داستان اسلام صحابه

فهرست کتاب

درس هفتاد و هفتم داستان مسلمان شدن حکم بن حزن کلفی و جماعتی از قومش بنی کلفه و آمدن آنها

درس هفتاد و هفتم داستان مسلمان شدن حکم بن حزن کلفی و جماعتی از قومش بنی کلفه و آمدن آنها

۱۱۸- حکم بن حزن کلفی سمی‌گوید: به عنوان نفر هفتم یا نفر نهم به خدمت رسول خدا رفتم. ما (که هیئتی بودیم) به خدمت آن حضرت رسیدیم و گفتیم: ای رسول خدا! شما را ملاقات کردیم، پس از خدای تعالی برای ما طلب خیر کن. آنگاه ایشان به ما سفارش کرد (که طعام بخوریم) یا دستور دادند که مقداری از خرما برای ما بیاورند. البته وضعیت در آن زمان زیاد خوب نبود. ما چند روزی را در مدینه اقامت گزیدیم و در روز جمعه همراه با رسول خدا، در نماز جمعه حضور یافتیم. ایشان با تکیه بر عصا یا کمانی ایستاد و پس از حمد و ثنای خداوند، کلماتی خفیف و پاک و مبارک بر زبان آورد. سپس فرمود:

«أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّكُمْ لَنْ تُطِيقُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا كَمَا أُمِرْتُمْ بِهِ، وَلَكِنْ سَدِّدُوا وَأَبْشِرُوا» [۴۳۴]. «ای مردم شما طاقت نمی‌آورید، یا نمی‌توانید همه آنچه را که شما بدان مأمور شده‌اید، انجام دهید. اما درست سخن بگوئید و درست عمل کنید و خوش‏خبری دهید».

نکته‌ها و عبرت‌ها:

۱- بر میزبان لازم است به اندازه‌ای که برایش میسر است، از مهمان احترام گیرد و نباید بخاطر احترام گرفتن از او، بیاید چیزی را بر خود تحمیل کند که برایش سنگین و مشقت آفرین است (مثلاً پولی را قرض کند).

۲- مستحب بودن تکیه دادن به عصا یا مانند آن در خطبه.

۳- مستحب بودن آغاز کردن خطبه با حمد و ثنای الله تعالی.

۴- آسانی این دین در همه احکام و تشریعاتش و یکی از آسان‌گیریهای شریعت این است که وقتی مسلمان به اندازه توان تکالیف و دستور العمل‌های شریعت را انجام داده و در عین حال به علت بعضی از عوارض مانند بیماری یا فقر یا غیر آنها بعضی از واجبات را نتوانست انجام دهد، گناه یا حرجی بر او نخواهد بود، همانگونه که الله تعالی فرموده است:

﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا[البقرة: ۲۸۶].

«خداوند به هیچ کس جز به اندازه توانائیش تکلیف نمی‌کند».

و همانگونه که پیامبر صفرموده است:

«...فَإِذَا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَيْءٍ فَاجْتَنِبُوهُ، وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ» [۴۳۵]. «زمانی که شما را از چیزی نهی کردم، پس از آن دوری کنید و آنچه را که به شما دستور داده‌ام، به اندازه‌ای که در توان دارید، آن را انجام دهید».

یکی دیگر از آسانگیریهای این شریعت این است که تمامی احکامش مناسب با بشر هستند ‌و خیر و خوبی را برای او به ارمغان می‌آورند، در آنها موردی وجود ندارد که رنج و مشقت عظیمی را برای آنها ایجاد کند. همانگونه که الله تعالی درباره پیامبر این امت فرموده است:

﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٥٧[الأعراف: ۱۵٧].

«(به ویژه رحمت خود را اختصاص می‌دهم به) کسانی که پیروی می‌کنند از فرستاده (خدا محمّد مصطفی) پیغمبر امّی که (خواندن و نوشتن نمی‌داند و وصف او را) در تورات و انجیل نگاشته می‌یابند. او آنان را به کار نیک دستور می‌دهد و از کار زشت بازمی‌دارد، و پاکیزه‌ها را برایشان حلال می‌نماید و ناپاکها را بر آنان حرام می‌سازد و فرو می‌اندازد بند و زنجیر (احکام طاقت‌فرسای همچون قطع مکان نجاست به منظور طهارت، و خودکشی به عنوان توبه) را از (دست و پا و گردن) ایشان به در می‌آورد (و از غُل استعمار و استثمارشان می‌رهاند). پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند و وی را یاری دهند، و از نوری پیروی کنند که (قرآن نام است و همسان نور مایه هدایت مردمان است و) به همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند».

البته باید توجه داشته باشیم که تتبع و دنبال کردن رخصتهایی که فقهاء داده‏اند، جزو آسانی این دین نیست؛ بدین معنی که مسلمان بیاید در ارتباط با مسأله‏ای که فقهاء در مورد حکم آن اختلاف دارند، فتوایی را برگزیند، که دلش می‏خواهد. چرا که این کار، جزو پیروی کردن از هوا و خواهش نفسانی است نه جزو پیروی کردن از شرع الله تعالی. پس پیگیری و دنبال کردن رخصتهای فقها حرام است. بلکه مسلمانی که زیاد به این کار مبادرت می‌ورزد، یعنی طبق میل خود رخصت‌های فقها را دنبال می‌کند...، بر روی خطر عظیمی قرار دارد. و به همین خاطر است که بعضی از اهل علم گفته‌اند: «هرکس که به دنبال رخصتها بیفتد، رو به بی‏دینی می‌گذارد».

وظیفه مقلد در ارتباط با همه مسائلی که مورد اختلاف فقهاء است، این است که قول عالمی را بپذیرد که از یک سو به لحاظ دینی و علمی از همه افضل و برتر است و از سوی دیگر شناخت اقوال او برایش ممکن و فراهم است [۴۳۶].

[۴۳۴]‏ روایت از امام احمد (۱٧۸۵۶، ۱٧۸۵٧)، و ابوداود (۱۰٩۶) و سندش حسن است. [۴۳۵] روایت از بخاری (٧۲۸۸) و مسلم (۱۳۳٧). [۴۳۶] نگا: اعلام الموقعین (الفتوی: الفائده ۶۶) ۴/ ۲۶۱، الاصول من علم الاصول: الاجتهاد: مواضع التقلید ص ۱۰۰.