بازنگری در معانی قرآن

فهرست کتاب

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ٥٥[المائدة: ۵۵]. ولایت مؤم

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ٥٥[المائدة: ۵۵]. ولایت مؤمنان بر یکدیگر

در میان شیعۀ امامیّه شهرت دارد که آیۀ شریفۀ فوق، دربارۀ انفاق علی ÷در رکوع نماز نازل شده است. ولی متأسّفانه روایات این موضوع، خالی از اختلاف و اشکال نیست. مثلاً در روایت محمّد بن مسعود عیّاشی آمده که علی ÷نماز نافله می‌خواند «وَهُوَ راكعٌ فِي صَلوةِ تَطَوُّعٍ» [۱۳۰]و در روایت محمّد بن یعقوب کلینی آمده که امام ÷در رکعت دوّم از نماز ظهر بود «كانَ أمِيرُ الـمُؤمِنِينَ ÷فِي صَلوةِ الظُّهرِ وَقَد صَلّي رَكعَتَينِ» [۱۳۱]. باز در روایت عیّاشی می‌خوانیم که علی ÷انگشتری خود را به سائل بخشید «فَنَزَعَ خاتَمَهُ فَأعطاهُ السّآئِلَ» [۱۳۲]ولی در روایت کلینی آمده است که حضرتش جامۀ خویش را بدو بخشید «فَطَرَحَ الـحُلَّةَ إلَيهِ وَأومَأ بِيدِهِ إلَيهِ أن أحمِلها» [۱۳۳]. در همین روایت آمده که جامۀ مزبور هزار دینار قیمت داشت «علَيهِ حُلَّةٌ قِيمَتُها ألفُ دينارٍ» [۱۳۴]و بعید است که امام علی ÷با آن زهد و پارسایی جامۀ هزار دیناری بر تن داشته باشد. در تفسیر «المیزان» به روایت از ابن عبّاس آورده که انگشتری علی ÷از طلا بود! «خاتَمٌ مِن ذَهَبٍ» [۱۳۵]و در مذهب امامیّه مسلّم شده که انگشتری طلا به دست کردن برای مردان جایز نیست. بنابر این، روایات مزبور از خطا و غلط مصون نمانده است. با این همه می‌توان پذیرفت که امام ÷از مصادیق درجۀ اوّل و روشن این آیۀ کریمه باشد (به‌ طوری که خواهد آمد).

محمّدبن جریر طبری در تفسیرش به سند خود ذیل همین آیه از امام أبوجعفر باقر÷گزارش نموده که به ایشان گفته شد: «مَنِ الَّذينَ آمَنُوا؟ قال: اَلَّذينَ آمَنُوا. قِيلَ بَلَغَنا انها نَزَلَت فِي عَلِيِّ بنِ أبِي طالِبٍ» (مراد از اَلَّذينَ آمَنُوادر این آیه کیست؟ فرمود: مؤمنانند! گفته شد به ما رسیده که این آیه در حقّ علیّ بن أبی‌طالب نازل شده است). امام باقر ÷در پاسخ فرمود: «عَلِيُّ بنُ أبِي طالِبٍ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا» [۱۳۶](علیّ بن أبی‌طالب از مؤمنان است). یعنی آیۀ شریفه از مؤمنان سخن می‌گوید و علی ÷هم از مؤمنان شمرده می‌شود و آیۀ کریمه در عین عمومیّت شامل آن ‌حضرت نیز می‌گردد.

أمّا در مقام تفسیر و تدبّر در آیۀ شریفه، به چند نکته باید توجّه داشت.

اوّل آنکه اسم موصول (اَلَّذِينَ) و افعال و ضمایر آیه به لفظ جمع آمده است «يقِيمُون ـ يؤتُون ـ هُم ـ راكعُون» و حمل جمع بر مفرد، خلاف اصل به شمار می‌آید و قرینۀ روشن لازم دارد و اگر چنین کاری صورت گیرد برای نکته‌ای است که در کلام لازم آید. شیخ طبرسی در «مجمع البیان» گوید آیۀ شریفه در خصوص علی ÷نازل شده و علّت آن‌که به لفظ جمع آمده این کار بر سبیل تفخیم و بزرگ داشت صورت گرفته است. وی می‌نویسد: «وَذلِك أنَّ أهلَ اللُّغَةِ قَد يعبَرُونَ بِلَفظِ الـجَمعِ عَنِ الواحِدِ عَلى سَبِيلِ التَّفخِيمِ وَالتَّعظِيم» [۱۳۷]. ولی مقام آیۀ شریفه، مقام تعظیم نیست زیرا در آن ‌صورت به جای «رَسُولُه» در آیۀ کریمه، لفظ «رُسُلُه» را ذکر می‌فرمود که بزرگ داشت رسول‌ خدا صبیش‌ از تعظیم علی ÷لازم می‌آمد. و اگر گفته شود که با لفظ «رَسُول» تجلیل و بزرگ داشت همراه است و نیاز به جمع بستن آن نیست. گوییم با لفظ «مُؤمِن» نیز تشریف و تجلیل وجود دارد پس لازم نبود که به لفظ جمع آید. به نظر من نکتۀ درست را زمخشری در تفسیر «کشّاف» دریافته است و می‌نویسد: «جِيءَ بِهِ عَلى لَفظِ الـجَمعِ وَإن كانَ السَّبَبُ فِيهِ رَجُلاً واحِداً لِيرغَبَ النّاسُ فِي مِثلِ فِعلِهِ» [۱۳۸](آیه بر لفظ جمع آمده هر چند سبب نزول آن یک تن ـ علی ÷ـ بوده است تا مردم در عمل به نظیر کارِ وی رغبت بندند). بنابر آنچه زمخشری گفته: سبب نزول آیه، دلیل نمی‌شود که الفاظ آیۀ شریفه شکل عام به خود نگیرد و خصوصی شود زیرا قرآن کریم برای هدایت عموم نازل شده است. از این رو ملاحظه می‌کنیم که عمل علی ÷قبل‌ از نزول آیه، صورت پذیرفته ولی لفظ آیۀ شریفه به صورت أفعال مضارع آمده «يقِيمُونَ الصَّلوةَ وَيؤتُونَ الزَّكوةَ» نه ماضی! و تمام کسانی را که بدان عمل تأسّی کنند در بر می‌گیرد. در اینجا مشکلی وجود دارد که اگر علی ÷در حال رکوع، انگشتری یا جامه‌ای را به فقیر بخشیده باشد، آیا لازم است که همۀ مؤمنان در حال رکوعِ نمازشان بدین کار اقدام کنند؟!. البتّه پاسخ، منفی است و چنان‌که گفتیم لازم نیست الفاظ آیۀ شریفه عیناً با سبب نزول آن منطبق باشد زیرا در نزول آیات، به مقاصد کلّی و وسیع تری عنایت شده است و لذا برخی از مفسّران جملۀ «وَهُم راكعُون» را جملۀ حالیّه برای «يؤتُونَ الزَّكوة» دانسته‌اند (نه یُقِیمُونَ الصَّلوۀ) که به جملۀ مذکور نزدیک‌تر است و گفته‌اند: «الأقرَبُ يمنَعُ الأبعَد». با این توضیح که اصطلاحاً رکوع در نماز، همان خم شدن به ‌شمار می‌آید ولی رکوع در زکوۀ، انفاق به همراه خضوع است چرا که «رکوع» در اصل لغت به معنای «خضوع» می‌آید همان‌گونه که در «لسان العرب» اثر ابن منظور می‌خوانیم (الرُّکوع: الخُضُوع) [۱۳۹]و در قرآن‌کریم نیز آمده است: ﴿وَخَرَّۤ رَاكِعٗاۤ[ص: ۲۴]. یعنی: «خاضعانه به زمین افتاد». قرآن مجید در سورۀ توبه نسبت به منافقان می‌فرماید: ﴿وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمۡ كَٰرِهُونَ[التوبة: ۵۴]. یعنی: «انفاق نمی‌کنند مگر درحالی‌که ایشان کراهت دارند» و دربارۀ مؤمنان بر عکس منافقان می‌فرماید: ﴿يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ[المؤمنون: ۶۰]. یعنی: «می‌دهند آنچه داده‌اند درحالی‌که دل‌هایشان ترسان است» در آیۀ مورد بحث نیز می‌فرماید: ﴿وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَیعنی «زکات می‌دهند در حالی ‌که خاضعند». به‌ هر صورت، آیۀ شریفه مفهوم وسیعی را در بر دارد و ولایت عامّ مؤمنان را بر یکدیگر می‌رساند چنان‌که در سورۀ شریفۀ توبه فرمود: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖ[التوبة: ۷۱]. یعنی «مردان و زنان با ایمان، یاوران یکدیگرند». و این‌ معنا منافی با آن نیست که سبب نزول آیۀ کریمه، انفاق امام علی ÷در راه خدا باشد که الحقّ مصداق کامل آیۀ قرآنی بوده است و انکار همۀ روایاتی که در این‌ باره آمده چنان‌که بعضی بر آن رفته‌اند ناموجّه است.

***

[۱۳۰] تفسیر عیّاشی، ج۱، ص ۳۲۷. [۱۳۱] الأصول من الکافی، ج۱، ص ۲۸۹. [۱۳۲] تفسیر عیّاشی، ج۱، ص ۳۲۷. [۱۳۳] الأصول من الکافی، ج۱، ص ۲۸۹. [۱۳۴] همان مدرک. [۱۳۵] تفسیر المیزان، ج۶، ص ۲۲. [۱۳۶] تفسیر طبری، ج۸، ص ۵۳۱. [۱۳۷] مجمع البیان، ج۶، ص ۱۲۹. [۱۳۸] کشّاف، ج۱، ص ۶۴۹. [۱۳۹] لسان العرب، ج۸، ص ۱۳۳.