﴿وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن يُقۡضَىٰٓ إِلَيۡكَ وَحۡيُهُۥۖ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا﴾[طه: ۱۱۴]. شتاب در قرائت وحی!
دوّمین آیۀ کریمهای که لازمست از سورۀ طه بدان بپردازیم، این آیۀ شریفه است که میفرماید: «در(خواندن) قرآن ـ پیش از آنکه وحیش بهسوی تو انجام پذیرد ـ شتاب مکن و بگو خدای من، مرا دانش افزای».
در تفسیر مزبور گفتهاند که رسولخدا صبه هنگام وحی ـ پیش از آنکه سخنان فرشته تمام شود ـ همراه با او، آیات قرآنی را میخواند آنگاه این آیۀ کریمه نازل شد و او را از شتاب در قرائت نهی نمود چنانکه در تفسیر «مجمعالبیان» آمده است: «مَعناهُ لا تَعجَل بِتِلاوَتِهِ قَبلَ أن يفرُغَ جِبرائيلُ ÷مِن إبلاغِهِ فَإِنَّهُ صكانَ يقرَءُ مَعَهُ وَيعجَلُ بِتِلاوَتِهِ مَخافَةَ نِسيانِهِ.... وَهذا كقَولِهِ: (لا تُحَرِّك بِهِ لِسانَك لِتَعجَلَ بِهِ) عَنِ ابنِ عَبّاسٍ وَالـحَسَنِ وَالـجُبّائي» [۲۵۱]. معنای آیه اینست که: پیش از فراغت جبریل از ابلاغ قرآن، در خواندن آن شتاب مکن زیرا که پیامبر صبه همراه فرشته، قرآن را میخواند مبادا آن را فراموش کند. و این سخن، نظیر گفتار خدای تعالی استکه فرمود: ﴿لَا تُحَرِّكۡ بِهِۦ لِسَانَكَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ١٦﴾[القيامة: ۱۶]. قول مذکور از ابن عبّاس و حسن بصری و جُبّائی گزارش شده است.
تفاسیر جدید نیز این قول را بر گزیدهاند. امّا در تفسیر «المیزان» پس از نقل قول مزبور مینویسد:
«فَلَولا عِلمٌ ما مِنهُ بِالقُرآنِ قَبلَ ذلِك لـم يكن لِعَجَلِهِ بِقِراءَةِ ما لـم ينزِل مِنهُ بَعدُ» [۲۵۲]یعنی «اگر (برای پیامبر ص) دانشی از قرآن پیش از نزول آن وجود نداشت نمیتوانست در خواندن چیزی که هنوز نازل نشده شتاب ورزد»!.
در این تفسیر، نویسنده میخواهد بگوید که چون رسول خدا صدر خواندن وحی شتاب میورزید، بنابر این پیش از نزول آیات از آنها آگاهی داشت! و این سخن عجیبی است که با مدلول آیۀ مورد بحث نمیسازد زیرا که رسول خدا صفرمان یافت تا شتاب نورزیده پساز «پایان گرفتن وحی» آن را بخواند (نه همراه با قرائت جبریل ÷) و در صورتی که پیامبرصاز مفاد وحی آگاه بود، قید پایان گرفتن (مِن قَبلِ أن یُقضی إلَیکَ وَحیُهُ) لازم نمیآمد بلکه میفرمود پیش از آنکه وحی به تو رسد، شتاب نورز و آن را مخوان (وَلا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ أن یُوحی إلَیکَ)! علاوه بر این، آیات متعدّدی در قرآن کریم به نحو اطلاق دلالت دارند بر اینکه پیامبر أکرم صپیش از نزول وحی از مفاد آن بیاطّلاع بود و رویدادهاییکه در صدر اسلام پیش آمد مانند «حادثۀ إفک» و «پرسش دربارۀ أصحاب کهف» و «فترۀ وحی» و امثال اینها، همگی گواه بر این معنا شمرده میشوند. خدای تعالی میفرماید: ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمۡ تَكُن تَعۡلَمُۚ وَكَانَ فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكَ عَظِيمٗا﴾[النساء: ۱۱۳]. «خدا چیزهایی به تو آموخت که آنها را نمیدانستی و فضل خدا بر تو بزرگ است».
***
[۲۵۱] تفسیر مجمع البیان، ج۱۶، ص ۱۴۷. [۲۵۲] تفسیر المیزان، ج۱۴، ص ۲۳۲.