﴿مَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ٢ إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ٣﴾[طه: ۲-۳]. پیامبرصاز چه چیز رنج میبُرد؟!.
خدای تعالی در این دو آیۀ کریمه میفرماید: «ما این قرآن را بر تو فرو نفرستادیم برای اینکه به رنج افتی * بلکه (آن را فرستادیم) برای پند دادنِ هر کسی که (از خدا) پروا میکند» کلمۀ «إلّا» در اینجا برای استثنای منقطع بکار رفته و به قول مُبَرّد (از أئمّۀ نحو عربی) به معنای «لكن» میآید و «تَذكرَةً» چنانکه زمخشری گفته در مقام مفعولٌ لَه (مفعولٌ لأجلِه) آمده است. این دو آیۀ شریفه نظایر فراوان در قرآن کریم دارند و رسولخدا صرا آرام میکنند که از انکار مخالفان و سر سختی آنان در رنج و تعب نباشد و توقّع نداشته باشد که جُز پروا کنندگان از حق، کسی دل به ایمان سپارد. ولی برخی از مفسّران دربارۀ آیۀ نخستشان نزول غریبی آوردهاند که با مدلول آن نمیسازد. سیوطی در تفسیر «الدُّرُّ الـمنثور» از قول ابنعبّاس مینویسد: «إنَّ النَّبِي صأوَّلُ ما اُنزِلَ عَلَيهِ الوَحي كانَ يقُومُ عَلى صُدُورِ قَدَمَيهِ إذا صَلّى فَأنزَلَ اللهُ: طه ماأنزَلنا عَلَيك القُرآنَ لِتَشقي» [۲۴۴]«پیامبر خدا صدر آغاز نزول وحی، به هنگام نماز بر پنجههای پایش میایستاد، آنگاه خدا این آیه را فرو فرستاد که: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا رنج بکشی»!.
در تفاسیر شیعی نیز این معنا را آوردهاند چنانکه فیض کاشانی در تفسیر «صافی» از امام باقر ÷روایت میکند که: «كانَ رَسُولُ اللهِ صيقُومُ عَلى أطرافِ أصابِعِ رِجلَيهِ فَأنزَلَ اللهُ سُبحانَهُ طه ماأنزَلنا عَلَيك القُرآنَ لِتَشقي» [۲۴۵]«رسول خدا صبر سر پنجۀ پاهای خود میایستاد و خدای سبحان این آیه را فرو فرستاد که: ما قران را بر تو نازل نکردیم تا رنج بکشی»! در همین کتاب آمده است که: «حَتّى تَوَرَّمَت قَدَماهُ» «تاآنجا که پاهای پیامبرصمتورّم شد»!.
همچنین از قول ابن عبّاس آوردهاند که گفت: «كانَ رَسُولُ اللهِ صإذا قام مِنَ اللَّيلِ يربَطُ نَفسَهُ بِحَبلٍ كى لا ينامَ فَأنزَلَ اللهُ عَلَيهِ: طه ماأنزَلنا عَلَيك القُرآنَ لِتَشقي» [۲۴۶]. رسول خدا صچون برای نمازشب بر میخاست، خود را با ریسمانی میبست تا به خواب نرود(و سقوط نکند) آنگاه خدا این آیه را فرو فرستاد که: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی.
این شأن نزولها، جای تأمّل دارند! و بر فرض که بپذیریم رسولخداصدر نماز خود چنان عمل میکرد، مدلول آیۀ شریفه مرتبط با آنعمل نیست زیرا درآیۀ بعد میفرماید: ﴿إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ٣﴾و این جمله، پیامبر صرا دلداری میدهد و اشارت میکند که هر کس از قرآن پند نمیآموزد بلکه اهل خشیت از آن برخوردار و متذکّر خواهند شد (پس نباید بر منکران، اندوه خورد و بهرنج افتاد) و نظیر این معنا را در سورۀ شریفۀ کهف میبینیم که میفرماید: ﴿فَلَعَلَّكَ [۲۴۷] بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا٦﴾[الكهف: ۶]. یعنی: «اگر آنان بدین سخن ایمان نیاوردند مبادا(۲) جان خود را از اندوه هلاک سازی»! یا میفرماید: ﴿فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍ﴾[فاطر: ۸]. «پس جانت از اندوههایی که بر ایشان میبری به هلاکت نرود». و در آیات دیگر نیز مکرّر آمده است که تنها اهل خشیت از قرآن اندرز میگیرند مانند آنچه که فرمود: ﴿سَيَذَّكَّرُ مَن يَخۡشَىٰ١٠﴾[الأعلى: ۱۰]. یعنی: «هر کس که (از خدا) میترسد، پند خواهد گرفت» یا میفرماید: ﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخۡشَىٰهَا٤٥﴾[النازعات: ۴۵]. و امثال این آیات.
زمخشری در کشّاف، حقّ این تفسیر را اداء نموده و نوشته است: «ما نَزَلَ عَلَيك القُرآنُ (لتشقی) لِتَتعَبَ بِفَرطِ تَأسُّفِك عَلَيهِم وَعَلى كفرِهِم وَتَحَسُّرِك عَلي أن يؤمِنُوا كقَولِهِ تَعالى: لَعَلَّك باخِعٌ نَفسَك»(۳) یعنی: «قرآن بر تو نازل نشده تا به رنج و تعب افتی و بر کافران و کفرشان اندوه بسیار خوری و در حسرت باشی که چرا ایمان نمیآورند مانند آنچه خدای تعالی فرمود: ﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ﴾[الشعراء: ۳]. «مبادا خود را هلاک سازی که چرا آنان مؤمن نمیشوند».
در تفسیر«المیزان» نیز سخنی قریب به معنای مذکورآمده و مرقوم داشته است: «فَالـمَعني: ما أنزَلنَا القُرآنَ لِتَتعَبَ نَفسَك فِي سَبِيلِ تَبلِيغِهِ بِالتَّكلُّفِ فِي حَملِ النّاسِ عَلَيهِ» [۲۴۸]یعنی: «معنای آیه اینست که: ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم تا خود را در راه تبلیغ آن، به رنج افکنی و مردم را باتکلّف، به پذیرش آن واداری»!.
البتّه میتوان گفت که پیامبر أکرم صاز رنج کشیدن در راه عبادت خدا و تبلیغ قرآن نهی نشده ولی از رنجِ اندوه بر «إنکار کافران» منع گشته است زیرا که دربارۀ امر نخستین خدای تعالی میفرماید: ﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ٧ [۲۴۹] وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب٨﴾[الشرح: ۷-۸]. پس هنگامیکه (از کارت) فارغ شدی رنج عبادت برخود هموار کن* و بهسوی خداوندت روی آور. و دربارۀ امر دوّم خدای تعالی، پیامبر را به صبر و استقامت فرا میخواند چنانکه میفرماید: فَاستَقِم كمـا اُمِرتَ [۲۵۰](پس چنانکه مأمور شدهای پایداری کن) و نیز میفرماید: ﴿فَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ﴾[الإنسان: ۲۴ - القلم:۴۸]. «پس بر حُکم خداوند خود شکیبایی بورز». و صبر و استقامت، معمولاً در برابر سختیها تحقّق میپذیرد.
***
[۲۴۴] الدّرّ المنثور، ج۴، ص۲۸۸. [۲۴۵] الصّافی فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۵۹. [۲۴۶] الدّرّ المنثور، ج۴، ص۲۸۸. [۲۴۷] و ۲- از جمله معانی واژۀ «لَعَلَّ» چنانکه ابن هشام در مغنی گوید: الإشفاقُ مِنَ الـمَكرُوهِ(ترساندن از امر ناخوشایند) است که با کلمۀ «مبادا» در فارسی برابر میآید (به مغنی اللَّبیب، ص۳۷۹ نگاه کنید). ۳- الکَشّاف، ج۳، ص۵۰. [۲۴۸] المیزان، ج۱۴، ص۱۲۰. [۲۴۹] مصدر اینکلمه، «نَصَب» بهمعنای رنج کشیدن است. [۲۵۰] سورۀ هود، آیۀ ۱۱۲.