بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ٦٥[يس: ۶۵]. اعتراف به گناه پس‌از خاموشی!

﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ٦٥[يس: ۶۵]. اعتراف به گناه پس‌از خاموشی!

در این آیۀ مبارکه خدای تعالی از روز رستاخیز سخن می‌گوید و می‌فرماید: «امروز بر دهان‌هایشان مُهر می‌نهیم و دست‌های آنان با ما سخن می‌گویند و پای‌های آنان بدانچه می‌کردند، گواهی می‌دهند». روشن است که با شهادت هر عضوی بر عمل مخصوص خود، هیچ کس در روز رستاخیز احساس ستم نمی‌کند چنان‌که فرمود: ﴿ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡيَوۡمَ[غافر: ۱۷]. «امروز هر کسی بدانچه کرده جزا داده می‌شود، هیچ ستمی امروز در میان نمی‌آید». ولی چرا بر دهان کافران مُهر زده می‌شود تا نتوانند سخن گویند؟ به ‌علاوه چگونه می‌توان آیۀ ۶۵ از سورۀ یس را با آنچه در سورۀ نور آمده جمع نمود که می‌فرماید: ﴿يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٤[النور: ۲۴]. «روزی که زبان‌ها و دست‌ها و پای‌های آنان بدانچه می‌کردند، گواهی می‌دهند»؟ بنابر آیۀ مزبور، زبان‌ها نیز گواهی خواهند داد ولی این کار با مُهر نهادن بر دهان چگونه ممکن است؟ در پاسخ به این سؤالات، بسیاری از مفسّران خاموشی گرفته‌اند و برخی در صدد پاسخ بر آمده‌اند و از میان ایشان شیخ طبرسی در «مجمع البیان» می‌نویسد:

«أمّا شَهادَةُ الألسُنِ فَبِأن يشهَدُوا بِألسِنَتِهِم إذ رَأوا أنَّهُ لا ينفَعُهُم الـجُحُودُ وَأمّا قَولُهُ (اليوم نَختِمُ عَلى أفواهِهِم) فَإنَّهُ يجُوزُ أن تُخرَجَ الألسِنَةُ وَيختَمَ عَلَى الأفواهِ فِي حالِ شَهادَةِ الأيدِي وَالأرجُلِ» [۳۴۹]!.

یعنی: «گواهی زبان‌ها بدان سبب است که چون دیدند جحد و انکار نفعی به آنان نمی‌بخشد، به زبان‌ها شهادت می‌دهند. أمّا دربارۀ این گفتار خدای تعالی که (امروز بر دهان‌هایشان مُهر می‌نهیم) گوییم: جایز است که به ‌هنگام گواهی دستان و پای‌ها، زبان‌ها از کام بیرون آورده شوند و بر دهان‌ها مُهر نهاده شود»!.

به ‌نظر ما آن چنان‌که از قرآن کریم بر می‌آید منافقان در روز رستاخیز ابتدا به انکار روی می‌آورند و حتّی سوگند یاد می‌کنند که در دنیا، ایمان داشتند همان‌گونه که در سورۀ شریفۀ مجادله می‌فرماید: ﴿يَوۡمَ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعٗا فَيَحۡلِفُونَ لَهُۥ كَمَا يَحۡلِفُونَ لَكُمۡ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ عَلَىٰ شَيۡءٍۚ أَلَآ إِنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡكَٰذِبُونَ١٨[المجادلة: ۱۸]. روزی که خدا همۀ آنان را بر می‌انگیزد آنگاه برای او سوگند یاد می‌کنند چنان‌که (امروز) برای شما قسم می‌خورند! و گمان می‌کنند که بر چیزی هستند (اعتباری دارند!) آگاه باشید که آنان دروغگویانند. و همچنین مشرکان در روز رستاخیز در ابتدا خواهند گفت: ﴿وَٱللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشۡرِكِينَ[الأنعام: ۲۳]. «سوگند به الله ـ خداوند گارمان ـ که ما مشرک نبودیم»! پس ‌از این ‌حال، زبان‌شان از تکلّم باز می‌ماند و اعضای آن‌ها بر کارهای ناپسندشان گواهی می‌دهند. آنگاه مُهر از دهان‌شان برداشته خواهد شد و بر احوال و اعمال بد خود اعتراف می‌نمایند چنان‌که می‌فرماید: ﴿فَٱعۡتَرَفُواْ بِذَنۢبِهِمۡ فَسُحۡقٗا لِّأَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ١١[الملك: ۱۱]. «در نتیجه، به گناه خویش اعتراف کنند پس هلاکت بر دوزخیان باد». بدین صورت، میان خاموشی آن‌ها و اعتراف‌شان به گناه جمع می‌شود و لزومی ندارد چنان‌که شیخ طبرسی گوید زبان از کام‌شان بیرون کشند! زیرا اساساً مُهر نهادن بر دهان، کنایه از سلب قدرت در أمر تکلّم است.

زمخشری در تفسیر «کشّاف» آنچه را ما از قرآن کریم دریافتیم با مقداری تفاوت، بدین صورت می‌آورد:

«يروي أنَّهُم يجحَدُونَ وَيخاصِمُونَ، فَتَشهَدُ عَلَيهِم جيرانُهُم وَأهالِيهِم وَعَشائِرُهُم فَيحلِفُونَ: ما كانُوا مُشرِكينَ! فَحِينَئِذٍ يختَمُ عَلي أفواهِهِم وَتَكلَّمَ أيدِيهِم وَأرجُلُهُم» [۳۵۰]. «روایت می‌شود که مشرکان ـ در روز رستاخیز ـ به انکار و مجادله می‌پردازند پس همسایگان و خانواده‌ها و قبائل آنان برخلاف‌شان گواهی می‌دهند. آنگاه سوگند می‌خورند که آن‌ها مشرک نبوده‌اند! در آن هنگام، بر دهان‌های ایشان مُهر زده می‌شود و دست‌ها و پاهای آنان گواهی خواهند داد».

***

[۳۴۹] تفسیر مجمع‌البیان، ج۱۸ (سورۀ نور)، ص ۲۹. [۳۵۰] تفسیر کشّاف، ج۴، ص ۲۴.