بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ يَاسِينَ١٣٠ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٣١ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٣٢[الصافات: ۱۳۰-۱۳۲]. سلام بر کیست؟

﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ يَاسِينَ١٣٠ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٣١ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٣٢[الصافات: ۱۳۰-۱۳۲]. سلام بر کیست؟

در تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی می‌خوانیم که گوید: ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ يَاسِينَ١٣٠«سلام بر آل‌یاسین باد» سپس نوشته است: «آنان که آلِ‌یاسین خواندند معنا آنست که: عَلی آلِ مُحَمَّدٍ. و یاسین نامی‌است از نام‌های محمّد [۳۵۱]».

این قرائت، به‌ یقین اشتباه است و با آنچه در سورۀ شریفۀ صافّات آمده سازگاری ندارد و قرائت صحیح آیه، همان ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ يَاسِينَ١٣٠است که نام دیگری برای «إلیاس نبیّ» به شمار می‌آید همان‌گونه که در همۀ مصاحف مسلمین ثبت شده و سیاق سورۀ صافّات نیز بر آن دلالت دارد. قرآن کریم در آغاز بحث از الیاس ÷در همان سورۀ کریمه می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ إِلۡيَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ١٢٣[الصافات: ۱۲۳]. «همانا الیاس از فرستاده‌ شدگان بود» سپس با فاصلۀ چند آیه بر او درود می‌فرستد ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ يَاسِينَ١٣٠آنگاه می‌فرماید: ﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٣٢«به ‌راستی که او از بندگان با ایمان ما بود» که اگر مقصود، آل محمّد بودند، لازم می‌آمد تا به‌لفظ جمع از آنان یاد شود و به‌جای «إنَّهُ» تعبیر «إنَّهُم» بکار رود و ضمیر مفرد، به ‌وضوح بر همان الیاس ÷دلالت دارد. علاوه بر سیاق آیات، فضای سوره نیز با قرائت شاذّی که ابوالفتوح آورده نمی‌سازد زیرا که در آن فضا، از پیامبران خدا: نوح و ابراهیم و موسی و هارون یاد می‌شود و سپس قرآن کریم بر آنان درود می‌فرستد و مناسبت ندارد که چون نوبت الیاس رسد، خدای تعالی او را وا گذارد و بر آل محمّد درود فرستد! امّا این‌که به‌جای واژۀ «إلیاس» کلمۀ «إل‌یاسین» بکار رفته از آنرو است که برخی از واژگان قرآنی به دو صورت استعمال شده‌اند همچون طور سَیناء (درسورۀ مؤمنون) و طور سِینین (در سورۀ تین). پیدا است که این نام‌ها نزد مردم به دو شکل متداول بوده‌اند و قرآن‌کریم نیز به هر دو صورت از آن‌ها یاد می‌کند چنان‌که جبرائیل و جبریل و میکائیل و میکال و امثال این‌ها در آثار اسلامی به فراوانی دیده می‌شوند.

شیخ طبرسی در بحث از «حجّت قرائات» در مجمع‌البیان نوشته است: «مَن قَرَءَ آل ياسين فَحُجَّتُهُ انها فِي الـمُصحَفِ مَفصُولةٌ مِن يس» [۳۵۲]. یعنی: «کسی که آل‌یاسین قرائت نموده دلیلش آنستکه لفظ «ال» را در کتابت مصحف، از «یاسین» جدا آورده‌اند». شگفت است که چنین کس گویی از رسم الخطّ معمول در صدر اسلام بی‌خبر بوده و به تنوّع آن در مصحف توجّه نداشته است که گاهی حروف واژه‌ای را ضمّ به یکدیگر می‌نوشتند و گاهی آن را مفصوله (جدا از هم) به کتابت در می‌آوردند مانند کلمۀ «لِشَیءٍ» در آیۀ ۴۰ از سورۀ نحل که در آیۀ ۲۳ سورۀ کهف آن را به ‌صورت «لِشَایءٍ» نگاشته‌اند و جدا نمودن «إل» از «یاسین» از همین مقوله است و مسلمانان از صدر اسلام تا کنون این رسم‌ الخط را حفظ کرده‌اند مبادا با تغییر آن، در کلام إلهی تحریفی روی دهد و این کار، دقّت و احتیاط آنان را در حفظ قرآن کریم از دگرگونی نشان می‌دهد. سخن دیگر دربارۀ نام مبارک پیامبر مکرَّم اسلام صاست که به‌جُز یک روایت ضعیف هیچ دلیلی نداریم که اسم خجسته‌اش در صدر اسلام «یاسین» بوده است تا بتوانیم گفت که آل ‌یاسین همان آل محمّدند. یاسین از حروف مقطّع در اوائل سُوَر شمرده می‌شود و کسی که گمان برده، نام رسول‌خدا صبوده است، از خطاب «إنَّکَ لَمِنَ المُرسَلین» به اشتباه افتاده که جواب قسم برای «وَالقُرآنِ الحَکِیم» به ‌شمار می‌آید و اگر قرار باشد که هر خطابی پس‌ از حروف مقطّعه، آن‌ حروف را به اسم پیامبر تبدیل کند باید که «حم عسق» در سورۀ شوری نیز از نام‌های رسول اکرم صشمرده شود زیرا پس ‌از آن می‌خوانیم: «کَذلِكَ یُوحِی إلَیكَ...» با آنکه هیچ کس چنین ادّعائی نکرده است.

برخی از مترجمان فارسی قرآن، آیۀ «یس» را به‌ معنای «ای سیّد رسولان» ترجمه نموده‌اند [۳۵۳]وحرف «یاء» را که از حروف هجاء به‌ شمار می‌آید به‌ جای حرف نداء یعنی «یا» پنداشته‌اند که به فرض صحّت باید گفت در آن صورت تنها «سین» بر پیامبر اکرمصاشارت دارد و لذا آل محمّد را «آل سین» باید شمرد، نه «آل یاسین»! پیدا است که اقوال مزبور، پایه و اساس صحیحی ندارند.

***

[۳۵۱] تفسیر روح الجنان، ج۴، ص ۴۴۸. [۳۵۲] تفسیر مجمع‌البیان، جزء ۲۳، ص۸۱. [۳۵۳] به ترجمۀ قرآن، اثر آقای مهدی إلهی قمشه‌ای نگاه کنید.