نظریه خوارج
به هر حال اختلافات صحابه سبب شد تا خوارج و برخی دیگر از اهل بدعت، نسبت به صحابه، دیدگاهی غیر از دیدگاه جمهور مسلمانان داشته باشند.
تمام فرقههای خوارج، همهی صحابه را قبل از وقوع فتنه عادل و درستکار میدانند، اما علیس، عثمانس، اصحاب جمل و عمرو بن عاصسو ابوموسی اشعریسو نیز کسانی را که به رأی ایندو یا یکی از آنها رضایت دادند، همه را تکفیر مینمایند و از این رو احادیث جمهور صحابه را پس از وقوع فتنه نمیپذیرند.
دیدگاه دیگری که از سوی سایر اهل بدعت، در مورد صحابه وجود دارد، دیدگاه کسانی است که معتقدند اصحابی مانند: ابوبکر، عمر، عثمان و تمام کسانی که در کنار آنها بودند، از دین برگشتند. این عده از اهل بدعت، بر عائشه، طلحه، زبیر، معاویه، عمرو بن عاص و سایر کسانی که به زعم آنها در غصب خلافت علیسدست داشتند، خرده میگیرند و آنان را شدیداً رد میکنند.
واقعیت، این است که آنها، تمام صحابه جز تعداد اندکی که به گمان آنان، ولایت علیسرا پذیرفتند، رد مینمایند. چنانچه برخی از آنها، این تعداد اندک را صرفاً پانزده نفر میدانند.
به هر حال، پایه و اساس این دیدگاه و مذهب، بر طعن صحابه استوار است و به همین سبب نیز آناان، احادیث جمهور صحابه را رد نمودند و تنها آن دسته از احادیث را پذیرفتند که از پیروان علیسنقل شده است؛ آنهم مشروط به اینکه از طریق ائمهای که به عصمت آنان، اعتقاد دارند، روایت شده باشد.
اصل کلی این مذهب، این است که هرکس، ولایت علیسرا قبول نداشته باشد، به وصیت رسولالله جخیانت نموده و با ائمهی حق در افتاده است و قابل اعتماد نمیباشد. البته یک گروه از این مذهب با جمهور آنان در این نظریه به مخالفت پرداختهاند. این گروه، زیدیها هستند که به برتری علیسبر ابوبکر و عمرباعتقاد دارند و در عین حال خلافت شیخین را نیز درست میدانند. اینها میانهرو هستند و در مسائل فقهی نیز با ما فاصلهی چندانی ندارند.