سالگردها و مناسبت های ناروا

فهرست کتاب

۱- تلاوت سورۀ انعام

۱- تلاوت سورۀ انعام

از بدعت‌هایی که در ماه رمضان ایجاد کرده‌اند قرائت و خواندن تمام سورۀ انعام در یک رکعت در نماز جماعت می‌باشد، آن را به آخرین رکعت نماز تراویح در شب هفتم یا قبل از آن اختصاص داده‌اند، این بدعت را بعضی از ائمۀ جاهل مساجد به وجود آورده‌اند و به حدیثی که نزد علمای محدث اصل و اساسی ندارد استدلال می‌نمایند، و هیچ دلیلی برای این کار وجود ندارد، بلکه به صورت موقوف بر علی و ابن عباس روایت شده است، و بعضی از مفسرین در مورد فضل سورۀ انعام اسناد تاریکی از أبی بن کعب س آورده‌اند که از پیامبر جروایت می‌کند: «نزلت سورة الأنعام جملة واحدة يشيعها سبعون ألف ملك، لهم زجل بالتسبيح والتحميد» [۶۱۳]. «سورۀ انعام یک دفعه همه با هم نازل شد هفتاد هزار ملائکه آن را همراهی می‌کردند، در حالی که صدای تسبیح و حمد آن‌ها ‌شنیده می‌شد».

کسانی که عوام و ناآگاه بودند و این حدیث را شنیدند فریب خوردند و آن را انجام دادند.

بر فرض اینکه حدیث صحیح هم باشد، بر مستحب بودن خواندن تمام سورۀ انعام در یک رکعت دلالت ندارد، بلکه این سوره نیز مانند سایر سوره‌های قرآن است، آنچه در سوره‌های دیگر سنت است در این سوره هم سنت است، آنچه که افضل وخوب می‌باشد این است کسی که سوره‌ای را در نماز یا غیر نماز شروع می‌کند آن را تا آخر قطع نکند بلکه تا آخر آن را بخواند، این عادت و روش سلف صالح بوده است [۶۱۴].

در حدیث آمده است که پیامبر جسورۀ اعراف را در نماز مغرب خوانده است [۶۱۵]، ولی آن را در دو رکعت خوانده است.

در صحیحین از جابر س روایت شده است که می‌گوید: مردی که شغلش آب کشیدن با شتر بود به مسجد آمد - در حالیکه شب شروع شده بود -، آب کشیدن را ترک کرد و به معاذ اقتدا نمود، معاذ هم شروع کرد سورۀ بقره یا نساء را خواند، مرد نماز خود را خواند و معاذ را جا گذاشت، آن مرد خبردار شد که معاذ در مورد او چیزهایی گفته است، نزد پیامبر جرفت و از او شکایت کرد، پیامبر جفرمود: «یا معاذُ، أفتانٌ أنت - أو أفاتن أنت - ثلاث مرات، فلولا صلیت بسبح اسم ربك الأعلی والشمس وضحها، واللیل إذا یغشی، فانه یصلی وراءك الکبیر والضعیف وذوالحاجة» [۶۱۶]. «ای معاذ آیا تو باعث متنفر کردن مردم از دین می‌شوی؟ سه مرتبه آن را تکرار کرد، چرا در نماز سوره‌هایی مثل «سبح اسم ربك الأعلی، والشمس وضحها، واللیل اذا یغشی» را نخواندی، چون پشت سر تو افراد پیر، ضعیف و ناتوان و افرادی که کار دارند ایستاده‌اند».

خواندن سورۀ انعام در نماز تراویح در یک رکعت بدعت است، نه از جهت خواندن تمام آن، بلکه از چند جهت دیگر:

الف- از اختصاص سورۀ انعام به آن، نه سوره‌های دیگر، این طور فهم می‌شود که این کار سنت است و خواندن سوره‌های دیگر سنت نمی‌باشد، در حالی که این تفکر نادرستی است.

ب- اختصاص این قرائت به نماز تراویح فقط، نه به نمازهای دیگر، و در نماز تراویح هم به رکعت آخر نه به رکعت‌های دیگر.

ج- برای مأمومین‌ خیلی طولانی می‌شود، به خصوص برای کسانی که نمی‌دانند این عادت آن‌ها ‌است و آمادگی ندارند، در آن رکعت گیر می‌کنند و گرفتار می‌شوند، دچار اضطراب و ناراحتی می‌گردند و از عبادت خسته و متنفر خواهند شد.

د- مخالف سنت است، چون باید قرائت در رکعت سوم کمتر از رکعت اول باشد، در صحیحین ثابت شده و آمده است: «أن النبي جكان يقرأ في الركعتين الأوليين من صلاة الظهر بفاتحة الكتاب وسورتين يطول في الأولي، ويقصر في الثانية، ويسمع الآية أحياناً ... وكان يطول في الركعة الأولي من صلاة الصبح ويقصر في الثانية» [۶۱٧]. «پیامبر جدر رکعت اول نماز ظهر سورۀ فاتحه و دو سوره‌ می‌خواند، رکعت اول طولانی و رکعت دوم را کوتاه می‌خواند، و بعضی اوقات آیه‌ها هم شنیده می‌شد ... در نماز صبح رکعت اول را طول می‌داد و رکعت دوم را کوتاه می‌کرد».

در این بدعت درست برعکس سنت پیامبر جعمل می‌شود، در رکعت اول نزدیک دو آیه از آخر سورۀ مائده را می‌خواند، و در رکعت دوم تمام سورۀ انعام را می‌خواند، یا در نوزده رکعت تقریباً نصف حزب سورۀ مائده را می‌خواند، و در رکعت بیستم نزدیک یک حزب و نیم را می‌خواند، که این کار بدعت و مخالف شریعت می‌باشد [۶۱۸].

از شیخ الإسلام ابن تیمیه /در مورد آنچه که امام‌های این زمان از خواندن سورۀ انعام در ماه رمضان در یک رکعت در شب جمعه انجام می‌دهند سؤال شد آیا بدعت است یا خیر؟

جواب داد: بله بدعت است، از پیامبر جو از هیچ یک از صحابه و تابعین و ائمه نقل نشده است، و کسانی که آن را انجام می‌دهند به خاطر این است که از مجاهد و غیر او نقل شده است که سورۀ انعام یک دفعه به طور کامل نازل شده و هفتاد هزار ملائکه آن را همراه کرده‌اند، سپس آن را یک دفعه بدون قطع آن بخوانید چون یک دفعه نازل شده است، که این استدلالی ضعیف می‌باشد، خواندن آن یک دفعه از چند جهت مکروه می‌باشد، از جمله:

کسی که این کار را انجام می‌دهد رکعت دوم راخیلی طولانی‌تر از رکعت اول می‌خواند در حالی که سنت این است که رکعت اول طولانی‌تر از دومی باشد، همانطور که بطور صحیح از پیامبر جنقل شده است.

و همچنین در آن طولانی کردن آخر قیام اللیل از اول آن است که بر خلاف سنت است، چون پیامبر جاوائل قیام اللیل را از اواخر آن طولانی‌تر انجام می‌دادند، والله اعلم [۶۱٩].

[۶۱۳] هیثمی در مجمع الزوائد، (٧/۱٩-۲۰) آن را آورده است. و رواه الطبرانی في الصغیر و فیه یوسف بن عطیه الصفار و هو ضعیف است. حافظ ابن حجر در تقریب التهذیب ۲/ ۳۸۱ گفته: او متروک است. ذهبی می‌گوید: گمان می‌کنم این حدیث موضوع است. [۶۱۴] به کتاب الباعث لأبی شامه، ص (۸۲-۸۳) مراجعه شود. [۶۱۵] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۲/۲۴۶)، حدیث شماره (٧۶۴) و رواه ابوداود، حدیث (۸۱۲)، و سنن نسائی ۲/ ۱٧۰، باب القراءة فی المغرب. [۶۱۶] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۲/۲۰۰)، حدیث شماره (٧۰۵) و مسلم، کتاب الصلاة، حدیث (۴۶۵). [۶۱٧] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۲/۲۴۳)، کتاب الأذان، حدیث شماره (٧۵٩) و مسلم، کتاب الصلاة، حدیث شماره: (۴۵۱). [۶۱۸] به کتاب الباعث، ص (۸۳) مراجعه شود. [۶۱٩] به مجموعه الفتاوی (۲۳/ ۱۲۱) مراجعه شود.