جایگاه سنت در قانونگذاری

فهرست کتاب

فصل اول: معنای سنت و تعریف آن

فصل اول: معنای سنت و تعریف آن

سنت در لغت به معنای روش و شیوه است؛ چه پسندیده باشد و چه ناپسند. چنانچه در حدیثی همین مطلب بیان شده است: «من سنّ سنة حسنة فله أجرها و أجر من عمل بها إلي يوم القيامة و من سنّ سنة سيئة فعليه وزرها و وزر من عمل بها إلي يوم القيامة» [۹]یعنی: «کسی که شیوه‌ی نیکی از خود بجای نهد، پاداش آن شیوه و پاداش کسانی که تا روز قیامت به آن عمل کنند، ازآن اوست وکسی که شیوه‌ی بدی به جای بگذارد، گناه آن و گناه کسانی که تا روز قیامت به آن عمل کنند، بر او خواهد بود».

هم‌چنین درحدیثی دیگرآمده است که: «لتتبعنّ سنن من قبلكم شبراً بشبر و ذراعاً بذراع» [۱۰]یعنی: «شما وجب به وجب و ذراع به ذراع از گذشتگان پیروی خواهید کرد».

سنت، در اصطلاح محدثین، به سخن، عمل، تأیید و یا وصفی از اوصاف ظاهری یا اخلاقی می‌گویند که از رسول خدا جنقل شده باشد؛ چه قبل از بعثت باشد و چه بعد از آن. [۱۱]

اما در اصطلاح اصولیین: سنت عبارت است از سخن، عمل و تأییدی که از رسول خداجنقل شده است.

سنت گفتاری: به سخنانی می‌گویند که رسول خدا جدر مناسبت‌های مختلف در مورد تشریع احکام، بیان نموده است؛ مانند:

«انّما الاعمال بالنيات» [۱۲]یعنی: «اعمال، به نیت‌ها یستگی دارند».

«البيّعان بالخيارِ ما لم يتفرّقا» [۱۳]. یعنی: «فروشنده و خریدار، تا زمانی که از هم جدا نشده‌اند، اختیار فسخ معامله را دارند».

سنت عملی: به مجموعه‌ی افعال پیامبر جچه در مسایل عبادی و چه در مسایل غیرعبادی، سنت عملی گفته می‌شود که توسط صحابهشنقل شده‌ است؛ مانند: روش نماز خواندن، مناسک حج، آداب روزه، قضاوت بر اساس شاهد و سوگند.

سنت تقریری: شامل اعمالی می‌شود که توسط صحابه، در حیات رسول خدا جانجام می‌گرفت و آن حضرت، از آن اعمال مطلع می‌شد؛ آنگاه با تأیید یا سکوت خویش، آن‌را تحسین و تثبیت می‌نمود.

چنانچه رسول خدا جدر جریان غزوه‌ی بنی‌قریظه فرمود: «لايصلينَّ أحدكم العصر إلا في بني‌قريظة»یعنی: «هیچ یک از شما نماز عصر را نخواند مگر در محله‌ی بنی‌قریظه». بعضی، چنین برداشت کردند که باید نمازعصر را در بنی‌قریظه بخوانند و از این رو نمازعصر را تا بعد از مغرب به تأخیر انداختند؛ اما عده‌ای چنین برداشت نمودند که هدف رسول خدا جاین بوده که هر چه سریع‌تر خود را به آنجا برسانیم. پس بهتر است نماز را سر وقتش بخوانیم و سپس به راهمان ادامه دهیم. هر دو گروه، باهم نزد رسول خدا جحاضر شدند. آن حضرت جعمل هر دو گروه را تأیید نمود.

هم‌چنین روایت است که برای رسول خدا جسوسماری آوردند؛ ایشان از آن نخورد؛اما خالد بن ولیدسدستش را دراز کرد و از آن تناول نمود. از رسول خدا جپرسیدند: مگرحرام است؟ فرمود: خیر؛ ولی چون نزد ما معمول نیست، رغبتی به خوردن آن ندارم.

محدثین، در پاره‌ای از موارد سنت را بر حکمی اطلاق می‌کنند که با یکی از دلائل و مصادر شرع از قبیل: کتاب الله و سنّت رسول الله جو حتی اجتهاد صحابهشبه ثبوت رسیده باشد؛ مانند اجتهادشان در مورد جمع‌آوری قرآن و وادار ساختن مردم به یک شیوه‌ی قرائت و.... در مقابل این نوع سنت، بدعت قرار دارد. سنتی که در این حدیث بیان شده نیز، همین نوع سنت است: «عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي». [۱۴]یعنی: «بر شماست که سنت من و سنت خلفای راشدین را در پیش بگیرید».

سنّت در اصطلاح فقها عبارت است از: آنچه غیر از فرض و واجب از پیامبر ثابت شده است. در این تعریف، سنت، در برابر واجب و احکام خمسه می‌باشد. از دیدگاه برخی از آن‌ها، سنت، به هر چیزی اطلاق می‌گردد که در برابر بدعت باشد. چنانچه می‌گویند: طلاق سنت و طلاق بدعت. [۱۵]

البته تفاوت اصطلاحات مزبور، ناشی از تفاوت اهدافی است که هر گروه، دنبال می‌کنند. علمای حدیث، بحثشان در مورد شخص رسول خدا جبه عنوان امام و پیشوا می‌باشد که خداوند متعال، از وی به عنوان الگو و اسوه برای جهانیان یاد کرده است. بنابراین آن‌ها هر آنچه را که به رسول خدا جمربوط است، اعم از: سیرت، اخلاق، شمائل، اخبار، اقوال و افعال، نقل کرده‌اند؛ چه آن موارد، موجب حکم شرعی باشند و چه آن موارد، هیچ حکمی را ثابت نکنند.

علمای اصول، بحث‌شان درمورد رسول خدا جبه‌عنوان قانونگذار است که قواعد و اصول قانونگذاری را برای مجتهدین پس از خود وضع نموده و اصول زندگی را برای مردم تشریح کرده است. بنابراین آن‌ها اقوال، افعال و تقریراتی را مورد توجه قرار داده‌اند که موجب احکام می‌باشند.

فقها، شخصیت رسول‌الله جرا از این جهت مورد بحث قرار داده‌اندکه هیچ یک از افعالش خالی از ثبوت حکمی شرعی نیست؛ از این رو در جستجوی یافتن حکم شرعی در باب افعال بندگان از نظر وجوب، حرمت و یا مباح بودن و... می‌باشند. در این بحث منظور ما از سنت همان اصطلاحی است که مورد توجه اصولیین می‌باشد. زیرا تعریف آن‌ها بیانگر حجت بودن سنت و جایگاه آن درتشریع اسلامی است. اگرچه احیاناً سنت را از جهت تاریخی و مفهوم عامی که مورد نظرمحدثین می‌باشد نیز بررسی کرده‌ایم.

[۹] مسلم از جریر بن عبدالله بجلی روایت نموده است. [۱۰] بخاری ومسلم از ابوسعیدخدریسروایت نموده‌اند. [۱۱] قواعد التحدیث۳۵- ۳۸ و توجیه النظر صفحه ۲. [۱۲] روایت بخاری و مسلم از عمرس. [۱۳] روایت بخاری و مسلم از ابن عمرب. [۱۴] الموافقات۴/۶؛ ابوداود و ترمذی، حدیث را از عرباض بن ساریةسنقل کرده‌اند. [۱۵] ارشاد الفحول، صفحه ۳۱.