درس سی و یکم داستان مسلمان شدن قبیله «عبدالقیس» و تشریف فرمایی هیئت آنها
۵۲- ابوسعید خدری سمیگوید: مردمی از عبدالقیس به خدمت رسول خدا صآمدند و گفتند: ای رسول خدا، ما قبیلهای از ربیعه هستیم و کافران قبیله مُضر سد راه میان ما و شما شدهاند و تنها در ماههای حرام (ذوالقعده، ذوالحجه، محرم و رجب) میتوانیم خدمت شما برسیم (چون در این ماهها کافران جنگ نمیکنند) به همین خاطر ما را به مسئلهای فرمان دهید که آن را به افراد قبیله خودمان دستور دهیم که با تمسک به آن وارد بهشت شویم. آنگاه رسول خدا صفرمودند: «شما را به چهار چیز دستور میدهم و از چهار چیز باز میدارم: الله را عبادت کنید و چیزی را برای او شریک قرار ندهید و نماز را بر پای دارید و زکات بدهید و رمضان را روزه بگیرید و از غنایمی که بدست میآورید، خمس آن را بپردازید و شمارا از چهار چیز منع میکنم (و آن اینکه در این چهار کاسه نبیذ درست نکنید): دُبّا (که از کدو ساخته میشود) حَنتم (کوزه سبز رنگی که از گل ساخته میشود و در آن شراب حمل میکردند) مُزَّفت (ظرفی که به آن قیر مالیده شده است) و نَقیر (تنه درخت خرمایی که سوراخ میشود و بعنوان ظرف برگرفته می-شود و در آن شراب میریزند) [۱٩۰].
آنها گفتند: ای پیامبر خدا! شما درباره نقیر چه میدانید؟
فرمود: «آری، چوبی است که شما آن را سوراخ میکنید و در آن قطیعاء [۱٩۱]. میریزید. یا فرمود: در آن خرما قرار میدهید سپس در آن آب میریزید و هنگامی که غلیان و جوشش آن فروکش کرد، شما آن را می-نوشید. (و آنقدر مست میشوید) که یکی از شما - یا یکی از آنها - با شمشیر پسر عمویش را می-زند» [۱٩۲].
ابوسعید گوید: اتفاقاً در میان آن جماعت شخصی وجود داشت که زخمی شده بود و من از شرم رسول خدا صآن را فاش نکردم. من گفتم: پس در چه ظرفهایی آب بیاشامیم ای رسول خدا؟ فرمود: «در مشکهایی که از چرم ساخته میشوند و با مشک بند دهانه آنها بسته میگردد». گفتند: ای رسول خدا صناحیهای که ما در آن زندگی میکنیم آکنده از موشهای صحرایی بزرگی است، آنها هیچ مشکی چرمی را برای ما باقی نخواهند گذاشت.
آنگاه پیامبر خدا صفرمود: «اگرچه موشهای بزرگ صحرایی آنها را بخورند، اگرچه موشهای بزرگ صحرایی آنها را بخورند، اگرچه موشهای بزرگ صحرایی آنها را بخورند، (باز هم باید از آنها استفاده کنید)».
ابو سعید گوید: پیامبر خدا صبه اشج عبدالقیس فرمود: «در تو دو ویژگی وجود دارد که الله تعالی آن دو را دوست دارد: شکیبایی و حوصله و خویشتن داری». روایت از مسلم [۱٩۳].
نکتهها و عبرتها:
۱- ضرورت عبادت برای الله تعالی و تحریم شرک، که بزرگترین گناهان است، زیرا بخاری و مسلم از ابن مسعود سروایت کردهاند که گوید: گفتم: ای رسول خدا، چه گناهی در نزد الله از همه گناهان [۱٩۴]بزرگتر است؟ فرمود: «أَنْ تَجْعَلَ لِلَّهِ نِدًّا وَهُوَ خَلَقَكَ». «اینکه تو بیایی برای الله شریک قرار دهی در حالیکه ایشان تو را آفریده است» [۱٩۵].
۲- ضرورت اقامه نماز، و دادن زکات، و روزه رمضان، و دادن یک پنجم (خمس) غنیمت.
۳- تحریم نبیذ درست کردن در ظرفهایی که نبیذ موجود در آنها به سرعت به شراب تبدیل می-شود.
۴- شراب اصل پلیدیهاست. و ضررهای فراوانی برای اجتماع و برای عقل و بدن انسان در پی دارد. یکی از زیانهای آن بر اجتماع اذیت و مزاحمتی است که از ناحیه شارب الخمر (مست) میرسد مانند تجاوز و سوء قصد به بدنها، مالها و یا ناموس دیگران که در پیرامونش هستند. چون شارب الخمر عقلش را از دست میدهد و بسان دیوانه در میآید. همانگونه که شاعر گفته است: جانب الـخَمْرة واحذر وقعها كيف يسعي في جنون مَنَ عَقَلَ «از شراب دوری کن! و مواظب باش که در دام آن گرفتار نشوی / آخر چگونه کسی که فهم دارد، برای دیوانه شدن تلاش میکند».
۵- بر انسان مسلمان لازم است که حلال را طلب کند و از حرام اجتناب ورزد، اگرچه در این راه مجبور بشود مقداری از مالش را خرج کند، یا بدنش را خسته نماید.
۶- یکی از اخلاقهای مورد پسندی که الله تعالی آن را دوست دارد، شکیبایی و عجله نکردن است.
[۱٩۰] نگا: جامع الاصول ۵/۱۴۶ و فتح الباری ۱/۱۳۴ و مراد از نهی از این چهار چیز، نهی از قرار دادن نبیذ در آنها میباشد. و نبیذ این است که در ظرفی که در آن آب وجود دارد انگور یا خرما یا جو یا گندم بریزند، سپس بگذارند برای مدتی در آن باقی بماند، سپس قبل از آنکه تخمیر شود، آن را بنوشند. [۱٩۱] نبیذی معروف است که از گندم گرفته می-شود جامع الاصول ۵/۱۴٩. [۱٩۲] یعنی آن نبیذ را مدت طولانیتری به حال خود وا میگذارند، در نتیجه به شراب تبدیل میشود و یا به سبب این است که ظروف (مذکور) سرعت بیشتری به تبدیل شدن نبیذ به شراب میبخشند. و در نتیجه چون نبیذ موجود در آن ظرفها به شراب تبدیل شده، مست کننده خواهد شد. [۱٩۳] صحیح مسلم (۱۸) و دارای شاهدی مختصرتر است از حدیث ابن عباس که بخاری آن را در (۵۳، ۴۳۶۸) و مسلم در (٩٧) روایت کرده است. [۱٩۴] گناهان کبیره گناهانی هستند که در رابطه با آنها حد یا لعن یا تهدید شدید آمده باشد و گناه صغیره ماعدای اینها هستند. «مترجم» [۱٩۵] صحیح البخاری (۶۸۶۱)، و صحیح مسلم (۸۶) در توضیح این حدیث باید بگویم که شرک مأخوذ از شرکت است و معنایش این است که بنده بیاید از میان مخلوقات کسی را به عنوان ندو شریک برای الله تعالی قرار دهد و عبادت را به او اختصاص دهد یا قسمتی از آنها را، و عبادت نام جامع و فراگیرندهای برای همه اقوال و اعمالی است که الله تعالی آنها را دوست دارد و میپسندد مانند نماز و روزه و حج و نذر و سوگند، و استغاثه (طلب یاری از وی) و توکل و ذبح و رکوع و سجده بردن و طواف و بیم و امید و دیگر عبادتها. روی این حساب، کسی که چیزی از این عبادتها را برای یکی از پیامبران یا صالحان انجام دهد، مشرک میشود و مشرک شدن او به طریق اولی است اگر یکی از این عبادتها را برای افراد دیگری انجام دهد. بنابراین هر کس برای مخلوقی اعم از زنده یا مرده سجده ببرد، یا برای او ذبح کند (حیوان سر ببرد) یا به دور قبرش طواف کند، یا برای او نذر کند، یا از مردهای یا شخصی زنده که خیلی دور است (در منطقهای دیگر است) و یا از شخص زندهای که نزدیک است ولی از توانایی او خارج است و فقط الله قادر به انجام آن است، استغاثه کند (فریادرسی بطلبد) مانند اینکه بگوید: بیمارم را شفا ده، یا باران برایم نازل فرما، با این عقیده و گفتار در دام شرک اکبر گرفتار میشود. و اگر خدای نکرده توبه نکند، به مشرکی مرده، الله تعالی او را مورد بخشایش قرار نمیدهد. و شرک دو نوع است: اکبر و اصغر. اکبر که ذکر شد، آیات فراوانی از شرک به الله بر حذر داشته و فرد مشرک را به جهنم هشدار دادهاند مانند آیات زیر: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾[المائدة: ٧۲]. «بیگمان هر کس انبازی برای خدا قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام کرده است (و هرگز به بهشت گام نمینهد) و جایگاه او آتش (دوزخ) است. و ستمکاران یار و یاوری ندارند (تا ایشان را از عذاب جهنّم برهاند)». ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا٤٨﴾[النساء: ۴۸]. «بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هرکس که خود بخواهد میبخشد. و هر که برای خدا شریکی قائل گردد، گناه بزرگی را مرتکب شده است». اما کارهایی چون ریا و سوگند به غیر الله تعالی (در صورتیکه فردی که به آن سوگند خورد نیت تعظیم آن مخلوقی را که بدان سوگند خورده بسان تعظیم خداوند نداشته باشد) شرک اصغر هستند. (و اگر چنین قصدی داشته باشد، شرک اکبر است). الله تعالی فرموده است: ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾[الکهف: ۱۱۰]. «هرکس که به لقای پروردگارش امیدوار است، پس باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک او قرار ندهد» و در حدیث قدسی که مسلم آن را در کتاب الزهد و رقایق (۲٩۸۵) و ابن ماجه در کتاب الزهد (۴۲۰۲) باب ریا و سمعه از حدیث ابوهریرها روایت کردهاند، آمده است که الله تعالی فرموده است: «أَنَا أَغْنَى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرْكِ، فَمَنْ عَمِلَ لِي عَمَلًا أَشْرَكَ فِيهِ غَيْرِي، فَأَنَا مِنْهُ بَرِيءٌ، وَهُوَ لِلَّذِي أَشْرَكَ». ترجمه: «من بینیازترین شریکان از شریک هستم. هرکسی کاری را برای من انجام دهد، و غیر مرا در آن شریک قرار دهد، پس من از او بری هستم، و به کسی که او را شریک قرار داده واگذار میشود». روایت از ابن ماجه و لفظ متعلق به اوست، و ابن خزیمه در صحیحش و روایت از بیهقی او راویان این حدیث ثقه هستند). واقعیت این است که اکثر امت اسلامی درسایر ممالک اسلامی در دام شرک اکبر گرفتار شدهاند و این بدین خاطر است که آنها آمدهاند بسیاری از عبادتها را برای قبرهای پیامبران و اولیاء و صالحان انجام میدهند مانند سوگند و نذر و استغاثه از آنها و طواف قبرهای آنها، بلکه کار بجایی کشیده شده که میبینیم برای درختها و غارها و سوراخها هم عبادت میکنند به این بهانه که فلان درخت، متعلق به فلان ولی و شیخ است!! خدا ما و آنها را به راه راست هدایت دهد. به نقل از کتاب «السبع الموبقات» اثر استاد احمد بن حجر آل بوطامی، قاضی دادگاههای شرعی مکه. «مترجم».