بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٦[البقرة: ۶]. انذار معاندان!

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٦[البقرة: ۶]. انذار معاندان!

این آیۀ شریفه که از ایمان نیاوردن کافران سخن می‌گوید، در برابر ایمان آوردن پرهیزکاران قرار دارد ﴿ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ...[البقرة:۳].در اینجا برخی از مفسّران به اندیشه افتاده‌اند که چرا می‌فرماید کافران را بیم دهی یا بیم ندهی، ایمان نمی‌آورند با این‌که هزاران تن از کفّار به اسلام و قرآن گرویده‌اند؟!. ناگزیر آیه‌ای را که بر«عموم» دلالت دارد، حمل بر «خصوص» نموده‌اند یعنی ویژۀ چند تن پنداشته‌اند! چنان‌که شیخ طبرسی در مجمع البیان از قول بلخی گوید که: این آیه دربارۀ ابوجهل و پنج تن از خاندان وی نازل شده است! و از قول ابن عبّاس گوید: این آیه در شأن برخی ازعلمای یهود آمده است! و سپس شیخ طبرسی چنین نتیجه‌ گیری می‌نماید که: «يجُورُ أن يخاطِبَ اللهُ تَعالى بِالعامِّ وَالـمُرادُ بِهِ الخاصّ» [۲۸]«روا است که خدای تعالی عموم را مخاطب قرار دهد و مرادش، افراد خاصّی باشند!».

ما اگر به روش قرآنی خود باز گردیم و به بررسی واژۀ «کُفر» در دیگر آیات قرآن پردازیم، ملاحظه می‌کنیم که خدای تعالی به صورت «حصر» در سورۀ عنکبوت می‌فرماید: ﴿وَمَا يَجۡحَدُ بِ‍َٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلۡكَٰفِرُونَ[العنكبوت: ۴۷]. «کسی جُز کافران به آیات ما جحد نمی‌ورزد» و جَحد و جُحُود در لغت، بر ضدّ «اقرار» است و چنان‌که لُغَوی بزرگ، ابن فارِس در کتاب «مَقاييسُ اللُّغة» می‌نویسد: واژۀ مزبور تنها به کسی نسبت داده می‌شود که چیزی را با وجود آگاهی از دُرستی آن، انکار نماید «وَلا يكونُ إلّا مَعَ عِلمِ الجاحِدِ بِهِ أنَّهُ صَحِيحٌ» [۲۹]و گواه این‌ معنی در کتاب خدا آمده است آنجا که فرمود: ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا[النمل: ۱۴]. یعنی: فرعونیان معجزات موسی ÷را انکار نمودند در حالی‌ که نفوس‌شان به یقین رسیده بود و انکار آنان به علّت ظلم و تکبّر بود!.

پس اگر این ‌معنی از کفر (نه معانی دیگر) را در آیۀ شریفه معتبر شماریم البتّه مشکل عمومیّت آن حل می‌شود.و مفهوم آیه بدین ‌صورت جلوه می‌نماید: «همانا کسانی ‌که عناد ورزیدند (و انصاف را به کنار نهادند) مساوی است که آنان را بیم دهی یا بیم‌شان ندهی، ایمان نمی‌آورند». بنابر این لزومی ندارد تا معنای عامّ آیۀ کریمه را به پنج تن از خاندان ابولهب یا چند یهودی لجوج، اختصاص دهیم! أمّا شأن نزولی که مفسّران گزارش نموده‌اند ـ به فرض صحّت ـ بنا بر قاعدۀ مشهور، عمومیّت آیۀ شریفه را تخصیص نمی‌دهد زیرا که: «العِبرَةُ بِعُمُومِ اللَّفظِ لا بِخُصُوصِ السَّبَب» و به قول أهل فنّ: «مورد، مُخَصِّص نیست»!.

***

[۲۸] به تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص ۹۲ نگاه کنید. [۲۹] مقاییس اللّغه، ج۱، ص ۴۲۶.