بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ[الأنفال: ۴۱]. خمس قرآنی!

﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ[الأنفال: ۴۱]. خمس قرآنی!

خُمس یکی از اعداد کسری به ‌شمار می‌آید که بنا بر آیۀ فوق، بر غنائم مسلمانان تعلّق می‌گیرد و باید در راه خدا مصرف شود. آیۀ شریفه به‌ اتّفاق مفسّران قرآن، پس از «غزوۀ بدر» نازل شده و ناظر به اموالی است که در جنگ مزبور بدست مسلمین افتاد. لفظ «غنیمت» در زبان عرب غالباً برای دستاوردهای مالی که در جنگ از دشمن برجای می‌ماند، استعمال می‌شود چنان‌که شیخ طبرسی در تفسیر «مجمع‌البیان» می‌نویسد: «الغَنيمَةُ ما اُخِذَ مِن أموالِ أهلِ الـحَربِ مِنَ الكفّارِ بِقِتالٍ» [۱۶۵](غنیمت چیزی است که از اموال پیکارگران کفّار، در جنگ با آن‌ها گرفته شده است). این واژه در قرآن مجید دو بار به شکل فعل ماضی (غَنِمتُم) بکار رفته است (انفال: ۴۱ و۶۹) و کلمۀ «مَغانِم» نیز که از همان ریشه می‌آید در سورۀ نساء (آیۀ۹۴) و فتح (آیات۱۵و ۱۹و۲۰) دیده می‌شود. سیاق این آیات شریفه همگی در زمینۀ پیکار با کافران متجاوز و متخاصم است و از این رو اکثر مفسّران، خُمس را در آیۀ۴۱ از سورۀ انفال به ‌منزلۀ مالیاتی می‌دانند که از غنائم جنگی باید کسر شود و در راه خدای تعالی مصرف گردد.

أمّا برخی از اهل تفسیر به‌ مناسبت آن‌که واژۀ غنیمت گاهی برای اموری وسیع‌تر از باز مانده‌های جنگ بکار می‌رود (مانند این‌که گویند: «اِغتَنِمُوا فُرَصَ الـخَيرِ»، فرصت‌های نیک را غنیمت شمارید) معنای آیه را تعمیم داده‌اند و آن را شامل ارباح مکاسب و دستاورد غوّاصان و ملّاحان و فرآوردۀ گنج‌ها و معادن و جُز این‌ها نیز دانسته‌اند چنان‌که صاحب تفسیر «المیزان» مرقوم داشته است:

«... إنَّ الـحُكمَ مُتعلِّقٌ بِمـا يسَمّي غَنَمـا وَغَنِيمةً سَواءً كانَ غَنِيمَةً حَربِيةً مَأخُوذَةً مِنَ الكفّارِ أو غَيرَها مِمّا يطلَقُ عَلَيهِ الغَنِيمَةُ لُغَةً كأرباحِ الـمَكاسِبِ وَالغَوصِ وَالـمَلاحَةِ وَالـمُستَخرَجِ مِنَ الكنُوزِ وَالـمَعادِنِ وَإن كانَ مَورِدُ نُزُولِ الآيةِ هُوَ غَنِيمَةَ الـحَربِ فَلَيسَ لِلمَورِدِ أن يختَصَّ» [۱۶۶]. یعنی: «این حکم به چیزهایی وابستگی دارد که نام غنیمت بر آن‌ها نهاده می‌شود، خواه غنیمتی باشدکه از راه جنگ با کُفّار گرفته شده یا از غیر این‌ طریق مانند عموم چیزهایی که در لغت نام غنیمت بر آن‌ها اطلاق می‌گردد چون سودهای کسب و معامله یا منافع غوّاصی و ملّاحی یا آنچه از معادن استخراج می‌کنند و هر چند موردِ نزولِ آیه، غنیمت جنگ است ولی مورد، مخصّص نیست»!.

باید گفت صحیح است‌ که مورد مخصّص نیست از این رو حکم آیۀ شریفه تنها شامل «غنائم جنگ بدر» نمی‌گردد و غنائم جنگ‌های دیگر را نیز به ‌طور عموم در بر می‌گیرد. ولی حُکم آیه از غنیمت جنگی به سود معاملات یا ملّاحی و غوّاصی تسرّی پیدا نمی‌کند زیرا قرائن و سیاق مطلب، آیۀ شریفه را به ‌موضوع جنگ اختصاص می‌دهد و مورد نزول، غیر از «قرائن تخصیص دهنده» است.

در آیۀ ۳۹ از سورۀ مبارکۀ انفال خدای تعالی می‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ [۱۶۷]. آنگاه حکم غنیمتی‌ را که بدست می‌آید تعیین می‌فرماید: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ[الأنفال: ۴۱] [۱۶۸]. به ‌علاوه در ذیل همان آیۀ غنیمت می‌خوانیم: ﴿إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ [۱۶۹]. چنان‌که ملاحظه می‌شود آیۀ شریفۀ غنیمت، در محاصرۀ قرائنی قرار دارد که همگی از رویداد جنگ حکایت می‌نمایند و ربطی به ملّاحی و غوّاصی و بازرگانی ندارند! معنای عدم تخصیص مورد، تعویض موضوع نیست، توسعه در افراد آن است. یعنی حکم مزبور اختصاص به جنگ بدر (مورد نزول) ندارد و حکمی کلّی برای همۀ جنگ‌ها است چنان‌که تعبیر (مِن شَیءٍ) نیز انواع کالاهای دشمنان را که در جنگ به ‌جای گذاشته‌اند، در بر می‌گیرد.

آری، پرداخت خُمس کنوز و معادن و... واجب است ولی طریق اثبات آن، سُنّت بشمار می‌آید، نه قرآن. امّا درخصوص «خُمس ارباح مکاسب» مشکلات حلّ نشدنی، وجود دارد که یکی از فقهای معاصر در «کتاب الخمس» بدان‌ها اشاره فرموده [۱۷۰]و در هر صورت، جای بحث از آن در فقه است نه در تفسیر قرآن‌کریم.

***

[۱۶۵] مجمع البیان، جزء ۹، ص ۱۴۸ [۱۶۶] المیزان، ج۱۰، ص ۹۱. [۱۶۷] و با آن‌ها کارزار کنید تا فتنه ازمیان برود... [۱۶۸] و بدانید که از هرچیز غنیمت گرفتید... [۱۶۹] اگر شما به خدا و به آنچه بر بندۀ خویش فروفرستادیم ایمان دارید، در روز جدایی(حقّ از باطل)، درروزی که دو گروه (مؤمن وکافر) بایکدیگر برخورد نمودند... [۱۷۰] به «کتاب الخمس» اثر آیت الله منتظری از صفحۀ ۱۴۹ تا ۱۵۲ نگاه کنید.