بحث اول: بعضی از آثار وارده در مورد این ماه
۱- ابوبکر صدیق ساز پیامبر جروایت میکند: «إن الزمان قد استدار كهيته يوم خلق الله السموات والأرض، والسنة إثنا عشر شهراً، منها أربعة حرم: ثلاث متواليات ذوالقعده وذوالحجه والمحرم، ورجب مضر الذي بين جمادي وشعبان ... الخ» متفق علیه [۶٧۶]. «از روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفریده است عصر و زمان مانند هیئت و شکل خود دور میزند، سال دوازده ماه است، چهار ماه از این ماهها، ماههای حرام هستند: سه ماه حرام پشت سر هم میآیند: ذوالقعده، ذوالحجه، محرم، و ماه رجب مبارک که میان جمادی و شعبان قرار دارد».
۲- ابوبکر صدیق س از پیامبر جروایت میکند: «شهران لاينقصان، شهرا عيدٍ: رمضان وذوالحجة» متفق علیه [۶٧٧]. «دو ماه از فضیلت آنها کم نمیشوند، دو ماه عید، یعنی ماه رمضان و ماه ذوالحجه».
۳- عمربن خطاب س روایت میکند: «أن رجلاً من اليهود قال له: يا أميرالمؤمنين آية في كتابكم تقرؤونها لو علينا معشر اليهود نزلت لاتخذنا ذلك اليوم عيداً. قال: أي آية؟ قال:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدۀ: ۳].
قال عمر: «قد عرفنا ذلك اليوم والـمكان الذي نزلت فيه علي النبي ج وهو قائم بعرفة، يوم جمعة» متفق علیه [۶٧۸]. عمر فاروق س میگوید: «مردی یهودی به او گفت: ای امیرالمؤمنین، آیهای در کتاب شما وجود دارد و آن را میخوانید اگر برای ما یهودیها نازل میشد آن روز را جشن میگرفتیم. عمر فاروق گفت: کدام آیه؟ آن مرد گفت: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ...﴾امروز دین و آیین را برای شما تکمیل و به اتمام رساندم، و نعمت خویش را برایتان تمام کردم، و راضی هستم که دین اسلام آیین و برنامه زندگی شما باشد. عمر سگفت: زمان و مکانی را که این آیه بر پیامبر جنازل شد کاملاً به یاد داریم، در صحرای عرفه در حالی که ایستاده بود و روز جمعه بود بر ایشان نازل شد».
۴- ابن عباس بمیگوید پیامبر جمیفرماید: «ما من أيام العمل الصالح فيهن أحب إلى الله من هذه الأيام العشر، فقالوا يا رسولالله ج! ولا الجهاد في سبيل الله؟ فقال رسولالله ج: ولا الجهاد في سبيل الله، إلاّ رجل خرج بنفسه وماله، فلم يرجع من ذلك بشيءٍ» [۶٧٩]. «هیچ روزی وجود ندارد که عمل صالح در آن از این ده روز منظور ده روز ماه ذیالحجه) نزد خداوند محبوبتر باشد، اصحاب گفتند: ای رسول خدا جاز جهاد در راه خدا هم بهتر و محبوبتر میباشد؟ پیامبر جفرمود: جهاد در راه خدا هم از آن محبوبتر نیست، مگر اینکه کسی با جان و مالش به جهاد رفته باشد و چیزی از آنها برنگردد ـ در راه خدا هر دو را از دست داده باشد».
۵- ابوسعید خدری س میگوید: «نـهى النبي ج عن صوم يوم الفطر ويوم النحر...» متفق علیه [۶۸۰]. «پیامبر جاز روزه گرفتن روز عید فطر و عید قربان نهی کرده است ...».
۶- ابوهریره س میگوید: «أن رسولالله جنهي عن صيام يومين: يوم الأضحى، ويوم الفطر» متفق علیه [۶۸۱]. «پیامبر جاز روزۀ دو روز نهی کرده است: روز عید قربان و روز عید رمضان».
٧- مولی ابن أزهر میگوید، با عمربن خطاب س - در عید شرکت کردم و گفت: «هذان يومان نهي رسولالله جعن صيامهما يوم فطركم من صيامكم، واليوم الآخر تأكلون فيه من نسككم» متفق علیه [۶۸۲]. «دو روز هستند که حضرت رسول جاز روزه گرفتن آنها نهی کرده است، روزی که از روزه گرفتن افطار میکنید عید رمضان و روز دیگری روزی است که از گوشت قربانیها میخورید یعنی عید قربان».
۸- عن أم الفضل بنت الحارث: «أن ناساً تماروا عندها يوم عرفة في صوم النبي جفقال بعضهم: هو صائم. وقال بعضهم: ليس بصائم فأرسلت إليه بقدح لبن وهو واقف على بعيره، فشربه» متفق علیه [۶۸۳].
ام فضل بنت حارث میگوید: «جماعتی از مردم نزدش در روز عرفه در مورد روزه گرفتن پیامبر جبا هم اختلاف پیدا کردند، بعضی میگفتند ایشان روزه هستند، و بعضی هم میگفتند روزه نیست، در حالی که پیامبر جبر شترش ایستاده بود لیوانی پر از شیر را برایش فرستادم، آن را نوشید».
٩- عن میمونه ل: «أن الناس شكوا في صيام النبي جيوم عرفة، فأرسلتُ إليه بحلاب وهو واقف في الـموقف، فشرب منه والناس ينظرون» متفق علیه [۶۸۴].
میمونه لمیگوید: «مردم در مورد روزۀ پیامبر جدر روزه عرفه شکایت کردند که آیا روزه است یا خیر؟ من هم ظرفی پر از شیر را برایش فرستادم در حالی که در مکانی ایستاده بود، آن را نوشید و مردم به او نگاه میکردند».
۱۰- عایشه صدیقهلمیگوید: «ما رأيت رسولالله جصائماً في العشر قط» [۶۸۵].
هرگز پیامبر جرا ندیدم که ده روز ذیالحجه روزه بگیرد.
۱۱- عن ام سلمة ل أن النبي جقال: «إذا دخلت العشر وأراد أحدكم أن يضحي، فلا يمس شعره وبشره شيئاً» [۶۸۶]. «هرگاه ده روز اول ماه ذیالحجه فرارسید و یکی از شما خواست قربانی انجام دهد و حیوانی را ذبح کند نباید موهایش و ناخونهایش را بگیرد و یا کم کند».
۱۲- ابوقتاده س میگوید: مردی نزد پیامبر جآمد و گفت: شما چگونه روزه میگیرید؟ پیامبر جعصبانی شد ... سپس فرمود: «ثلاث من كل شهر، ورمضان إلى رمضان، فهذا صيام الدهر كله، صيام يوم عرفة أحتسب على الله أن يكفّر السنة التي قبله، والسنة التي بعده، وصيام يوم عاشوراء أحتسب على الله أن يكفّر السنة التي قبله») [۶۸٧](. «به این صورت روزه میگیریم: سه روز از هر ماه، ماه رمضان، تا رمضان بعدی هر کس به این صورت روزه بگیرد مثل این است که تمام سال را روزه گرفته باشد، روزۀ روز عرفه که باعث کفاره گناهان سال قبل و بعد میشود، روزۀ روز عاشورا که باعث کفاره گناهان سال قبل میشود».
۱۳- عن عايشة ل قالت: إن رسولالله جقال:«ما من يومٍ أكثر من أن يعتق الله فيه عبداً من النار من يوم عرفة، وإنه ليدنو يباهي بهم الـملائكة. فيقول: أراد هؤلاء؟» [۶۸۸]. عایشۀ صدیقه لمیگوید: پیامبر جمیفرماید: «هیچ روزی خداوند بیشتر از روز عرفه بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند، و نزدیک میشود سپس ملائکه به آنها مباهات و افتخار مینمایند و میگویند آیا اینها اراده کرده است؟».
۱۴- عقبه بن عامر س میگوید: پیامبر جمیفرماید: «يوم عرفة، ويوم النحر، وأيام التشريق، عيدنا أهل الإسلام وهي أيام أكل و شرب» [۶۸٩]. «روز عرفه، روز عید قربان، ایام التشریق، ـ سه روز بعد از عید قربان ـ جشن ما مسلمانان میباشند، این روزها روز خوردن و نوشیدن و شادی هستند».
۱۵- انس بن مالک س میگوید: پیامبر جوارد مدینه شد، اهل مدینه در زمان جاهلیت دو روز داشتند که در آن شادی و بازی میکردند، پیامبر جفرمود: «إن الله تبارك وتعالى قد أبدلكم بهما خيراً منهما يوم الفطر ويوم النحر» [۶٩۰]. «خداوند تبارک و تعالی به جای این دو روز، دو روز بهتر و خوبتر از آنها برای شما قرار داده است، روز عید فطر و روز عید قربان».
۱۶- عبدالله بن عمروبن عاص بمیگوید: نزد پدرم عمروبن عاص س رفتم، دیدم که چیزی میخورد، مرا فراخواند که با او بخورم، گفتم روزه هستم، گفت: «هذه الأيام التي نهانا رسول الله جعن صيامهن، وأمرن بفطرهن. قال مالك: هي أيام التشريق» [۶٩۱]. «این روزها، روزهایی هستند که پیامبر جاز روزه گرفتن در آنها نهی فرموده است و دستور داده است که افطار کنیم، امام مالک /میفرماید: منظور از این روزها ایام التشریق سه روز بعد از عید قربان) میباشد».
۱٧- ابونجیح میگوید از ابن عمر بدر مورد روزۀ عرفه سؤال شد؟ گفت: «حججت مع النبي جفلم يصمه، وحججت مع ابيبكر فلم يصمه، وحججت مع عمر فلم يصمه، وحججت مع عثمان فلم يصمه، وأنا لا أصومه، ولاآمر به ولا أنهي عنه» [۶٩۲]. «با پیامبر جحج انجام دادم روز نگرفت، با ابوبکر، عمر و عثمان نیز حج انجام دادم هیچ کدام روزه نگرفتند، و من نیز روزه نمیگیرم، و به روزه گرفتن آن امر نمیکنم و از آن هم نهی نمینمایم».
۱۸- عن عبدالله بن قرط عن النبی جقال: «إن أعظم الأيام عندالله تبارك وتعالى يوم النحر، ثم يوم القر» [۶٩۳]. عبدالله بن قرط از پیامبر جروایت میکند که میفرماید: «بزرگترین روز نزد خداوند روز عید قربان است، سپس بعد از آن، روزی که بعد از عید قربان میآید یعنی یازدهم ذیالحجه»، به آن یوم القر میگویند چون مردم در این روز در منی قرار و سکونت میگزینند).
۱٩- عبدالله بن عمر بمیگوید: پیامبر جدر حجی که انجام داد روز عید قربان میان جمرات ایستاد و گفت: «أي يوم هذا؟فقالوا:يوم النحر، قال: هذا يوم الحج الأكبر» [۶٩۴]. «امروز چه روزی است؟ گفتند: روز عید قربان، فرمود: امروز روز حج اکبر است».
۲۰- عن عبدالله بن عمرو بأن رسولالله جقال: «أمرتُ بيوم الأضحي عيداً جعله الله لـهذه الأمة...» [۶٩۵]. عبدالله بن عمرو بمیگوید پیامبر جفرمودند: «به من دستور داده شده است که روز قربانی را عید بگیریم، خداوند آن را برای این امت عید قرار داده است ...».
۲۱- عن ابیهریره س: «أن أبابكر الصديق سبعثه في الحجة التي أمّره النبي جعليها قبل حجة الوداع يوم النحر في رهط يؤذن في الناس: لا يحج بعد العام مشرك، ولا يطوف بالبيت عريان» [۶٩۶] وفي روایة لأبی داود: «ويوم الحج الأكبر يوم النحر والحج الأكبر الحج» [۶٩٧]. ابوهریره س میگوید: «ابوبکر صدیق س مرا در حجی که پیامبر جقبل از حجةالوداع ابوبکر را امیر گردانیده بود، فرستاد تا در روز عید قربان با جماعتی دیگر در بین مردم فریاد بزنیم و بگوئیم: بعد از این سال هیچ مشرکی نباید حج انجام دهد، و هیچ شخص لختی به دور بیت الله طواف کند. ابوداود در روایتی میگوید: روز حج اکبر روز عید قربان است، و حج اکبر همان حج میباشد».
۲۲- عن ابن عباس بقال: «كانوا يرون أن العمرة في أشهر الحج من أفجر الفجور في الأرض، ويجعلون الـمحرم صفراً، ويقولون: إذا برأ الدبر، وعفا الأثر، وانسخ صفر، حلت العمرة لـمن اعتمر. قدم النبي جوأصحابه صبيحة رابعة مهلين بالحج فأمرهم أن يجعلوها عمرة، فتعاظم ذلك عندهم، فقالوا: يا رسولالله ج! أي الحل؟ قال: حل كله». [متفق علیه] [۶٩۸]. ابن عباس میگوید: «بعضیها تصور میکردند انجام دادن عمره در ماههای حج از خطرناکترین گناهان میباشد، ماه محرم را ماه صفر قرار میدادند، و میگفتند: هر گاه زخم پشت شترها خوب شد و مشقت و ناراحتی سفر به اتمام رسید، و اثر و علامت آن زخمها کهنه و قدیمی شد، و ماه صفر به آخر رسید، عمره برای کسی که قصد آن را دارد حلال میگردد. پیامبر جهمراه اصحاب صبح روز چهارم وارد مکه شد و صدای تهلیلش را به منظور انجام حج بلند کرد، و به اصحاب دستور داد عمره انجام دهند، اصحاب هم برایشان سخت بود، و گفتند: ای رسول خدا ج! کجا حلال شده ؟ پیامبر جفرمود همهاش حلال است و اشکالی ندارد».
۲۳- عن عبدالله بن عمر بأنه کان یقول: «من اعتمر في أشهر الحج: في شوال، أو ذيالقعده، أو في ذيالحجه ...» الأثر [۶٩٩]. «هر کس در ماههای حج: در ماه شوال، ذیالقعده، یا در ذیالحجه عمره راه انجام دهد ...».
۲۴- قال ابن عباس ب«وأشهر الحج التي ذكر الله تعالى: شوال، وذوالقعده، وذوالحجه ...» الأثر [٧۰۰]. ابن عباس س میگوید: «ماههای حج که خداوند آنها را بیان کرده است عبارتند از شوال، ذوالقعده و ذوالحجه ...».
۲۵- عن ابن عباس ب: ﴿وَٱلۡفَجۡرِ١﴾[الفجر: ۱]. قال: فجر النهار، ﴿وَلَيَالٍ عَشۡرٖ٢﴾[الفجر: ۲] قال: عشر الأضحی [٧۰۱]. ابن عباس میگوید: والفجر یعنی نور سپیده دم روز، ولیال عشر یعنی ده روز ماه ذیالحجه و قربان.
۲۶- عن جابر س عن النبی جقال: «إن العشر عشر الأضحى، والوتر يوم عرفة والشفع يوم النحر» [٧۰۲]. جابر س از پیامبر جروایت میکند: «منظور از عشر در قرآن ده روز ماه ذیالحجه میباشد، و وتر یعنی روز عرفه، و الشفع یعنی روز عید و قربانی کردن».
در مورد بعضی از اعمال و فضل آنها در ماه ذیالحجه احادیث موضوعی وارد شده است، بعضی از آنها را بیان میکنیم:
حدیث: «من صام العشر فله بكل يوم صوم شهر، وله بصوم يوم التروية سنة، وله بصوم يوم عرفة سنتان» [٧۰۳]. «هر کس ده روز اول ماه ذیالحجه را روزه بگیرد، در برابر هر روز یک ماه برای او محسوب میشود، و در مقابل روزۀ روز هشتم این ماه یک سال حساب میشود، و برای او روزۀ روز عرفه دو سال حساب میشود».
حدیث: «من صام آخر يوم من ذيالحجة، وأول يوم من الـمحرم، فقد ختم السنة الـماضية، وافتتح للسنة الـمستقبلة بصوم جعله الله كفارة خمسين سنة» [٧۰۴]. «هر کس آخرین روز از ماه ذیالحجه و اولین روز ماه محرم را روزه بگیرد سال گذشته را با روزه به پایان رسانده و سال آینده را با روزه شروع کرده است، خداوند آن را کفارۀ گناهان پنجاه سال قرار داده است».
حدیث: «من صلى يوم عرفة بين الظهر والعصر أربع ركعات، يقرأ في كل ركعة بفاتحة الكتاب مرة، وقل هو الله أحد خمسين مرة، كتب الله له ألف ألف حسنة ...» [٧۰۵]. «هر کس روز عرفه بین نماز ظهر و عصر چهار رکعت نماز بخواند، در هر رکعت سوره فاتحه را یک مرتبه و قل هو الله احد را پنجاه مرتبه بخواند، خداوند برای او هزار هزار حسنه مینویسد».
حدیث: «من صلى يوم عرفة ركعتين يقرأ في كل ركعة بفاتحة الكتاب ثلاث مرات ... إلا قال الله ﻷ: أشهدكم أني قد غفرت له» [٧۰۶]. «هر کس روز عرفه دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت سورۀ فاتحه را سه مرتبه بخواند ... الی آخر حدیث خداوند میفرماید: شما را شاهد میگیرم که قطعاً او را عفو کردم».
حدیث: «من صلى ليلة النحر، ركعتين يقرأ في كل ركعة بفاتحة الكتابخمس عشرة مرة، وقل هو اله أحد خمس عشرة مرة ... جعل الله اسمه في أصحاب الجنة... الخ» [٧۰٧]. «هر کس شب عید قربان دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت سورۀ فاتحه را پانزده مرتبه و قل هوالله احد را پانزده مرتبه بخواند ... خداوند نام او را در لیست اصحاب بهشت قرار میدهد».
حدیث: «إذا كان يوم عرفة غفرالله للحاج، فإذا كان ليلة الـمزدلفة غفر الله للتجار .. الخ» [٧۰۸]. «هر گاه روز عرفه فرارسید خداوند حاجیها را عفو و مورد بخشش قرار میدهد، و هر شب مزدلفه فرارسید خداوند تجار را عفو میکند و مورد بخشش قرار میدهد، الی آخر حدیث».
و سایر احادیث باطل دیگر که از پیامبر جصحیح نمیباشند، والله اعلم.
[۶٧۶] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۱۰/٧)، حدیث شماره (۵۵۵۰) و مسلم فی صحیحه، حدیث (۱۶٧٩). [۶٧٧] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۱۲۴)، حدیث شماره (۱٩۱۲) و مسلم فی صحیحه، حدیث (۱۰۸٩). [۶٧۸] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۱/۱۰۵)، حدیث شماره (۴۵) و مسلم فی صحیحه، حدیث (۳۰۱٧). [۶٧٩] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۲/۴۵٧)، کتاب العیدین، حدیث شماره (٩۶٩) و رواه احمد فی مسنده، (۲/۱۶۱-۱۶۲) و رواه ابوداود فی سننه، (۲/۸۱)، حدیث شماره (۲۴۳۸) و رواه الترمذی فی سننه، (۲/۱۲٩)، ابواب الصوم، حدیث شماره (٧۵۴) و گفته: حدیث ابن عباس حدیث حسن غریب صحیح است، و سنن دارمی، کتاب الصیام، باب في فضل العمل في العشر، وصحیح ابن خزیمه، حدیث شماره: ۲۸۶۵. [۶۸۰] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۳٩)، حدیث شماره (۲) و مسلم، حدیث (۱۱۳٧) [۶۸۱] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۴۰)، حدیث شماره (۱٩٩۳) و مسلم، کتاب الصیام، حدیث شماره: (۱۱۳٧). [۶۸۲] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۳۸-۲۳٩)، حدیث شماره (۱٩٩۰) و مسلم، حدیث (۱۱۳٧). [۶۸۳] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۳٧)، حدیث(۱٩۸۸) و مسلم فی صحیحه، حدیث (۱۱۲۳). [۶۸۴] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۴/۲۳٧)، کتاب الصوم، حدیث (۱٩۸٩) و مسلم فی صحیحه، کتاب الصیام، حدیث شماره: (۱۱۲۴). [۶۸۵] مسند امام احمد ۶/ ۴۲، و صحیح مسلم، کتاب الاعتکاف، حدیث شماره: (۱۱٧۶)، و سنن ابوداود، کتاب الصوم، حدیث شماره: ۲۴۳٩، و سنن ترمذی، حدیث شماره: ٧۵۳، ابواب الصوم، و صحیح ابن خزیمه، حدیث شماره: ۲۱۰۳. [۶۸۶] رواه مسلم فی صحیحه، (۳/۱۵۶۵)، حدیث شماره (۱٩٧٧) و رواه الترمذی فی سننه، (۳/۳٩)، حدیث شماره (۱۵۶۱) با سند و لفظ دیگری و گفته: حدیثی حسن است، و سنن نسائی ۲/ ۲۱۲ کتاب الضحایا، و مستدرک حاکم، کتاب الأضاحی ۴/ ۲۲۰ و گفته: این حدیث بر شرط شیخین صحیح است. [۶۸٧] رواه احمد فی مسنده، (۵/۲٩۶-۲٩٧) و رواه مسلم فی صحیحه، (۳/۸۱۸-۸۱٩)، حدیث شماره (۱۱۶۳) و رواه ابوداود فی سننه، حدیث (۳۴۳۵)، و سنن ترمذی، ابواب الصوم، حدیث شماره: ٧۴٩، صحیح ابن خزیمه، ابواب الصوم التطوع، حدیث شماره: ۲۰۸٧. [۶۸۸] رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٩۸۲-٩۸۳)، کتاب حج، حدیث شماره (۱۳۴۸) و روه النسائی فی سننه، (۵/۲۵۱)، کتاب مناسک الحج، باب ما ذکر فی یوم عرفه، و مستدرک حاکم، کتاب المناسک ۱/۴۶۴ و گفته: سند این حدیث صحیح است اما بخاری و مسلم آن را نیاوردهاند. [۶۸٩] رواه احمد فی مسنده، (۴/۱۵۲) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/۸۰۰)، حدیث شماره (۱۱۴۱) به روایت نبیشه هذلی، و سنن ابوداود، کتاب الصوم، حدیث شماره: ۲۴۱٩، و سنن ترمذی، حدیث شماره: ٧٧۰، ابواب الصوم و گفته: این حدیث حسن صحیح است، و سنن نسائی، کتاب مناسک الحج ۲/ ۲۵۲ باب النهی عن صوم یوم عرفه. برای تفصیل به: موارد الظمآن، صفحه: ۲۳۸ مراجع شود. [۶٩۰] رواه احمد فی مسنده، (۳/۱۰۳) و رواه ابوداود فی سننه، (۱/۶٧۵)، حدیث شماره (۱۱۳۴) و رواه حاکم فی المستدرک، (۱/۲٩۴)، کتاب عیدین و گفته است این حدیث بر اساس شرط مسلم صحیح است اما شیخین آن را روایت نکردهاند. [۶٩۱] رواه مالک فی الموطأ، (۱/۳٧۶-۳٧۲)، کتاب حج، حدیث شماره (۱۳٧). [۶٩۲] رواه احمد فی سننه، (۲/۴٧) و رواه الترمذی فی سننه، (۲/۱۲۶) و رواه الدارمی فی سننه، (۲/۲۳) باب فی صیام یوم عرفة، و شرح معانی الآثار ۲/ ٧۲، باب صوم یوم عرفة، و صحیح ابن حبان، به موارد الظمآن، حدیث شماره: ٩۳۴ مراجعه شود. [۶٩۳] رواه احمد فی مسنده، (۴/۳۵۰) و رواه ابوداود فی سننه، (۲/۳٧۰)، حدیث شماره (۱٧۶۵) و رواه ابن خزیمه، (۲۸۶۶)، به موارد الظمآن، حدیث شماره: ۱۰۴۴ و مستدرک حاکم ۴/ ۲۲۱ کتاب الأضاحی و تهذیب سنن ابوداود از حافظ ابن قیم ۲/ ۲٩۵ مراجعه شود. [۶٩۴] رواه البخاری تعلیقاً فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۳/۵٧۴)، کتاب حج، حدیث شماره (۱٧۴۲)، و رواه ابن ماجه فی سننه، (۲/۱۰۱۶)، حدیث شماره (۳۰۵۸)، به تهذیب سنن ابوداود از حافظ ابن قیم ۲/ ۴۰۶ مراجعه شود. [۶٩۵] رواه احمد فی مسنده، (۲/۱۶٩) و رواه ابوداود فی سننه، (۳/۲۲٧)، حدیث شماره (۲٧۸٩)، و سنن نسائی، کتاب الضحایا، باب من لم یجد الأضحیة، به موارد الظمآن، کتاب الأضاحی، حدیث شماره: ۱۰۴۳ مراجعه شود. و مستدرک حاکم، کتاب الأضاحی ۴/ ۲۲۳ و گفته: سند این حدیث صحیح است اما شیخین آن را روایت نکردهاند. [۶٩۶] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۸/۸۲)، کتاب المغازی، حدیث شماره (۴۳۶۳) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/٩۸۲)، کتاب حج، حدیث شماره (۱۳۴٧)، و بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: ۴۶۵٧ گفته: حمید بن عبدالرحمن بن عوف به خاطر حدیث ابوهریره میگفت: روز عید قربان روز حج اکبر است. [۶٩٧] رواه ابوداود فی سننه، (۲/۴۸۳)، کتاب المناسک، حدیث شماره (۱٩۴۶). [۶٩۸] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۳/۴۲۲)، کتاب حج، حدیث شماره (۱۵۴۶) و مسلم فی صحیحه، (۲/٩۰٩-٩۱۰)، حدیث شماره (۱۲۴۰). [۶٩٩] رواه المالک فی الموطأ، (۱/۳۴۴)، کتاب حج، حدیث شماره (۶۲) و رواه البخاری فی صحیحه، (۲/۱۵۰)، کتاب حج باب (۳۳). [٧۰۰] رواه البخاری فی صحیحه، (۲/۱۵۴)، کتاب حج باب (۳٧)، به فتح الباری ۳/ ۴۳۴ مراجعه شود. [٧۰۱] رواه الحاکم فی المستدرک، (۲/۵۲۲)، کتاب تفسیر، و گفته: سند این حدیث صحیح است و شیخین آن را روایت نکردهاند. [٧۰۲] رواه احمد فی مسنده، (۳/۳۲٧) و هیثمی در مجمع الزوائد، (٧/۱۳٧) گفته: بزار وامام احمد آن را روایت نمودهاند و راویان آن غیر از عیاش بن عقبه صحیحاند و او ثقه است. [٧۰۳]- ابن جوزی در الموضوعات، (۲/۱٩۸) و سیوطی در اللآلی، (۲/۱۰٧) ، و شوکانی در فوائد، صفحه: ٩۶ آن را موضوع گفتهاند. [٧۰۴]- ابن جوزی در الموضوعات، (۲/۱٩٩) و سیوطی در اللآلی، (۲/۱۰۸) و شوکانی در فوائد، صفحه: ٩۶ آن را موضوع گفتهاند. [٧۰۵]- ابن جوزی در الموضوعات، (۲/۱۳۲) و شوکانی در الفوائد، ص (۵۳) آن را موضوع گفتهاند. [٧۰۶] ابن جوزی در الموضوعات، (۲/۱۳۲) و شوکانی در الفوائد، ص (۵۳) این را موضوع دانستهاند. [٧۰٧] ابن جوزی در الموضوعات، (۲/۱۳۳-۱۳۴) و شوکانی در الفوائد، ص (۵۳) این را موضوع دانستهاند. [٧۰۸] ابن جوزی در الموضوعات، (۲/۲۱۵) و سیوطی فی اللآلی، (۲/۱۲۴) این را موضوع دانستهاند.