درس شصت و هفتم داستان مسلمان شدن معاویه بن حیده قشیری
۱۰۴- بهز بن حکیم بن معاویه به نقل از پدرش، از پدربزرگش سمیگوید: به خدمت پیامبر صرسیدم. گفتم: ای رسول خدا، علت نیامدن من به خدمت شما تاکنون این بوده که بیشتر از تعداد انگشتان دست سوگند یاد کرده بودم که هرگز به خدمت شما نیایم و دین شما را نپذیرم [۴۰۱](معاویه این جمله را عرض کرده و هر دو دست خویش را بر روی هم گذاشته و به تعداد انگشتان اشاره کردند) و هم اکنون در حالی خدمت شما حاضر شدهام که چیزی نمیدانم مگر آنچه که الله تعالی و رسولش به من یاد دادهاند. و شما را به ذات عظیم الله تعالی سوگند داده، میپرسم که خداوند شما را با چه پیامی بهسوی ما فرستاده است؟
پیامبر صفرمودند: «با اسلام» گفتم: و نشانههای اسلام چیست؟ فرمودند: «اینکه بگویی تسلیم خدا شدم و (از شرک و کفر) شانه خالی کنی [۴۰۲]و نماز را اقامه کنی و زکات بدهی، (خون ناموس و مال) هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است چرا که آنها برادر و یاور یکدیگر هستند. وقتی که فرد مشرکی که شرک ورزیده، مسلمان شود، خداوند هیچ عملی از او را نمیپذیرد مادامی که از مشرکین فاصله نگیرد (یعنی هجرت نکند) مرا چه شده که کمرتان را گرفته و از افتادن در آتش نجاتتان میدهم [۴۰۳]؟ آگاه باشید (که انگیزهاش) این است که پروردگار مرا پیش خود میطلبد و از من میپرسد: «آیا (دین) را به بندگانم رساندی؟» و من میگویم: «خدایا من دین را به آنها رساندهام». پس کسانی از شما که در اینجا حضور دارند، دین مرا به کسانی که در اینجا نیستند و غایب هستند، برسانند! (ای مردم آگاه باشید که) در روز قیامت شما را به درگاه خداوند به گونهای احضار میکنند که دهان شما بسته میشود (یعنی قادر به سخن گفتن نخواهید بود) و نخستین اعضایی که از اعمال شما خبر میدهند، ران و کف دست شما خواهند بود». گفتم: ای پیامبر خدا، آیا این دین ماست؟ فرمودند: «این دین شماست و در هر کجا که نیکی کنی، برای تو کافی است» [۴۰۴].
نکتهها و عبرتها:
۱- بر انسان مسلمان لازم است، با سؤال کردن از اهل علم - مانند کاری که این صحابی انجام داد - یا با رجوع به کتاب الله تعالی و سنت پیامبرش صو کتب اهل علم - البته در صورتیکه توانایی مراجعه به آنها و برداشتی صحیح از آن را دارد - عقیده اسلام و احکام شرعی مورد نیاز در زندگیاش را یاد بگیرد.
۲- کسیکه مسلمان شود، در حالیکه در سرزمین کافران باشد و نتواند شعایر و نمادهای دینش مانند نماز و غیر آن را آشکار نماید، بر او واجب است که به سرزمین مسلمان کوچ کند، اما کسی که بتواند شعایر دینی خودش را در بلاد کفر اظهار نماید، جایز است که در آنجا باقی بماند اگر چه برای او مستحب است که به سرزمین مسلمانان هجرت کند.
۳- بر انسان مسلمان لازم است، در هر مکان و زمانی، برادر مسلمانش را دوست داشته باشد و او را یاری دهد و هنگامی که احساس کرد به مساعدت احتیاج دارد، در راستای مساعدت کردن وی بکوشد، بخاطر ضررهایی که به او میرسد، دردمند گردد و با خوشحالی او، خوشحال شود.
۴- از فرد از دین برگشته و مرتد، نه تنها هیچ عملی قبول نمیشود، بلکه همه اعمال قبلی او نابود میگردد.
۵- علاقه شدید پیامبر صبه هر چیزی که مایه جلب خیر و دفع زیان و ضرر از امتش است. بخاری و مسلم روایت کردهاند که پیامبر صفرموده است: «مَثَلِي كَمَثَلِ رَجُلٍ اسْتَوْقَدَ نَارًا، فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهَا جَعَلَ الْفَرَاشُ وَهَذِهِ الدَّوَابُّ الَّتِي فِي النَّارِ يَقَعْنَ فِيهَا، وَجَعَلَ يَحْجُزُهُنَّ وَيَغْلِبْنَهُ فَيَتَقَحَّمْنَ فِيهَا، قَالَ فَذَلِكُمْ مَثَلِي وَمَثَلُكُمْ، أَنَا آخِذٌ بِحُجَزِكُمْ عَنِ النَّارِ، هَلُمَّ عَنِ النَّارِ، هَلُمَّ عَنِ النَّارِ فَتَغْلِبُونِي تَقَحَّمُونَ فِيهَا» [۴۰۵]. «مثال من و مثال مردم بسان مثال مردی است که آتشی را روشن کرده است. وقتی که آتش پیرامون آن مرد را روشن میکند، پروانه و دیگر حشراتی که (معمولاً) در آتش میافتند، (اندک اندک) در آن میافتند. آنگاه آن مرد آنها را از افتادن در آن منع میکند، ولی آنها بر او غلبه پیدا میکنند (و آن مرد به همه آنها نمیرسد) و در آن آتش میافتند. من هم کمر شما را گرفته، از آتش نجات میدهم. (و میگویم) پاشو!! از آتش دور شو! پاشو!! از آتش دور شو، اما شما بر من غلبه میکنید و در آتش می-افتید».
۶- معصیت، خواه از شرک باشد یا از چیزی پایینتر از آن، باعث ورود به آتش جهنم است و شخص عاصی، خودش را در آتش جهنم میاندازد و از ورود به بهشت محروم میسازد. بخاری از پیامبر صروایت کرده که:
«كُلُّ أُمَّتِي يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أَبَى»، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَنْ يَأْبَى؟ قَالَ: «مَنْ أَطَاعَنِي دَخَلَ الجَنَّةَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ أَبَى» [۴۰۶]. «همه امتم وارد بهشت میشود مگر کسی که امتناع ورزد». عرضکردند: و چه کسی امتناع می-ورزد ای رسول خدا؟ پیامبر صفرمودند: «کسی که از من اطاعت کند، وارد بهشت میشود و کسی که از من نافرمانی کند، در حقیقت امتناع ورزیده است».
٧- اعضای بنده در روز قیامت، در ارتباط با معصیتهایی که مرتکب شده است، شهادت و خبر میدهند، چنانکه الله تعالی فرموده است:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٠ وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَاۖ قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖۚ وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ٢١﴾[فصلت: ۲۰-۲۱].
«هنگامی که در کنار دوزخ گرد آمدند، گوشها و چشمها و پوستهای ایشان بر کارهائی که (در دنیا) میکردهاند، گواهی میدهند. آنان به پوستهای خود میگویند: چرا بر ضدّ ما شهادت دادید؟ پاسخ میدهند: خداوندی ما را به گفتار درآورده است که همه چیز را گویا نموده است، و همو در آغاز شما را (از عدم) آفریده است و (در پایان زندگی و بعد از ممات، دوباره جامه حیات به تنتان کرده و برای حساب و کتاب) بهسوی او برگردانده شدهاید».
به همین خاطر بر انسان مسلمان لازم است، در راستای دوری جستن از معصیت الله تعالی با نفس خود مبارزه نماید.
[۴۰۱] معاویه میگوید که وقتی مشرک بوده، به تعداد بیشتر از انگشتان دو دستش سوگند یاد کرده بود که مسلمان نشود و به خدمت پیامبر خدا صنرسد. پس حالا به خدمت پیامبر صرسیده و میخواهد که مسلمان شود و احکام اسلام را بداند. و احتمالاً قبل از آمدنش به خدمت پیامبر صمسلمان شده باشد. ولی وی تنها مقدار اندکی درباره این دین میدانسته است لذا خواسته که تعالیم این دین را یاد بگیرد. [۴۰۲] انقیاد و گردن نهادن به این دین لازم و ضروری است، و نیز لازم است که از موارد متناقض با آن همچون شرک و کفر اجتناب کنیم. و در روایت دیگری آمده «گفت: و اسلام چیست؟ فرمودند: اسلام این است که قلبت تسلیم الله ﻷشود و چهرهات را متوجه الله سازی (یعنی با تمام وجود دین او را قبول کنی)». [۴۰۳] یعنی پیامبر صامتش را از هر معصیتی که سبب وارد شدن به آتش جهنم است باز میدارد. [۴۰۴] روایت از امام احمد ۵/ ۴-۵ با اسنادی حسن. و نیز در ۵/ ۳ با حدیثی مشابه به آن و با سندی حسن روایت کرده است. [۴۰۵] صحیح البخاری، الرقاق (۶۴۸۳)، و صحیح مسلم: الفضائل (۲۲۸۴). [۴۰۶] صحیح البخاری: الاعتصام (٧۲۸۰).