بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُۚ كَلَّآۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ١٠

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُۚ كَلَّآۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ١٠٠[المؤمنون: ۹۹-۱۰۰]. درخواست بازگشت به دنیا

آیۀ نخستین را برخی از مترجمان قرآن کریم چنین ترجمه کرده‌اند: «چون یکی‌شان را مرگ فرا رسد، گوید: ای پروردگار من، مرا باز گردان [۲۷۱]...» در این عبارت، واژۀ «ارجِعُونِ» که در اصل «ارجِعُوني» بوده و کسرۀ نون، عوض از یاء محذوف است، به‌ صورت مفرد (مرا باز گردان) ترجمه شده که خطا است. مترجم دیگر نیز به ‌همین خطا افتاده و می‌نویسد: «تا آنگاه که مرگ به‌‌سوی کسی از آنان آید، گوید: پروردگارا مرا بازگردان [۲۷۲]...» و دیگری هم نوشته است: «... گوید: پروردگارا مرا به دنیا بازگردان [۲۷۳]...» و چهارمین مترجم نیز نوشته است: «... گوید پروردگار من، بر گردان مرا [۲۷۴]..».

در تمام این ترجمه‌ها فعل جمع، به‌ صورت مفرد به فارسی برگردانده شده و صحیح آنست که مرقوم می‌داشتند: «... مرا بازگردانید». أمّا معنای این تعبیر چیست و چرا به ‌لفظ جمع آمده است؟ مفسّران در این باره سه وجه را یاد نموده‌اند. یکی آن‌که: در این آیۀ شریفه به ‌جای تکرار مفرد، لفظ جمع به‌ کار رفته است. یعنی به ‌جای آن‌که گفته شود: «رَبِّ ارجِعني، ارجِعني، ارجِعني» واژۀ «ارجِعونِ» آورده شده است. قول دوّم آن‌که: خطاب جمع برای خداوند تعالی، از راه تعظیم و بزرگداشت می‌آید [۲۷۵]. سوّم آن‌که: خطاب در ابتدا به‌ خداوند است (قالَ ربِّ) و این از باب استغاثه به درگاه اوست و سپس خطاب متوجّه فرشتگان شده که به‌ فرمان خدا جان آدمی را قبض می‌کنند و این قول موجّه‌تر از سایر آراء است زیرا اوّلاً معنای مزبور را حدیثی از رسول‌ خدا صتأیید می‌نماید که در آن ‌حدیث آمده خطاب گوینده، با فرشتگان است. طبری در تفسیرش می‌نویسد: «كمـا ذَكرَ ابنُ جُرَيحٍ أنَّ النَّبِي صقالَهُ» [۲۷۶]. (چنان‌که ابن جُرَیح یاد کرده است که این سخن را پیامبر خدا صفرموده‌اند). ثانیاً قول اوّل ضعف دارد زیرا چه لزومی داشته که واژۀ «ارجِعنِي» در آیه تکرار نشود مگر در همین سورۀ شریفه نمی‌خوانیم: ﴿هَيۡهَاتَ هَيۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ٣٦[المؤمنون: ۳۶].؟ ثالثاً قول دوّم نیز ضعیف است زیرا در قرآن‌کریم رسم بر این نیست که در مقام خطاب به خدای تعالی، لفظ جمع به‌کار برده شود و شاهدی در این ‌باره از قرآن مجید نداریم.

از مفسّران قدیم به ‌عنـوان نمونـه: طبـری قول صحیـح را برگزیـده و می‌نویسد: «إنَّمَـا ابتُدِيءَ الكلامُ بِخِطابِ اللهِ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ لِأنَّهُمُ استَغاثُوا بِهِ ثُمَّ رَجَعُوا إلي مَسألَةِ الـمَلائكةِ» [۲۷۷](سخن آنان از راه استغاثه، با خطاب به خداوند آغاز گردیده سپس به درخواست از فرشتگان باز گشته‌اند).

از مفسّران جدید نیز صاحب تفسیر «المیزان» بر همین قول رفته و مرقوم داشته است: «الظّاهِرُ أنَّ الـخِطابَ لِلمَلائِكةِ الـمُتَصَدِّينَ لِقَبضِ رُوحِهِ و(رَبِّ) استِغاثَةٌ مُعتَرِضَةٌ بِحَذفِ حَرفِ النِّداءِ وَالـمَعني: قالَ ـ وَهُوَ يستَغِيثُ بِرَبِّه ـ ارجِعُونِ» [۲۷۸]. «ظاهر آنست که خطاب به فرشتگانی تعلّق دارد که عهده‌ دار قبض روح گوینده شده‌اند و «رَبِّ» استغاثۀ معترضه است که حرف نداء از آن حذف گشته و معنای سخن اینست‌ که: گوید ـ درحالیکه به ‌خدای خود استغاثه می‌نماید ـ ای فرشتگان مرا بازگردانید». شاهدی قرآنی هم مفسّران برای این طرز بیان آورده‌اند که آیۀ شریفۀ ﴿قُرَّتُ عَيۡنٖ لِّي وَلَكَۖ لَا تَقۡتُلُوهُ[القصص: ۹]. در سورۀ قصص است. در اینجا زن فرعون مصر، ابتدا به ‌او خطاب می‌کند و سپس به لفظ جمع (لا تَقتُلُوهُ) یارانش را مورد خطاب قرار می‌دهد.

***

[۲۷۱] به ترجمۀ قرآن اثر آقای عبدالمحمّد آیتی نگاه کنید. [۲۷۲] به ترجمۀ قرآن، اثر آقای مسعود انصاری بنگرید. [۲۷۳] به ترجمۀ قرآن، اثر آقای داریوش شاهین نگاه کنید. [۲۷۴] به ترجمۀ قرآن، اثر آقای مصباح‌زاده بنگرید. [۲۷۵] زمخشری در کشّاف بر این قول، شعری را گواه آورده است که درضمن آن گوید: «ألا فَارحَمُونِی یا إلهَ مُحَمَّدٍ» (بجای فَارحَمنِی). [۲۷۶] تفسیر طبری، ج۱۷، ص ۱۰۸. [۲۷۷] تفسیر طبری، ج۱۷، ص۱۰۸. [۲۷۸] تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۷۱.