﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ١٦٩ فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَيَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمۡ يَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ١٧٠﴾[آل عمران: ۱۶۹-۱۷۰]. شادمانی شهیدان!
این دو آیۀ کریمه درمورد شهدای غزوۀ «اُحُد» نازل شدهاند ولی چنانکه پیش از این گفتیم: «مورد، مخصِّص نیست» و از این رو هر دو آیه، عموم شهدای راه خدا را در بر میگیرند. در ترجمۀ این دو آیه برخی از مترجمان در دو موضع، به خطا افتادهاند. یکی آنکه گمان کردهاند که فعل نهیِ «لا تَحسَبَنَّ» جمع است و آن را به صورت «نپندارید [۹۶]» و یا «مشمارید [۹۷]» به فارسی بر گرداندهاند! با آنکه فعل مزبور، مفرد است و با نون تأکید ثقیله همراه شده و لازمست به صورت «البتّه مپندار» ترجمه شود. دوّم آنکه برخی، فعل «یَستَبشِرُونَ» را در آیۀ کریمه به معنای «بشارت میدهند [۹۸]» آوردهاند که این نیز خطا است و استبشار در قرآن مجید به معنای «شادمان شدن» بکار رفته است نه «بشارت دادن [۹۹]» چنانکه میفرماید: ﴿فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِ﴾[التوبة: ۱۱۱]. «پس بدان داد و ستدی که کردهاید شادمان باشید» و یا میفرماید: ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَزَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَهُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ﴾[التوبة: ۱۲۴]. «پس کسانیکه ایمان آوردهاند، ایمانشان را میافزاید و آنان شادمان میگردند». یا میفرماید: ﴿ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ﴾[الزمر: ۴۵]. «و چون ذکر غیر خدا آورده شود در آن هنگام ایشان شاد میگردند!» و امثال این آیات.
شهدای راه خدا چون به نعمت و فضل إلهی دست یابند، علاوه بر اینکه خود شادمان میگردند، دربارۀ دوستانشانکه درجبهۀ نبرد به پیکار میگذرانند نیز مسرور خواهند شد زیرا که در مییابند آنها هم چون گام در جهان دیگر نهند از نعمتها و فضل خداوند بهرهمند میشوند. و این ماجرا را با تمثیلی میتوان توضیح داد: گروهی همدل و همراه را در نظر گیریم که در پی فتح قلّهای بلند رهسپار کوه بس عظیمی شدهاند و از راههای دشوار و خطرناک میگذرند ولی برخی از ایشان زودتر از دیگران به قلّه میرسند و چون با خستگی و عطش فراوان به مقصد رسیدند، با جایگاهی مصفّا و چشمههای آب زلال و نسیمی جان نواز و گلها و گیاهانی فرح بخش روبرو میشوند. در اینجا دستۀ پیشرو که به قلّۀ کوه رسیده بودند خود، شاد میشوند و به علاوه، برای دوستانی که در راه هستند نیز مسرور خواهند شد که با پیوستن به ایشان از آن همه صفا و زیبایی بهره میگیرند. حالِ شهیدان راه خدا این چنین است بلکه صد چندان برتر!.
کسانیکه فعل «یَستَبشِرُونَ» را به جای «یُبَشِّرونَ» ترجمه نمودهاند گویا چنان پنداشتهاند که شهداء پس از کشته شدن، به سراغ یاران زندۀ خود میآیند تا بدانها بشارت دهند! و این پندار البتّه برخلاف نصّ آیۀ کریمه است که از عدم پیوستگیآند و دسته حکایت مینماید ومیفرماید: ﴿لَمۡ يَلۡحَقُواْ﴾.
در اینجا به دو نکتۀ تفسیری نیز لازمست اشاره کنیم. یکی آنکه شهیدان به لحاظ حیات دنیوی، مرگ را چشیده و مُردهاند چنانکه در قرآن مجید میخوانیم: ﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ﴾[آل عمران: ۱۸۵]. «هر نفسی چشندۀ مرگ است». پس حیات آنان در مرحلۀ دیگری از عالم هستی ادامه مییابد که فهم عادی از ادراک آن ناتوان است از این رو در سورۀ کریمۀ بقره میفرماید ﴿بَلۡ أَحۡيَآءٞ وَلَٰكِن لَّا تَشۡعُرُونَ﴾[البقرة: ۱۵۴]. «بلکه ایشان زندهاند ولی شما درک نمیکنید». دوّم آنکه تعبیر ﴿عِندَ رَبِّهِمۡ﴾در این آیات برای اظهار «لطف و کرامت خداوند» بکار رفته است نه برای هر جایگاهی که حقّ تعالی در آنجا حضورِ احاطی دارد! از این رو دربارۀ اهل بهشت میفرماید: ﴿لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾[الأنعام: ۱۲۷]. «برای آنان سرای سلامت است نزد خداوندگارشان» یا میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ٥٤ فِي مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِيكٖ مُّقۡتَدِرِۢ٥٥﴾[القمر: ۵۴-۵۵]. «همانا متّقیان در باغستانها و کنار نهرها جای گیرند در قرارگاه راستین نزد پادشاهی توانمند»! بنا به گزارش قرآن مجید، همسر یک تا پرست فرعون، در دعاء به درگاه حقّ ـ جَلَّ وَ علا ـ میگفت: ﴿رَبِّ ٱبۡنِ لِي عِندَكَ بَيۡتٗا فِي ٱلۡجَنَّةِ﴾[التحريم: ۱۱]. «خدای من! مرا خانهای در بهشت نزد خود بساز». گویی که همسر فرعون گفته است: خداوندا مرا خانهای در بهشت عطا کن که زیر سایۀ لطف خودت باشد (نه در کاخ فرعون!) آری معنای تعبیرات قرآنی را غالباً از خود قرآن باید آموخت.
***
[۹۶] به ترجمۀ آقای مهدی إلهی قمشهای و خانم طاهرۀ صفّارزاده نگاه کنید. [۹۷] به ترجمۀ آقای داریوش شاهین بنگرید. [۹۸] به ترجمۀ آقای عبدالمحمّد آیتی و آقای قمشهای نگاه کنید. [۹۹] در «المِصباح المُنیر» اثر فَیّومی آمده است: بَشِرَ بِكذا (يبشَرُ) مثلُ: «فَرِحَ يفرَحُ وَزناً ومَعني وهُوَ الإستِبشارُ أيضاً» (ص ۴۹)