بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ٢٢[الحجر: ۲۲]. بادهای بارورکننده!

﴿وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ٢٢[الحجر: ۲۲]. بادهای بارورکننده!

خدای تعالی در آیۀ فوق می‌فرماید: «بادها را باروَرکنان فرستادیم، پس از آسمان آبی فرود آوردیم که شما را بدان سیراب ‌تان کردیم و شما خزانه‌دار آن نبودید». دربارۀ این سؤال که بادها چه چیزی را باروَر می‌کنند؟ مترجمان و مفسّران قرآن، پاسخ‌های گوناگون داده‌اند و اغلب به نکتۀ دقیقی در آیۀ شریفه توجّه نکرده‌اند. از مترجمان قرآن کریم، یکی نوشته است: «ما بادها را باردار کنندۀ، درختان فرستادیم [۲۱۱]». دیگری مرقوم داشته: «بادها را بارور سازانِ .ابرها فرستادیم [۲۱۲]». ترجمۀ دیگر، ابر و گیاه را قرین هم ساخته و نوشته است: «ما بادها را برای بارور ساختن .ابرها و گیاهان فرستادیم [۲۱۳]».

مفسّران قدیم قرآن مجید نیز مانند مترجمان، به ‌اختلاف سخن گفته‌اند. طبری از قول ابن‌ عبّاس گزارش نموده که در تفسیر آیۀ شریفه گفت: تُلقِحُ السَّحابَ [۲۱۴](بادها، ابرها را باردار می‌کنند) و از حسن بصری نقل کرده که گفت: لَواقِحَ لِلشَّجَر [۲۱۵](بادها برای درختان، بارور کننده هستند).

مفسّران جدید نیز هر کدام رأیی را برگزیده‌اند. صاحب «محاسن التّأویل» می‌نویسد: «تُلقِحُ السَّحابَ أي تَجعَلُها حَوامِلَ بِالـمـاءِ» [۲۱۶](بادها، ابرها را باردار می‌سازند یعنی آن‌ها را از آب بارور می‌کنند). در تفسیر «المیزان» بادها را آبستن کنندۀ درختان (لقاح نباتی) معرّفی نموده است [۲۱۷]. صاحب تفسیر «المنیر» هر دو وجه را با یکدیگر جمع کرده [۲۱۸]چنان‌که تفسیر «التَّحریر والتَّنویر» نیز بر این قول اعتماد نموده است و آن را دلیل بر بلاغت آیۀ شریفه می‌شمرد و می‌نویسد: «وَمِن بَلاغَةِ الآيةِ إيرادُ هذَا الوَصفِ لِإِفادَةِ كلَا العَمَلَينِ اللَّذَينِ تَعمَلُهُمـا الرِّياحُ» [۲۱۹](از بلاغت آیه آنست که این وصف را برای افادۀ هر دو کار ایراد نموده که بادها اجراء می‌کنند).

متأسّفانه اکثر این تراجم و تفاسیر از توجّه به نکتۀ ظریفی غفلت کرده‌اند و آن اینست که آیۀ کریمه پس ‌از ذکر «لواقح»، با حرف «فاء» اثر بادها را توضیح می‌دهد که همان ریزش باران است ﴿فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗو این امر با بارور کردن ابرها مناسبت دارد، نه آبستن کردن درختان! در آیۀ شریفه کم‌ترین اشاره‌ای به درختان دیده نمی‌شود و اطّلاعات بیرون از قرآن (که بادها منشأ تلقیح نباتات هستند) نباید ما را از فهم دلالت آیۀ مزبور منحرف سازد و معنای ذهنی خود را به آیه تحمیل نماییم.

از مفسّران جدید، سیّد قطب (رَحِمَهُ اللهُ تَعالی) بدین نکته توجّه نموده و حقّ مطلب را اداء کرده است [۲۲۰].

با دقّت در آیات قرآنی ملاحظه می‌کنیم که قرآن مجید مکرّر از تأثیر بادها در تراکم ابرها، برای نزول باران سخن گفته است. آیات شریفۀ ذیل شاهد این مدّعا است:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّيِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ[الأعراف: ۵۷].

یعنی: «اوست آن کس که بادها را برای نوید دادن پیشا پیش رحمت خود می‌فرستد تا چون ابری سنگین را حمل کند آن را به سر زمینی مُرده می‌رانیم سپس آب را از آن فرو می‌فرستیم...».

و نیز می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابٗا فَيَبۡسُطُهُۥ فِي ٱلسَّمَآءِ كَيۡفَ يَشَآءُ وَيَجۡعَلُهُۥ كِسَفٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ يَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِ[الروم: ۴۸].

یعنی: «خداست آن کس که بادها را می‌فرستد تا ابری را بر انگیزند سپس آن را در آسمان هر گونه که بخواهد می‌گستراند و آن را پاره‌های متراکم می‌سازد پس، دانۀ باران را می‌بینی که از خلال آن بیرون می‌ریزد...».

و همچنین فرموده است:

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يُزۡجِي سَحَابٗا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيۡنَهُۥ ثُمَّ يَجۡعَلُهُۥ رُكَامٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ يَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِ[النور: ۴۳].

یعنی: «آیا ندیدی‌که خدا ابری ‌را می‌راند سپس اجزاء آن را گرد می‌آورد پس انبوهش می‌سازد آنگاه باران را می‌بینی که از خلال آن بیرون می‌ریزد...».

حتّی قرآن کریم در سیاق قسم، از ابرهایی که آبستن بارانند یاد نموده و می‌فرماید: ﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢[الذاريات: ۲]. «پس سوگند به ابرهایی که حامل باری گرانند». امّا از آبستن شدن درختان به‌ وسیلۀ بادها سخنی در قرآن‌کریم نمی‌یابیم. شاید دلیلش آن باشد که تلقیح نباتات، بر همه کس آشکار نیست و قرآن‌ مجید معمولاً از آیات آشکار طبیعت برای نمایش قدرت و حکمت خدای تعالی شاهد می‌آورد.

***

[۲۱۱] به ترجمۀ قرآن از آقای مجتبوی نگاه کنید. [۲۱۲] به ترجمۀ قرآن از آقای داریوش شاهین بنگرید. [۲۱۳] به ترجمۀ قرآن از آقای مکارم شیرازی نگاه کنید. [۲۱۴] تفسیر طبری، ج۱۴، ص ۴۴. [۲۱۵] تفسیر طبری، ج۱۴، ص ۴۵. [۲۱۶] تفسیر «محاسن التّأویل» اثر شیخ جمال‌الدّین قاسمی، ج۱۰، ص ۳۷۵۳. [۲۱۷] تفسیر المیزان، ج۱۲، ص ۱۵۲. [۲۱۸] تفسیر «المُنیر» اثر شیخ وهبۀ الزّحیلی، ج۱۴، ص ۲۵. [۲۱۹] التّحریر و التّنویر، اثر شیخ محمّد طاهر ابن عاشور، ج۶، ص ۳۸. [۲۲۰] به تفسیر «في ظلال القرآن» اثر آن‌ مرحوم، ج۴، پاورقی ص ۲۱۳۴ نگاه کنید.