جایگاه سنت در قانونگذاری

فهرست کتاب

دیدگاه امام مالک و دیگران در مورد ابوحنیفه

دیدگاه امام مالک و دیگران در مورد ابوحنیفه

در این بحث جا دارد تا دیدگاه‌های مختلف علمای بزرگ و معاصر امام ابوحنیفه/را در مورد وی بررسی نماییم.

در مورد ایشان از مالک، ثوری، اوزاعی، سفیان بن عینیه، عبدالله بن مبارک و دیگران اقوال گوناگونی نقل شده است. این مطلب را در بحثی که خطیب با ذکر روایات مدح و ذم ابوحنیفه نقل کرده، به وضوح می‌توان دید. ما نیز مانند عیسی بن ابوبکر ایوبی [۳۰۷]و دیگران، روایات منسوب به علمای بزرگ را در طعن ابوحنیفه تکذیب می‌نماییم.

البته با توجه به عواملی که قبلاً ذکر کردیم بعید نیست که برخی قبل از آشنایی با افکار و عقاید ابوحنیفه، چنین موضعی اتخاذ نموده باشند و این، بهترین توجیه در زمینه دیدگاه‌هایی است که علیه ابوحنیفه توسط علمای معاصرش گفته شده است. بعد از اینکه ابوحنیفه سفرهای متعددی به مکه، مدینه، بصره و بغداد نمود و علما، ایشان را از نزدیک ملاقات کردند، به فضل و مقام وی اعتراف نمودند. چنانچه گفته اند: حدود پنجاه و پنج بار به حج رفته و یقیناً در این سفرها با علمای شهرهای مختلف ملاقات و گفتگو داشته است.

ماجرای ذیل نمونه‌ای از این اعترافات است:

قاضی عیاض در کتاب المدارك نقل می‌کند که روزی ابوحنیفه و مالک در مدینه باهم نشستند. لحظاتی بعد مالک در حالی که خیس عرق بود، بیرون آمد. لیث بن سعد از وی سؤال نمود: چرا این همه خیس عرق هستی؟

مالک گفت: ای مصری! با ابوحنیفه نشسته بودم. او، واقعاً فقیه است.

هم‌چنین امام مالک، کتاب‌های ابوحنیفه (یعنی کتاب‌های شاگردانش) را به کثرت مطالعه می‌نمود. [۳۰۸]

اصحاب امام مالک و مؤلفین بزرگ مذهب وی، به تعریف و تمجید امام مالک از امام ابوحنیفه اذعان نموده و توجیهات متعددی در مورد انتقادات و ایرادهای وی بر ابوحنیفه، ارائه داده‌اند.

امام ابوجعفر داودی صاحب النامي علي الموطأ عذر امام مالک را اینگونه بیان می‌کند که وی در حالت عصبانیت چنین کلمات تندی را اظهار کرده است.

حافظ ابن عبدالبر معتقد است: روایات طعن از طریق شاگردان حدیث امام مالک نقل شده است. اما شاگردان فقیه وی چنین روایاتی را قبول ندارند. از طرفی ابوالولید باجی در شرح خود بر مؤطّا نسبت دادن این اقوال به امام مالک را کاملاً منتفی دانسته و گفته است: امام مالک به هیچ وجه در مورد فقها اظهار نظر نکرده و فقط در مورد میزان حفظ راویان اظهار نظر نموده است.

باجی در این مورد به تجلیل وصف ناپذیر امام مالک از عبدالله بن مبارک که از یاران خاص ابوحنیفه می‌باشد، استدلال نموده است.

اما در مورد سخنان منسوب به امام شافعی در مورد ابوحنیفه، هیچ تردیدی نیست که ساختگی هستند. زیرا امام شافعی، با امام ابوحنیفه ملاقات نکرده است؛ بلکه با شاگردانش بویژه امام محمد، ملاقات نموده و از ایشان استفاده کرده و اذعان نموده است که بغداد را در حالی ترک کردم که دو بار شتر از علم محمد بن حسن را با خود همراه داشتم.

هم‌چنین از امام شافعی نقل شده که در مورد ابوحنیفه گفته است: مردم در فقه عیال و نیازمند ابوحنیفه هستند.

امام احمد نیز با امام ابوحنیفه/ملاقات نکرده، بلکه با ابویوسف ملاقات نموده و در آغاز فراگیری علم در حلقه درس وی نشسته است. این سخن مشهور از امام احمد نقل شده که: در مدت سه سال، از علم ابویوسف سه قفسه کتاب نوشتم. [۳۰۹]

هم‌چنین نقل شده که امام احمد کتاب‌های محمد بن حسن را مطالعه می‌نمود. از وی سؤال شد که این جواب‌های دقیق را از کجا یادگرفتی؟ فرمود: از کتاب‌های محمد بن حسن. [۳۱۰]

البته تردیدی وجود ندارد که از امام احمد بن حنبل در مورد مسلک فقهی ابوحنیفه انتقاداتی نقل شده است. اما نه در مورد شخصیت خود ابوحنیفه. زیرا آن‌ها در تمسک به سنت، روش‌های متفاوتی داشتند.

امام احمد می‌گفت: حدیث ضعیف نزد من بهتر از رأی رجال است، اما امام ابوحنیفه در صحت حدیث شدیداً احتیاط می‌ورزید و حدیث را تنها از افراد ثقه می‌پذیرفت.

طبیعی است که اینگونه اختلاف نظرها باعث ایراد طعن به یکدیگر نمی‌شود.

[۳۰۷] در کتابش به نام السهم المصیب فی کبد خطیب [۳۰۸] تأنیب الخطیب ص۳ [۳۰۹] حسن التقاضی فی سیرۀ ابی یوسف القاضی ص ۲۸ [۳۱۰] تأنیب الخطیب ص۱۸۰