درس هفتاد و نهم داستان مسلمان شدن مادر ابوهریره
۱۲۱- ابوهریره میگوید: من پیوسته مادرم را بهسوی اسلام دعوت میکردم؛ چرا که او مشرک بود. یک روز که او را به اسلام دعوت کردم، درباره رسول خدا صحرف بدی زد. بخاطر حرفی که او زد، خیلی ناراحت شدم و به خدمت رسول خدا صآمدم، در حالیکه، گریه میکردم. عرض کردم: ای رسول خدا! من مادرم را به اسلام دعوت میکنم، اما از پذیرفتن اسلام امتناع میورزد، امروز که او را به اسلام دعوت کردم، درباره شما چیزی گفت که مرا ناراحت ساخت. لذا از الله تعالی بخواه که مادر ابوهریره را هدایت دهد. آنگاه رسول خدا فرمود:
«اللهُمَّ اهْدِ أُمَّ أَبِي هُرَيْرَةَ». «خدایا مادر ابوهریره را هدایت بده». آنگاه، در حالیکه از این دعای پیامبر صخیلی خوشحال بودم، از خدمت ایشان خارج شدم.
هنگامی که به در خانه [۴۴۲]رسیدم، دیدم که در بسته است، مادرم صدای خش خش پایم را شنید. گفت: چند لحظه سر جایت بمان! و من صدای آب را شنیدم. ابوهریره گوید: مادرم غسل کرد و لباسش را پوشید و قبل از آنکه چادر بر سرش کند، با عجله در را باز کرد و گفت: ای ابو هریره! «اشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمد عبده ورسوله».
گوید: به خدمت پیامبر صبازگشتم در حالیکه از خوشحالی گریه میکردم. گفتم: ای رسول خدا!، مژده باد که الله تعالی دعای شما را پذیرفت و مادر ابوهریره را هدایت داد. با شنیدن این سخن، پیامبر صحمد و ثنای خدا را بجای آورد و سخن نیکی را بر زبان آورد. ابوهریره میگوید: گفتم: ای رسول خدا، از الله تعالی بخواه که من و مادرم را محبوب بندگان ایماندارش سازد و آنها را محبوب ما سازد.
ابوهریره گوید: آنگاه پیامبر صفرمود:
«اللهُمَّ حَبِّبْ عُبَيْدَكَ هَذَا - يَعْنِي أَبَا هُرَيْرَةَ - وَأُمَّهُ إِلَى عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ، وَحَبِّبْ إِلَيْهِمِ الْمُؤْمِنِينَ». «خدایا! این بندهات - یعنی ابوهریره - و مادرش را در نظر بندگان مؤمنت محبوب جلوه ده و مؤمنان را هم در نظر آنان محبوب بساز».
(ابوهریره گوید) پس از این دعا، هیچ مؤمنی آفریده نشده مگر اینکه وقتی نام مرا میشنود، یا مرا میبیند، مرا دوست میدارد. روایت از مسلم [۴۴۳].
نکتهها و عبرتها:
۱- بر انسان مسلمان لازم است، بر دعوت الی الله حریص باشد، بویژه بر دعوت نزدیکان و اقربا.
۲- فرد مؤمن وقتی میبیند به مقدسات و حرمات الهی بیاحترامی میشود، به مراتب بیشتر از خشم و اندوهی که نسبت به مصالح شخصیاش ابراز میدارد، خشمناک و اندوهگین می-گردد.
۳- در این حدیث یکی از دلایل نبوت پیامبر ما حضرت محمد صو یکی از معجزات آن حضرت صوجود دارد، از این حیث که الله تعالی فوراً دعایش را مستجاب فرمود و دقیقاً آنچه را که پیامبر صخواسته بود، برآورده ساخت.
۴- بر انسان مسلمان لازم است که بر استفاده از این سلاحی که بسیاری از مسلمانان آن را بی مصرف و تعطیل کردهاند - یعنی سلاح دعا از الله تعالی و پناه بردن به او - حریص و علاقمند باشد.
۵- یکی از توسلهای مشروع در دعا این است که فرد مسلمان از شخص صالحی بخواهد که از خدا، برایش، دعا کند.
۶- مستحب بودن بجای آوردن حمد و ثنای الله تعالی به هنگام حصول نعمتها و اگر مسلمان به هنگام حصول آنها، سجده ببرد، بهتر است. چنانکه در وضعیتها و مواقف دیگری به اثبات رسیده که ایشان سجده شکر برده است.
٧- دوست داشتن ابوهریره و مادرش و همه اصحاب پیامبر صیکی از نشانههای ایمان است و مبغوض داشتن آنها یا فحش دادن به آنها - چنانکه عمل رافضیها است - یکی از علامتهای گمراهی و ضعف ایمان یا عدم ایمان است. (پناه بر خدا!) [۴۴۴].
[۴۴۲] یعنی به در خانهاش رسید، که مادرش در خانه بود. [۴۴۳] صحیح مسلم: الفضائل (۲۴٩۱). [۴۴۴] در رابطه با شرح عبارات این حدیث و بیان فواید آن، به شرح مسلم نووی ۱۶/۶۵۲، اکمال المعلم اثر عیاض ٧/۵۳۲، جامع الاصول ۱۱/ ۳٧۵ مراجعه کنید.