سخنی منصفانه
در پایان این بحث جا دارد تا سخنان حافظ ابن عبدالبر در کتاب جامع بيان العلم [۳۳۳]را تقدیم خوانندگان نماییم: اهل حدیث در نکوهش ابوحنیفه دچار افراط شدهاند؛ علتش هم اعتبار و ترجیح دادن رأی و قیاس بر آثار و احادیث است. در حالی که اکثر اهل علم میگویند: هرگاه اثری (خبر) به صحت رسید، قیاس و نظر، باطل میشود و اعتبار ندارد.
باید گفت که اکثر اخبار آحاد که توسط ابوحنیفه رد شدهاند، محتمل تأویل بودهاند و قبل از وی، دیگران نیز چنین کردهاند. اغلب، مواردی است که وی از ابراهیم نخعی و اصحاب ابن مسعودسپیروی نموده است. با این تفاوت که ابوحنیفه و یارانش در طرح فرضیهها و مسائل ذهنی و پاسخ نظری آنها افراط نمودند و همین، باعث گردید تا از طرف مخالفین شدیداً مورد نکوهش قرار گیرند. هیچیک از اهل علم را سراغ ندارم که درباره برخی از آیات و احادیث دارای نظریاتی نباشد و در نتیجه حدیثی را با توجیهی مناسب یا ادعای نسخ ترک نکرده باشد؛ البته در این زمینه ابوحنیفه از دیگران سبقت گرفته است.
همچنین ابن عبدالبر میافزاید: هیچیک از علمای امت چنین نیست که حدیثی از رسول خدا جبرایش ثابت باشد و آن را رد نماید، مگر اینکه با استناد به حدیثی دیگر ادعای نسخ حدیث مزبور را نموده یا در سندش متوجه مشکلی شده است. اگر چنین نباشد، عدالت چنین فردی ساقط میشود، چه رسد به اینکه او در جایگاه امامی مورد قبول، قرار بگیرد.
همچنین ابوحنیفه را به ارجاء (مرجئه بودن) متهم نمودند. البته این اتهام را به بسیاری از علما وارد کردند. گفتنی است اتهامات دیگران چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ بلکه اتهامات نادرست در مورد امام ابوحنیفه به خاطر مقام و امامتش، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
از سوی دیگر امام ابوحنیفه مورد حسادت کینه توزان نیز قرار گرفته بود و به همین دلیل مطالب نادرست و جعلی به وی نسبت دادند. حال آنکه بسیاری از علما، او را ستوده و به فضیلتش اعتراف کردهاند.
ابن عبدالبر، پس از ذکر ستایش برخی ازعلما نسبت به ابوحنیفه، میگوید: گفته اند: اختلاف نظر مردم در مورد فردی از پیشینیان، دلیل عظمت آن فرد است و نیز گفتهاند: دو گروه، در مورد علیسخود را هلاک نمودند:
۱- محبان افراطی.
۲- کینه توزان افراطی.
این، یکی از ویژگیهای مردان بزرگ است. کسانی که در دین و فضل به والاترین درجات رسیدند. والله علم.
[۳۳۳] ۲/۱۴۸