﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِ﴾[آل عمران: ۱۸]. قائم به قسط کیست؟
در ترجمۀ این آیۀ شریفه، برخی از مترجمان غفلت غریبی نشان دادهاند و نوشتهاند که:
«خداوند خود بریگانگی ذات اقدسش گواهی میدهد و فرشتگان و دانشمندان إلهی که بر قسط و عدل مأمورند نیز گواهی میدهند... [۸۱]» در این ترجمه، علاوه بر اینکه مترجم محترم، فعل ماضیِ «شَهِدَ» را به صورت مضارع «گواهی میدهد» بر گردانده، «قائِماً بِالقِسط» را نیز عمل فرشتگان و دانشمندان شمرده است که اگر چنین بود، لازم میآمد به صورت «قائِمِینَ بِالقِسط» به لفظ جمع آید. بنابر این تعبیر «قائِماً بِالقِسط» به اصطلاح نحوی «حال» برای لفظ جلاله (الله) یا برای ضمیر «هُوَ» است.
بعضی احتمال دادهاند که «قائِماً» در عین آنکه برای لفظ جلاله به کار رفته، منصوب به «مدح» باشد یعنی فعل «أمدَحُ» را در تقدیر دارد و گفتهاند که قیام به عدالت، صفت ثابت حقّ تعالی شمرده میشود و متناسب با «حال» نیست که معمولاً تغییر میکند. گویندۀ این قول، احکام نحوی را به مباحث کلامی کشانده! و به هرصورت، میتوان بدو پاسخ داد که «قائِماً بِالقِسط» برای حقّ تعالی «صفت فعل» محسوب میشود و افعال إلهی نسبت به خلق تغییر مینمایند چنانکه گاهی «فضل خدا» یا «رحمت او» به جای عدلش شامل احوال خلق میگردد که فرمود: ﴿عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يَرۡحَمَكُمۡ﴾[الإسراء: ۸]. ضمناً باید دانست که جملههای حالیّه برای حقّ تعالی فراوان به کار رفته است. امّا البتّه صفات خدا با احوال خلق سنجیده نمیشود زیرا که ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ﴾[الشورى: ۱۱]. «هیچ چیزی همانند او نیست».
نکتۀ قابل توجّه در آیۀ شریفه اینست که بدانیم چرا «قائِماً بِالقِسط» بلافاصله پس از «شَهِدَ اللهُ» ذکر نشده و با تأخیر آمده است؟ ظاهراً عُلُوّ رتبۀ فرشتگان و دانشمندان، مورد عنایت بوده که شهادت آنان به توحید، قرین گواهی خداوند ـ جَلَّ ذِکرُه ـ شده چنانکه این معنی را از محقّق تفتازانی نقل کردهاند.
***
[۸۱] به ترجمۀ خانم طاهره صفّارزاده نگاه کنید.