داستان اسلام صحابه

فهرست کتاب

درس چهل و پنجم داستان مسلمان شدن عمروبن عاص و بیعت مفصل وی

درس چهل و پنجم داستان مسلمان شدن عمروبن عاص و بیعت مفصل وی

٧۳- شماسة المهری می‌گوید: هنگامی که عمروبن عاص در بستر مرگ قرار گرفت، پیش ایشان آمدیم. مدتی طولانی گریه کرد، سپس رویش را به سمت دیوار برگرداند. در آن لحظه پسرش‌ شروع کرد به گفتن این جمله: پدر، مگر رسول خدا تو را به فلان چیز بشارت نداده است؟ مگر رسول خدا تو را به فلان چیز بشارت نداده است؟ آنگاه چهره‌اش را (به‌سوی ما) برگرداند و گفت: برترین کار در نظر ما شهادت و گواهی دادن به «لا إله إلا الله ومحمد رسول الله» است. و من تا به حال در سه وضعیت قرار گرفته‌ام: (یک وضعیت آن بود) که هیچ کس به اندازه من رسول خدا صرا مبغوض نمی‌داشت و بیشترین کاری که دوست داشتم این بود که بتوانم او را بکشم. اگر آن موقع می‌مردم، جزو دوزخیان قرار می‌گرفتم. و هنگامی که الله تعالی (نور) اسلام را در قلبم قرار داد، خدمت پیامبر صرسیدم و گفتم: دستتان را باز کنید تا با شما بیعت کنم. ایشان دستشان را باز کردند اما من دستم را گرفتم. ایشان گفتند: «مَا لَكَ يَا عَمْرُو؟» «تو را چه شده ای عمرو». گفتم: می‌خواهم شرطی بگذارم. گفت: «چه شرطی؟» گفتم: اینکه گناهانم بخشیده شود. فرمود: «مگر نمی‏دانی که اسلام همه گناهان گذشته (فرد را که در حالت کفر انجام داده) از بین می‌برد و هجرت هم گناهان قبل از هجرت را از بین می‌برد؟».

در آنوقت کسی از رسول خدا صبرایم محبوب‌تر نبود و کسی مثل او تا آن اندازه در نظرم بزرگ و عظیم نبود. و از فرط احترام و تعظیمی که برای ایشان قایل بودم، نمی‌توانستم چشمانم را از دیدن ایشان سیر کنم. و اگر از من بخواهند که ایشان را توصیف کنم، نمی‌توانم، چون هرگز نگاهی طولانی (و ریزبینانه) به ایشان نکرده‌ام. و اگر بر آن وضعیت می‌مردم، امید داشتم که جزو بهشتیان باشم. سپس اموری به ما واگذار شد که نمی‌دانم وضعیت من در ارتباط با آنها چگونه است. پس اگر من مردم، نباید زنان نوحه سرا و آتش، مرا همراهی کند. و هنگامی که مرا دفن کردید به آرامی خاک بر سر من بریزید [۲٧۱]. سپس به اندازه سر بریدن گوسفند و تقسیم کردن گوشت آن پیرامون قبرم باقی بمانید، تا با شما الفت گیرم و ببینم چه جوابی به فرستادگان پروردگارم می-دهم [۲٧۲]روایت از مسلم [۲٧۳].

نکته‌ها و عبرت‌ها:

۱- بیان فضیلت اسلام و فضیلت حج و فضیلت هجرت و اینکه هر یک از این امور سه گانه باعث بخشوده شدن گناهان است.

۲- برای کسی که در بستر بیماری است که در آستانه مرگ قرار گرفته است، اعمال صالحه‌اش را به یادش بیاورد، چنانکه برای او سنت است که آیات و احادیث مربوط به امید و رجا را به او یادآور شود تا در حالی به ملاقات الله برود که به او حسن ظن دارد و به لقای الله تعالی خوشحال شود.

۳- دشمنی شدید مشرکان با مسلمانان و کینه توزی فراوان آنها نسبت به مسلمانان و رسول خدا ص، لذا بر مسلمان لازم است که از آنها حذر کند.

۴- محبت و دلبستگی صحابه به پیامبر صو تعظیم و بزرگداشتی که برای ایشان قایل بودند!.

۵- حرام بودن نوحه سرایی بر مرده.

۶- مسلم بودن سؤال کردن آن دو فرشته -‌یعنی منکر و نکیر - از مرده در قبرش. پس بر بنده لازم است؛ خود را برای این مهم آماده کند، آنهم با ایمان آوردن به الله تعالی و انجام اعمال صالحه و ترک معصیت‌ها؛ تا بتواند به سؤال‌هایی که این دو فرشته از او خواهند کرد، پاسخ دهد [۲٧۴].

[۲٧۱] نگا: شرح مسلم نووی ۲/۱۳٧-۱۳٩. [۲٧۲] آن دو ملایکه هستند که از بنده در مورد پروردگار و پیامبر و دینش سؤال می‌کنند. نام آنها منکر و نکیر‌‌ است. [۲٧۳] صحیح مسلم: الایمان، باب کون الاسلام یهدم ما قبله (۱۲۱). [۲٧۴] نگا: شرح نووی بر صحیح مسلم ۲/ ۱۳۸، ۱۳٩.