﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيۡنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٖ١٠١﴾[التوبة: ۱۰۱]. منافقان ناشناخته و عذاب آنان!
در این آیۀ شریفه چند نکته هست که باید مورد توجّه مذاهب تفسیری قرار گیرد. نخست آنکه آیۀ کریمه تصریح نموده در عصر نبوی، افرادی منافق در مدینه حضور داشتهاند ﴿وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ﴾و واضح است که آنان خود را از یاران رسولخدا صمعرّفی مینمودند. بنابر این، افراط برخی از مفسّران سُنّی که سعی دارند همۀ اصحاب رسول الله صرا از مؤمنان راستین به شمار آورند، گمانی باطل و نوعی خوشخیالی است و با نصّ قرآنکریم سازش ندارد مگر آنکه برای لفظ «صحابه» حدود و قیود مشخّصی قائل شویم، نه آنکه همۀ معاصران رسول اکرم صرا که به دیدار پیامبر صنائل آمدند، صحابۀ پیامبر شماریم.
از سوی دیگر برخی از مفسّران شیعی نیز کوشیدهاند تا اکثر پیشگامان مهاجر و انصار را که در آیۀ ۱۰۰ از همین سوره ستوده شدهاند، مردمانی بیایمان و منافق معرّفی کنند که این نیز انصافاً ادّعائی باطل و تهمتی ناروا است و با مفاد آیۀ شریفه [۱۸۱]نمیسازد و به «تخصیص اکثر» میانجامد که درخور کلام خدا نیست و در سخنان جدّی جایی ندارد.
دوّم آنکه در آیۀ کریمه تصریح شده که پیامبر خدا ص، منافقان مزبور را نمیشناخته است ﴿لَا تَعۡلَمُهُمۡ﴾ولی بیشتر مفسّران پافشاری غریبی دارند که نشان دهند رسول خداصهمۀ منافقان روزگارش را میشناخته و از احوال خصوصی آنان آگاه بوده است! چنانکه بهعنوان نمونه، یکی از ایشان مینویسد: «البتّه این اشاره به علم عادی و معمولی پیغمبر است ولی هیچ منافات ندارد که او از طریق وحی و تعلیم إلهی به اسرار آنان کاملاً واقف گردد [۱۸۲]»! باید پرسید: وقوع این امر ازکجا ودر کدام آیه به اثبات رسیده که خدای سبحان به تعلیم خود، پیامبرصرا از اسرار منافقان کاملاً آگاه ساخته است؟!. هیچ مدرک موثّقی در میان نیست وحتّی بر خلاف این تصوّر، قرآن کریم دلالت دارد بر اینکه برخی از منافقان نزد پیامبرصمیآمدند واز بیاعتباری زندگی دنیا وپارساییخود چنان سخن میگفتندکه رسول خداصرا به شگفتی میافکندند در حالیکه سرسختانه با او دشمنی داشتند! چنانکه میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُعۡجِبُكَ قَوۡلُهُۥ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَيُشۡهِدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلۡبِهِۦ وَهُوَ أَلَدُّ ٱلۡخِصَامِ٢٠٤﴾[البقرة: ۲۰۴]. «از مردمان کسی است که گفتارش دربارۀ زندگی این دنیا تو را به شگفتی میآورَد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و حال آنکه سخت ترین دشمنان است»!.
آری امکان شناسایی منافقان از راه وحی، قابل انکار نیست و قرآن کریم از امر مزبور در سورۀ محمّدصچنین یاد میکند: ﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَأَرَيۡنَٰكَهُمۡ فَلَعَرَفۡتَهُم بِسِيمَٰهُمۡ﴾[محمد: ۳۰]. «اگر بخواهیم آنان را به تو نشان میدهیم پس ایشان را بهسیمایشان میشناسی» ولی هنگامیکه ازوقوع این شناسایی سخن میگوید، کاررا به امور وحیانی نسبت نمیدهد ومیفرماید ﴿وَلَتَعۡرِفَنَّهُمۡ فِي لَحۡنِ ٱلۡقَوۡلِ﴾[محمد: ۳۰]. «همانا ایشان را از شیوۀ گفتارشان میشناسی» و رسول اکرمصدر وصف منافقان فرموده است: «الـمُنافِقُ إذا حَدَّثَ كذَبَ وَإذا وَعَدَ أخلَفَ وَإذَا ائتُمِنَ خان» [۱۸۳]«منافق چون به سخن پردازد، دروغ میگوید وچون وعده دهد، خلاف میکند و چون امین شمرده شود، خیانت میورزد»! با اینهمه، ازآنجا که منافقان اغلب به ظاهرسازی و پنهانکاری میپرداختند، شناسایی اسرار قلبی همۀ ایشان برای پیامبرصمیسّر نبود (چنانکه در آیۀ ۲۰۴ سورۀ بقره گذشت) و از اینرو قرآن کریم در سورۀ توبه که پس از سورۀ محمّدصنازل شده، خطاب به رسولگرامی اسلامصمیفرماید: ﴿تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡ﴾[التوبة: ۱۰۱]. «تو آنان را نمیشناسی، ما آنان را میشناسیم»! پس پافشاری در این که رسول اکرم صهمگی منافقان را کاملاً میشناخته است! وجهی ندارد و با مفاد آیۀ شریفه نمیسازد. مفسّران مزبور، میخواهند تا رفعت شأن رسولخدا صرا به اثبات رسانند، غافل از آنکه با کلام خدا مخالفت میورزند! درحقیقت مقام خاتم پیامبران †، چنان والا است که نیازی بدین توجیهات ندارد!.
سوّم آنکه آیۀکریمه خبرمیدهد که منافقان دوبار (پیش از قیامت) گرفتار عذاب خواهند شد ﴿سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيۡنِ﴾[التوبة: ۱۰۱]. و مفسّران در اینباره به اختلاف سخن گفتهاند و أبوجعفر طبری و أبوعلی طبرسی اقوال آنان را آوردهاند. در اینجا بنای ما مانند گذشته ـ بر رجوع به خود قرآن کریم استوار است که از دو نوع عذاب دربارۀ منافقان سخن میگوید. نخست در همین سورۀ شریفه (توبه) میفرماید: ﴿وَلَا تُعۡجِبۡكَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَأَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي ٱلدُّنۡيَا﴾[التوبة: ۸۵]. «اموال و فرزندان ایشان تورا به شگفتی نبرَد جُز این نیست که خدا میخواهد آنها را بدان وسیله در دنیا عذاب کند»! و معلوم است که چون کسی به زندگی پس از مرگ، بیعقیده باشد، همین که مال یا فرزندانش در معرض آسیب و هلاک قرار گیرند، چه عذابی را متحمّل میگردد؟!..
دوّم ضربههای روحی است که پس از مرگ (و پیش از قیامت) بر آنان وارد خواهد شد چنانکه در سورۀ أنفال آمده است: ﴿إِذۡ يَتَوَفَّى ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ﴾[الأنفال: ۵۰]. «آنگاه که فرشتگان، کافران را میمیرانند، بر رویها و پشتهای آنان ضربه میزنند».
***
[۱۸۱] چنانکه میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰]. «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند، دا از ایشان راضی شده و آنان نیز از خدا خشنود گشتند و برای ایشان باغستانهایی فراهم آورده که نهرها بر زمین آنها روان گردد در حالیکه همیشه در آن باغها زندگی میکنند و رستگاری بزرگ همین است». [۱۸۲] تفسیر نمونه، ج۸، ص ۱۱۲. [۱۸۳] الجامع الصّغیر، تألیف سیوطی، ج۱، ص ۱۳۹.