درس ششم داستان مسلمانشدن سعد بن ابی وقاص س
۱۸- سعد بن ابی وقاص س میگوید: روزی که من مسلمان شدم، کسی مسلمان نشد. و من هفت روز صبر کردم و من سومین نفری هستم که مسلمان شدم. روایت از بخاری [۴۳].
۱٩- باز هم سعد بن ابی وقاص سمیگوید: هنگامی که اهل کوفه عراق از من به عمر شکایت کردند، گفتند: او خوب نماز نمیخواند و بعضی از طایفه بنی اسد هم از جمله شاکیان بودند، گفت: «من اولین عربی هستم که تیری در راه الله تعالی انداختهام، و ما همراه پیامبر صجهاد میکردیم در حالیکه طعامی جز برگ درختان نداشتیم. تا جاییکه وقتی که قضای حاجت میکردیم، چیزی همانند آنچه که شتر یا گوسفند بیرون میاندازد، بیرون میانداختیم، سپس بنو اسد به گونهای در آمدهاند که از من عیب گرفته میگویند، من خوب نماز نمیخوانم - سعد گوید: «در این صورت ناکام شدهام و عملم ضایع و تباه گشته است». روایت از بخاری [۴۴].
۲۰- باز هم سعد بن ابی وقاص سمیگوید: آیاتی از قرآن درباره من نازل شد. گفت: مادرم سوگند خورد که هرگز، با من حرف نزند تا زمانی که به اسلام کافر شوم. و سوگند خورد که نخورد و نیاشامد... مادرم گفت: گمان میبری که الله تعالی در مورد پدر و مادرت به تو سفارش نموده است. و من مادر تو هستم و من این را به تو دستور میدهم.
گفت: سه روز صبر کردم تا اینکه از فرط ناراحتی از حال رفت. یکی از پسرهایش به نام عُمّاره برخاست و به او آب داد، او هم شروع کرد به دعا کردن علیه سعد. آنگاه الله تعالی در قرآن این آیه را نازل فرمود:
﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَيۡنِ أَنِ ٱشۡكُرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيۡكَ إِلَيَّ ٱلۡمَصِيرُ١٤ وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَاۖ وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗا﴾[لقمان: ۱۴-۱۵].
«ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردهایم (که در حق ایشان نیک باشد و نیکی کند، به ویژه مادر، چرا که) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستی تازهای دچار آمده است. پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است (و در این دو سال نیز، کودک شیر، یعنی شیره جان مادر را مینوشد. مادر در این مدّت ۳۳ ماهه حمل و شیرخوارگی، مهمترین خدمات و بزرگترین فداکاری را مبذول میدارد. لذا به انسان توصیه ما این است) که هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش، و (بدان که سرانجام) بازگشت بهسوی من است (و نیکان را جزا و بدان را سزا میدهم). هر گاه آن دو، تلاش و کوشش کنند که چیزی را شریک من قرار دهی که کمترین آگاهی از بودن آن و (کوچکترین دلیل بر اثبات آن) سراغ نداری، از ایشان فرمانبرداری مکن. (چرا که در مسأله عقائد و کفر و ایمان همگامی و همراهی جائز نیست، و رابطه با خدا، مقدّم بر رابطه انسان با پدر و مادر است، و اعتقاد مکتبی برتر از عواطف خویشاوندی است. ولی در عین حال) با ایشان در دنیا به طرز شایسته و به گونه بایستهای رفتار کن».
گفت: رسول الله ص غنیمت زیاد و بزرگی بدست آورد. در آن غنیمت شمشیری بود که من آن را برداشتم و آن را پیش رسول خدا آوردم و گفتم: این شمشیر را به من بده! زیرا من کسی هستم که وضعیت آن را دانستهام. پیامبر صفرمود: «آن را به جاییکه برگرفتهای، بازگردان» به راه افتادم و خواستم که آن را به جایی که در آنجا غنایم جمع میشوند، بیندازم، اما نفسم سرزنشم کرد و بهسوی او بازگشتم. و گفتم: آن را به من بده! (راوی) گوید: پیامبر ص صدایش را بر من بلندکرد و گفت: «آن را به جایی که از آن گرفتهای، برگردان.» (راوی) گوید: آنگاه خداوند این آیه را نازل کرد:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِ﴾[الأنفال: ۱] «از تو درباره غنائم میپرسند».
(راوی) گوید: بیمار شدم، کسی را دنبال پیامبر صفرستادم، او هم نزد من آمد. گفتم: بگذار هر چقدر و هر کجا که دلم میخواهد، مالم را تقسیم کنم. گوید: پیامبر صامتناع ورزید. گفتم: نصف آن را میبخشم. گفت: نه، گفتم: یک سوم آن را میبخشم، پیامبر صسکوت اختیار نمود و بعد از آن بخشیدن یک سوم مال جایز شد.
میگوید: پیش جماعتی از انصار و مهاجران آمدم. آنها گفتند: بیا شراب بخور. و این زمانی بود که هنوز شراب حرام نشده بود. گوید: در بوستانی پیش آنها آمدم دیدم که سر گوسفند بریان شدهای و مشکی از شراب در کنار آنها وجود دارد. گفت: همراه با آنها خوردم و نوشیدم.
(راوی) گوید: در نزد آنها یادی از مهاجرین و انصار کردم. و گفتم: مهاجران بهتر از انصار هستند.
گوید: آنگاه مردی دو استخوان فکی را گرفت و مرا با آن زد، و بینیم با آن زخمی شد. آنگاه نزد رسول خدا آمدم و جریان را برایش تعریف کردم. آنگاه الله تعالی آیه زیر را در مورد شراب نازل کرد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ﴾[المائدة: ٩۰].
«ای مؤمنان! میخوارگی و قماربازی و بتان (سنگیی که در کنار آنها قربانی میکنید) و تیرها (و سنگها و اوراقی که برای بختآزمائی و غیبگوئی به کار میبرید، همه و همه از لحاظ معنوی) پلیدند و (ناشی از تزیین و تلقین) عمل شیطان میباشند. پس از (این کارهای) پلید دوری کنید».
روایت از مسلم [۴۵].
نکتهها و عبرتها:
۱- فضیلت مسلمانان نخستین و سابق؛ الله تعالی فرموده است:
﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾[الحدید: ۱۰].
«کسانی از شما که پیش از فتح (مکه، به سپاه اسلام کمک کردهاند و از اموال خود) بخشیدهاند و (در راه خدا) جنگیدهاند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند. اما به هر حال، خداوند به همه، وعده پاداش نیکو میدهد، و او آگاه از هر آن چیزی است که میکنید».
فضیلت کسی که در گرایش بهسوی خیر، گوی سبقت را از (دیگران) ربوده و دیگران به او اقتدا کردهاند.
۲- فضیلت سعد بن ابی وقاص س.
۳- حق با کثرت عدد نیست، بلکه با موافقت شرع الله تعالی است.
۴- نیکی به والدین و بجا آوردن صله ارحام حقی واجب است، اما حق الله تعالی واجبتر است، بنابراین اگر حق الله تعالی با رضایت و خشنودی غیر او در تعارض قرارگرفت، مقدم ساختن حق الله تعالی واجب است. پیامبر صفرموده است: «لَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ، إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ». متفق علیه [۴۶]. «در معصیت الله تعالی هیچ طاعتی نیست، بلکه اطاعت و فرمان پذیری فقط در کار خوب و پسندیده است».
۵- ضرورت ثبات و استحکام بر دین الله تعالی و صبر و پایداری بر اذیتهایی که بخاطر آن صورت میگیرد.
۶- امانتداری عظیم صحابه ش به همین خاطر سعد س قبل از تقسیم کردن غنیمت چیزی از آن را بر نگرفت، زیرا این جزء خیانت حرام در غنایم است، به همین خاطر بر انسان لازم است که از افتادن در هر نوع خیانتی بر حذر باشد و از این جمله است اینکه انسان بیاید مالی از بیت المال مسلمانان، را به ناحق برگیرد - و این همان چیزی است که عموم مردم آن را مال حکومت نام مینهند - این از بزرگترین خیانتی است که در رابطه با آن تهدید و انذار شدید وارد شده است.
٧- بر انسان حرام است که در مالش به گونهای دخل و تصرف کند که مخالف با شرع الله تعالی باشد.
۸- بیان ضررهای شراب (و مشروبات الکلی).
[۴۳] صحیح البخاری، مناقب الانصار، باب اسلام سعد، (۳۸۵۸) و این بر حسب علم و اطلاع وی میباشد وگرنه به اجماع اهل علم چهار نفر قبل از او مسلمان شده بودند و صحابه در آن برهه اسلام خود را مخفی میکردند، البدایه و النهایه ۵/۸۰، فتح الباری ٧/ ۸۴، ۱٧۰. [۴۴] صحیح البخاری (۳٧۲۸). [۴۵] صحیح مسلم (۱٧۴۸). [۴۶] صحیح البخاری (٧۲۵٧) و صحیح مسلم (۱۸۴۰).