعة، وكلُ بدعة ضلالة» [۲۶٧]. «از بوجود آوردن چیزهای جدید در دین خودداری کنید، چون هر چیزی را که در دین نیست به وجود آورید بدعت است، و هر بدعتی ضلالت و گمراهی میباشد».
پیامبر جمیفرماید: اما بعد: «فإن خير الحديث كتاب الله، وخير الهدي هدي محمدٍ، وشرّ الأمورِ محدثاتها، وكلّ بدعة ضلالة» [۲۶۸]. «خوبترین سخن، قرآن و خوبترین راه، راه حضرت محمد ج میباشد، و بدترین کارها، کارهایی است که در دین وجود ندارند و بعداً به وجود میآیند و هر بدعتی ضلالت وگمراهی میباشد».
[۲۶۵] به الموافقات، (۳/۴۱-۴۲) مسألهی سیزدهم از کتاب : ادلهی شرعی. [۲۶۶] به کتاب الرد القوی، ص ۳۲ مراجعه شود. [۲۶٧] مقدمهی سنن ابن ماجه مرفوعاً الی النبی ج، (۱/۱۸). [۲۶۸] رواه احمد فی مسنده، (۳/۳۱۰) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/۵٩۲)، کتاب جمعه، حدیث (۸۶٧)، و سنن نسائی (۳/ ۱۸٩، ۱۸۸) کتاب صلاة العیدین، باب کیف الخطبة، و مقدمهی سنن ابن ماجه (۱/ ۱٧)، حدیث شماره: (۴۵).