۲- علم مصطلح حدیث
یکی از نتایج و دستاوردهای این حرکت مبارک، تدوین قواعدی است که علما، در اثنای مبارزه با جریان جعل احادیث، مشخص نمودهاند؛ قواعدی که بر اساس آن حدیث را به سه نوع تقسیم نمودند. چنانچه درابتدای کتاب گذشت. بدین ترتیب بود که علم مصطلح حدیث پدید آمد. علمی که برای تصحیح روایات، ضوابط علمی را وضع نمود. این قواعد، صحیحترین اصولی است که در طول تاریخ برای تأیید روایات و اخبار در نظر گرفته شده است و علمای بزرگوار رحمهمالله نیز نخستین کسانی هستند که این اصول را بر پایهای علمی وضع نمودند و این عمل را چنان کامل انجام دادند که آیندگان خود را از چنین تحقیقی بینیاز ساختند.
لازم به یادآوری است که علمای حدیث و سایر علمای سلف در رشتههای دیگر مانند: تاریخ، فقه، تفسیر، لغت، ادبیات و... بر اساس همین روش علمی پیش رفتند. از این رو تألیفات علمی در ابتدا دارای سندهای متصل بودند؛ حتی کتابهای علما را شاگردانشان با سند متصل نسل در نسل نقل میکردند. به عنوان مثال: اینک ما در مورد کتاب صحیح بخاری، هیچ شکی نداریم که تألیف امام بخاری میباشد. زیرا این کتاب از امام بخاری با سندی متصل نسل به نسل نقل شده و این، امتیازی است که تألیفات امتهای دیگر از آن محرومند و حتی کتابهای مقدسشان نی زازچنین مزیتی برخوردارنیستند.
یکی از علمای معاصر تاریخ، کتابی در باب اصول روایت، تألیف نموده است. وی در این کتاب بر اصول علم حدیث تکیه نموده و اذعان کرده که این روش، بهترین روش علمی، برای تصحیح اخبار و روایات میباشد. نویسندهی مزبور در بخش ششم کتابش تحت عنوان (عدالت و ضبط) پس از تأکید بر وجوب تحقیق در زمینهی عدالت، راستی و امانتداری راوی، میگوید: «واقعاً آنچه علمای حدیث، صدها سال پیش، بدان دست یافتهاند، جای شگفت و تقدیر دارد. به منظور قدردانی از این دقت علمی و با اعتراف به مقام والای آنها در این زمینه، برخی از نصوص و نوشتههای آنان را عیناً برایتان بازگو مینماییم». وی، سپس به نقل سخنان امام مالک، امام مسلم، امام غزالی، قاضی عیاض و ابیعمرو بن صلاح پرداخته است.
علم مصطلح حدیث یا اصول حدیث، علمی است که از تقسیم حدیث به سه نوع صحیح، حسن و ضعیف و نیز تقسیم هر یک از انواع سهگانهی حدیث، به اقسام دیگر سخن میگوید و به بیان شرایط مطلوب راوی و روایت و همچنین علل، اضطرابات و شذوذی میپردازد که در احادیث پدید میآید؛ در این علم، موضوعات دیگری نیز مورد بحث قرار میگیرد؛ از جمله: آنچه که احادیث به سبب آن مردود و یا موقوف میشوند و نیز بیان کیفیت سماع، پذیرش، حفظ و انتقال حدیث و همچنین آداب محدث و طالب حدیث و....
نخستین کسی که در این زمینه، مباحثی را تدوین نمود، علی بن مدینی استاد امام بخاری بود. بخاری، مسلم و ترمذی نیز در این زمینه در رسائلی خاص، مطالبی پراکنده بیان نمودهاند. اما نخستین کسی که در این رشتهی علمی دست به قلم برد و تمام ابواب و مباحث اصول حدیث را جمعآوری نمود، قاضی ابومحمد رامهرمزی (۳۶۰هـ) نویسندهی کتاب المحدّث الفاصل بين الراوي و السامع بود. البته وی، تمام مباحث این علم را در کتابش بصورت فراگیر نیاورده است. آنگاه حاکم ابوعبدالله نیشابوری [درگذشته به سال۴۰۵هـ] آمد و کتاب معرفة علوم الحديث را تألیف نمود؛ این نیز بهطور کامل مرتب و پیراسته نبود. پس از آن ابونعیم اصفهانی (۴۳۰هـ) آمد و روی کتاب حاکم کار کرد و مواردی را هم برای آیندگان بر جای نهاد. سپس خطیب ابوبکر بغدادی (۴۶۳هـ) آمد و کتابی تحت عنوان الكفاية پیرامون اصول روایت و کتابی تحت عنوان الجامع لآداب الشيخ و السامع دربارهی آداب روایت نوشت. آنگاه قاضی عیاض (۵۴۴هـ) آمد و کتاب الإلماع را با استفاده از کتابهای خطیب بغدادی، به نگارش درآورد.
سپس شیخ حافظ تقیالدین ابوعمرو عثمان بن صلاح شهرزوری دمشقی (۶۴۳هـ) آمد و کتاب مشهورش مقدمة ابن صلاح را بر شاگردانش در مدرسهی اشرفیهی دمشق دیکته کرد. این کتاب، شامل بیشتر مباحثی است که در کتابهای قبل از وی به صورت پراکنده آمده است. علمی پس از ابنصلاح، در قابل نثر و نظم به شرح این کتاب پرداختند. مانند: الفية عراقی و شرحش توسط علامه سخاوی و التقريب علامه نووی و شرح آن از علامه سیوطی تحت عنوان التدريب و کتابهای معروف دیگر.
حافظ ابنکثیر دمشقی (۷۷۴هـ) نیز در کتابی به نام اختصار علوم الحديث بهصورت مختصر به بررسی علم حدیث پرداخته است.
از آن پس تألیفات متعددی نگاشته شد که مهمترینشان عبارتند از: الفية، حافظ عراقی (۸۰۶هـ)؛ نخبة الفكر في مصطلح الأثر، علامه ابنحجر؛ توجيه النظر از علامه شیخ طاهر الجزائری و قواعد التحديث از قاسمی دمشقی.