﴿نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا يَسۡطُرُونَ١ مَآ أَنتَ بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ بِمَجۡنُونٖ٢ وَإِنَّ لَكَ لَأَجۡرًا غَيۡرَ مَمۡنُونٖ٣ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤﴾[القلم: ۱-۴]. سوگند به قلم و نگارش
۱- در این سورۀ مبارکه، خدای تعالی به قلم و نگارش سوگند یاد مینماید و در «جواب قسم» از رسولش تهمت جنون را دفع میکند و پاداشی پایان ناپذیر رادر برابر ابلاغ رسالت و رنج آن ـ بدو وعده میدهد و تأکید میفرماید که (برخلاف تهمت دشمنان) تو بر خوی بزرگی ـ که نشانۀ کمال خردمندی است ـ استوار هستی. امّا اینکه خداوند به کدام قلم و چه نوشتاری سوگند یاد نموده است؟ مفسّران آراء گوناگونی در این باره آوردهاند زیرا هرقلمی درخور سوگند خدا نیست و به هر نوشتهای حق تعالی قسم نمیخورد. چه بسا نوشتههایی که بر ضدّ خدا و رسولان و آیات خدا ثبت شدهاند! از این رو ابوجعفر طبری در تفسیرش به ابن عبّاس نسبت میدهد که وی گفته: مراد از قلم در این آیۀ شریفه «قلم تقدیر» است، قلمی که آنچه پیش آید تا روز رستاخیز، همه را رقم زده است: «قالَ ابنُ عبّاسٍ: فَكانَ أوَّلَ ما خَلَقَ اللهُ القَلَمُ فَجَري بِمـا هُوَ كائِنٌ إلي يومِ القِيامةِ» [۴۶۵]. امّا اوّلاً در سخن ابن عبّاس، قلم تقدیر با آیۀ شریفه تطبیق داده نشده تا گفته شود مراد از آنچه در سورۀ قلم آمده، همان قلم تقدیر است. ثانیاً قلمی که در این آیه بنظرمیرسد، نویسندگانی دارد (وَ ما یَسطُرُون) و با قلم تقدیر که (شاید معنای مجازی داشته باشدو) خود، رویدادها را بدون نویسنده ثبت کرده است (فَجَری بِما هُوَ کائِنٌ) هماهنگ نیست. از این رو شیخ طبرسی در مجمع البیان، نویسندگان مزبور را فرشتگان خدا میشمرد و مینویسد: «أي ما يكتُبُهُ الـمَلائِكةُ مِمّا يوحَي إلَيهِم وَما يكتُبُونَهُ مِن أعمـالِ بَني آدَمَ» [۴۶۶]. یعنی: «مقصود، چیزهایی استکه فرشتگان هر آنچه از وحی به آنان میرسد، مینگارند و نیز اعمال فرزندان آدم را مینویسند». البتّه به نگارش فرشتگان در قرآن مجید تصریح شده چنانکه میفرماید: ﴿كَلَّآ إِنَّهَا تَذۡكِرَةٞ١١ فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ١٢ فِي صُحُفٖ مُّكَرَّمَةٖ١٣ مَّرۡفُوعَةٖ مُّطَهَّرَةِۢ١٤ بِأَيۡدِي سَفَرَةٖ١٥ كِرَامِۢ بَرَرَةٖ١٦﴾ [۴۶۷][عبس: ۱۱-۱۶]. و نیز میفرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَ١٠ كِرَامٗا كَٰتِبِينَ١١ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ١٢﴾ [۴۶۸][الانفطار: ۱۰-۱۲]. با این همه ظاهراً قرآن کریم در سورۀ قلم از آنچه «انسان» به نگارش در میآورَد، سخن میگوید، نه از آنچه «فرشتگان» ثبت و ضبط میکنند. به قرینۀ اینکه درسورۀ عَلَق (سورهایکه بهلحاظ زمانِ نزول بسیار نزدیک به سورۀ قلم شمرده میشود) آمده است: ﴿ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ٥﴾ [۴۶۹][العلق: ۴-۵]. امّا همانطور که گذشت، انسانها گاهی سخنانی برخلاف خدا و رسولان وی و آیات إلهی به نگارش درمیآورند که درخور سوگند خوردن نیستند زیرا معمولاً قسم به اشیاء مقدّس و نعمتهای ارزشمند یاد میشود، نه به نوشتارهایی که از کفر و تباهی جانبداری مینمایند! بنابر این، کلمۀ «ما» در «ما یَسطُرُونَ» یا موصوله به شمار میآید و فاعل در یَسطُرُونَ، نویسندگان وحی در صدر اسلام و امثال ایشانند و یا کلمۀ مزبور را باید مصدریّه دانست و جملۀ پس از آن را به تأویل مصدر بُرد بهویژه که فاعل کتابت در جمله، معرّفی نشده است. در این صورت ترجمۀ آیۀ شریفه به چنین صورت درمیآید: «سوگند به قلم و نگارش» (طبری و طبرسی نیز هردو وجه را در اعراب آیه آوردهاند [۴۷۰]. و البتّه نعمت نگارش [۴۷۱]یکی از نعمتهای ارجمند خداوند است که به انسان ارزانی داشته و استعدادش را در او نهاده است، خواه آدمی از آن به خوبی سود بَرَد یا از آن به ناروا بهره گیرد. لذا در سورۀ شریفۀ بقره به مناسبت «کتابت سند بههنگام وام گرفتن» میفرماید: ﴿وَلَا يَأۡبَ كَاتِبٌ أَن يَكۡتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُ﴾[البقرة: ۲۸۲]. یعنی: «نویسنده از اینکه بنویسد، خودداری نورزد چنانکه خدا به او آموخته است».
۲- آیۀ شریفه ﴿وَإِنَّ لَكَ لَأَجۡرًا غَيۡرَ مَمۡنُونٖ٣﴾را برخی از مترجمان قرآن بدین صورت ترجمه نمودهاند که: «و بیگمان تو را پاداشی بیمنّت خواهد بود [۴۷۲]»! و این ترجمه، درست نیست زیرا خدای تعالی در دنیا و آخرت بر همه منّت دارد و لطف و فضل او است که سبب رستگاری انسان میشود چنانکه فرمود: ﴿بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ﴾[الحجرات: ۱۷]. یعنی: «بلکه خدا بر شما منّت مینهد که به ایمان شما را رهبری کرده است» و این منّت و لطف، پیامبران خدا را نیز دربرمیگیرد همانگونه که حق تعالی به موسی÷فرمود: ﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَيۡكَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ٣٧﴾[طه: ۳۷]. «و همانا باردیگر بر تو منّت نهادیم» و یا از قول یوسف ÷آمده که گفت: ﴿قَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَآ﴾[يوسف: ۹۰]. «به یقین خدا بر ما منّت نهاد». بنابر این برای ترجمۀ «غَیرَ مَمنُون» لازمست به معنای دیگر لغت «مَنَّ» رجوع کرد که در زبان عرب بهمعنای «قَطَعَ» میآید و ازهمینرو، ریسمان پاره شده را «حَبلٌ مَنِینٌ» گویند و در قرآن کریم، «أجراً غَیرَ مَمنُون» مرادف با «عَطاءً غَیرَ مَجذُوذٍ [۴۷۳]» آمده به معنای بخششی قطع نشدنی! و مراد از آنچه در سورۀ قلم آمده نیز همین است که «تو را پاداشی قطع نشدنی و پایدار خواهد بود» چنانکه بزرگان مفسّران و اکثر مترجمان بر اینقول رفتهاند.
أمّا اینکه برخی از مترجمان، آیۀ شریفه را به «پاداش بیمنّت» ترجمه نمودهاند احتمال دارد که در این باره از أبومسلم بحر اصفهانی پیروی کرده باشند که بنا به گزارش شیخ طبرسی در «مجمعالبیان» در تفسیر آیۀ مذکور گفته است: «أي لا يمَنُّ بِهِ عَلَيك» [۴۷۴]! یعنی: «بدان پاداش، بر تو منّت نهاده نمیشود»! و ناگفته نماند که عیب کار ابومسلم در تفسیر قرآن اینست که وی تا حدّی به روش «تأویلگرایی» تمایل دارد و به شواهد آیات توجّه کافی نمینماید.
***
[۴۶۵] تفسیر طبری، ج۲۳، ص ۱۴۷. [۴۶۶] تفسیر طبرسی، ج۲۷، ص۲۲. [۴۶۷] «چنین نیست، این تذکاری است. پس هر کس خواهد ازآن پند گیرد. در نامههایی گرامیداشته شده. بلند مرتبه و پاکیزه. به دست نویسندگانی گرامی و نیکوکار». [۴۶۸] «همانا بر شما نگهبانانی هستند. بزرگوارانی که نویسندگانند. آنچه را که میکنید، میدانند». [۴۶۹] «همانکسیکه به وسیلۀ قلم بیاموخت. چیزهایی به انسان آموخت که آنها را نمیدانست». [۴۷۰] بهتفسیر طبری، ج۲۳، ص۱۴۸ وتفسیر طبرسی(مجمعالبیان)، ج۲۷، ص۲۲ نگاه کنید. [۴۷۱] اگر سوگند به «نگارش» یاد شده باشد، نگارش قلمِ تقدیر و قلم فرشتگان إلهی نیز مشمول آن میگردد ولی مناسبتر آنستکه در قرآن از نعمتهای خداوند به انسان سخن رفته باشد که یکی از مهمترین آنها، نعمت قلم و کتابت است. [۴۷۲] به ترجمۀ قرآن، اثرآقای محمّد مهدی فولادوند و ترجمۀ قرآن، اثرآقای داریوش شاهین بنگرید. [۴۷۳] سورۀ هود، آیۀ ۱۰۸. [۴۷۴] مجمع البیان، ج۲۷، ص ۲۳.