درس بیست و ششم داستان مسلمان شدن ابوطلحه انصاری س
۴۴- انس بن مالک سمیگوید: ابوطلحه به قصد خواستگاری از ام سلیم پیش او آمد. ام سلیم در پاسخ گفت: من نباید با مشرکی ازدواج کنم، ای ابوطلحه آیا نمیدانی بتهایی را که شما عبادت میکنید، عبد آل فلان النجار آنها را میتراشد و اگر شما در زیر آن بتها آتش روشن کنید، خواهند سوخت؟
انس گوید: ابوطلحه از پیش ام سلیم بازگشت، حال آنکه، سخنان او در ابوطلحه تأثیر کرده بود. انس گوید: هربار که ابوطلحه به خواستگاری ام سلیم میرفت، این جواب را از او میشنید، یک روز که پیش او آمد، گفت: با پیشنهاد تو موافق هستم و مسلمان میشوم. حضرت انس گوید: ام سلیم مهریهای جز مسلمان شدن ابوطلحه دریافت نکرد [۱۶۸].
۴۵- ثابت از انس بن مالک سروایت میکند که او میگوید: ابوطلحه از امسلیم خواستگاری کرد. ام سلیم در پاسخ گفت: به خدا که شخصی مانند تو رد شدنی نیست، اما تو مردی کافر هستی و من زنی مسلمان میباشم. و برای من جایز و حلال نیست که با تو ازدواج بکنم. اگر مسلمان بشوی، اسلامت را به عنوان مهریه خودم قرار میدهم و چیز دیگری از تو نمیخواهم. این بود که او مسلمان شد و مسلمان شدن وی به عنوان مهریه ام سلیم تعیین شد. ثابت میگوید: هیچ زنی را نشنیدهام که مهریهاش از مهریه ام سلیم که اسلام است، گرامیتر باشد. و این بود که ابو طلحه با ام سلیم ازدواج کرد و ام سلیم برای او بچهای به دنیا آورد [۱۶٩].
نکتهها و عبرتها:
۱- اسلام همواره برتری و پیروزی مییابد و برتری و غالبیت بر آن حاصل نمیشود، به همین خاطر برای کافر جایز نیست که بیاید با زنی مسلمان ازدواج کند، الله تعالی فرموده است:
﴿وَلَا تَنكِحُواْ ٱلۡمُشۡرِكَٰتِ حَتَّىٰ يُؤۡمِنَّ﴾[البقرة: ۲۲۱].
«و با زنان مشرک (غیر اهل کتاب) تا ایمان نیاورند، ازدواج نکنید».
و الله تعالی فرموده است:
﴿وَلَن يَجۡعَلَ ٱللَّهُ لِلۡكَٰفِرِينَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ سَبِيلًا﴾[النساء: ۱۴۱].
«هرگز خداوند کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت».
۲- انسان مشرک کودن است، زیرا چیزی را میپرستد که هیچ نفع و ضرری به او نمیرساند، در عین حال عبادت خالق رازقی را که از همه کس و همه چیز بینیاز است ترک میگوید، همه کافران مثل انسان مشرک هستند، الله تعالی درباره آنها فرموده است:
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَتَمَتَّعُونَ وَيَأۡكُلُونَ كَمَا تَأۡكُلُ ٱلۡأَنۡعَٰمُ وَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ١٢﴾[محمد: ۱۲].
«در حالی که کافران (چند روزی از نعمتهای زودگذر جهان) بهره و لذت میبرند و همچون چهارپایان (بیخبر و غافل از سرانجام کار) میچرند و میخورند و (پس از بدرود حیات و گام نهادن به آخرت) آتش دوزخ جایگاه ایشان است».
البته نباید فراموش کنیم که شخص فاسقی که زیاد معصیت خدا را انجام میدهد و بر آن پافشاری میکند، به مشرک و کافر نزدیک است. الله تعالی فرموده است:
﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ١٧٩﴾[الأعراف: ۱٧٩].
«ما بسیاری از جنّیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراکنده کردهایم که سرانجام آنان دوزخ و اقامت در آن است. (این بدان خاطر است که) آنان دلهائی دارند که بدانها (آیات رهنمون به کمالات را) نمیفهمند و چشمهائی دارند که بدانها (نشانههای خداشناسی و یکتاپرستی را) نمیبینند، و گوشهائی دارند که بدانها (مواعظ و اندرزهای زندگیساز را) نمیشنوند. اینان (چون از این اعضاء چنان که باید سود نمیجویند و منافع و مضارّ خود را از هم تشخیص نمیدهند) همسان چهارپایانند و بلکه سرگشتهترند (چرا که چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمیگذارند، ولی اینان راه افراط و تفریط میپویند). اینان واقعاً بیخبر (از صلاح دنیاو آخرت خود) هستند».
و از پیامبر ثابت شده که ایشان فرمودهاند: «مَا تَسْتَقِلُّ الشَّمْسُ فَيَبْقَى شَيْءٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِلَّا سَبَّحَ اللَّهَ إِلَّا مَا كَانَ مِنَ الشَّيَاطِينِ وَأَغْبِيَاءِ بَنَى آدَمَ» [۱٧۰]. «هر روزی که خورشیدش میرود، حتماً در آن روز همه چیز تسبیح خداوند را میکند جز شیطانها و انسانهای ابله و کودن».
۳- بر هر مرد و زن مسلمانی لازم است، از همه وسایل ممکن و مباح در راه دعوت الی الله استفاده کند.
۴- بزرگی پاداش کسی که یکی از مشرکان بر دست او مسلمان شود، بطوریکه امید میرود پاداش همه اعمالی که این مشرک مسلمان شده توسط او انجام داده، به او هم برسد. به این دلیل و دلایل دیگر است که مهریه ام سلیم از گرامیترین مهریهای است که در تاریخ شناخته شده است.
[۱۶۸] روایت از ابن سعد ۸/۴۲۶ـ۴۲٧ با اسناد صحیح، رجالش، رجال صحیحین هستند. [۱۶٩] روایت از نسائی در النکاح (۳۳۴۱) با اسنادی حسن. [۱٧۰] روایت از طبرانی در مسند شامیین (٩۶۰) و ابونعیم در حلیة ۶/۱۱۱. و اسنادش حسن است. نگا: سلسلة الصحیحیة (۲۲۲۴).