درس پنجاه و هشتم داستان مسلمان شدن سلمه بن قیص جرمی و قومش جرم
٩۲- عمرو بن سلمه میگوید: ما در کنار (چاه) آبی بودیم که محل گذر مردم بود. و مسافران و سواران از کنار ما میگذشتند [۳۴۲]و ما از آنها میپرسیدیم: مردم را چه شده است؟ مردم را چه شده است؟ این مرد کیست؟ میگفتند: این مرد گمان میکند که الله تعالی او را فرستاده است و به او وحی کرده است - و یا فلان چیز را به او وحی کرده است - من این سخنان را حفظ میکردم و به خاطر میسپردم آنچنان که گویی در دلم جای میگرفتند.
اعراب منتظر فتح مکه بودند تا مسلمان شوند و میگفتند: او و قومش را به حال خود بگذارید، اگر او بر آنها پیروز شود، پیامبری صادق است. و هنگامی که رویداد فتح مکه به وقوع پیوست، هر قومی فوراً به اسلام آوردن مبادرت میورزیدند و از یکدیگر سبقت گرفتند. و پدرم هم قبل از قومش مسلمان شد، هنگامی که نزد ما آمد گفت: بخدا من از پیش پیامبری نزد شما آمدهام که بر حق است، ایشان فرمودند: فلان نماز را در فلان وقت بخوانید و فلان نماز را در فلان وقت و هنگامی که وقت نماز فرا رسید، یکی از شماها باید اذان بگوید و کسی که از همه شما بیشتر قرآن میداند، پیشنماز شود».
(راوی میگوید) آنگاه دیدند که کسی بیشتر از من قرآن نمیداند؛ چرا که من قرآن را از مسافران (و سوارانی که از مدینه میآمدند) فرا میگرفتم. لذا آنها مرا که شش یا هفت سال بیشتر نداشتم، پیشنماز خودشان قرار دادند. و من عبایی به تن داشتم که به هنگام سجده بردن جمع میشد، به همین خاطر یکی از زنان محله گفت: آیا شرمگاه قاریتان را از ما نمیپوشانید؟ آنگاه پارچهای خریدند و برایم پیراهنی دوختند [۳۴۳]. هیچ چیز مرا به اندازه آن پیراهن خوشحال نکرد. روایت از بخاری [۳۴۴]. و در روایتی از ابوداود آمده است. «در هیچ جماعتی از جرم حضور نیافتم مگر اینکه امام آنها بودم» [۳۴۵].
نکتهها و عبرتها:
۱- لازم است، به تشویق کردن کودکان اعم از پسران و دختران، برای حفظ کردن کتاب الله تعالی، علاقهمند باشیم. چرا که حافظه کودک به مراتب از حافظه بزرگ سال قویتر است. مثلاً همین عمرو بن سلمه را میبینیم که در اولین دفعه که سوره یا بخشی از آیات قرآن را میشنید، همه را حفظ میکرد. و بعضی از کودکان در دو مرتبه آن را حفظ می-کنند و بعضی دیگر در بیشتر از دو دفعه و عموماً بعضی از آنها با دوبار بیشتر آن را حفظ می-کنند. بدیهی است که توانایی کودک برای حفظ، غالباً از توانایی فردی که به لحاظ سنی از او بزرگتر است، بیشتر است.
۲- مسلمان اگر نسبت به اذیت و آزاری که از ناحیه اهل کفر و اهل باطل و اهل فسق و فجور برای او حاصل میشود، صبر و شکیبایی نماید و در دعوت و یاری دادن به دین الله تعالی استمرار یابد، (باید بداند) که دست آخر غلبه و نصرت، بنا به مشیت الله تعالی و تأیید و حمایت وی، برای او رقم خواهد خورد. مثلاً این پیامبر صاست که صبر ورزید و مجاهدت نمود تا اینکه بالاخره شاهد پیروزی را در آغوش کشید. و حمد و فضل و منت از آن خدای تبارک و تعالی است.
۳- اهل قرآن - یعنی کسانی که به تلاوت و حفظ آن و عمل کردن به آن حریص و علاقمند هستند - هم در دنیا و هم در آخرت نسبت به دیگران به مراتب از مقام و منزلتی برتر و والاتر برخوردار هستند. و چنانکه در این حدیث آمده است، آنها در نماز بر دیگران جلو انداخته می-شوند. و در صحیح مسلم از پیامبر صروایت است که: «إِنَّ اللَّهَ يَرْفَعُ بِهَذَا الْكِتَابِ أَقْوَامًا، وَيَضَعُ بِهِ آخَرِينَ» [۳۴۶]. «الله تعالی بوسیله این کتاب، اقوامی را رفعت میدهد و دیگرانی را به وسیله آن تنزل میدهد و پست و فرومایه میگرداند». و در صحیح بخاری آمده که پیامبر صفرموده است: «خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ» [۳۴٧]. «بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و آن را به دیگران یاد دهد». و در حدیث صحیح آمده است: «يُقَالُ لِصَاحِبِ القُرْآنِ: اقْرَأْ وارْتَقِي، ورَتِّلْ كَمَا كُنْتَ تُرَتِّلُ في الدُّنْيَا؛ فَإِنَّ مَنْزِلَكَ عِنْدَ آخِرِ آيَةٍ تَقْرَؤُهَا» [۳۴۸]. «به صاحب قرآن گفته میشود قرآن بخوان و به درجات بهشت بالا شو و قرآن را به شیوه ترتیل بخوان و در حال قرائت عجله نکن همانگونه که در دنیا قرآن را با ترتیل میخواندی و در قرائت عجله نمیکردی، چرا که جایگاه و مقام تو با توجه به آخرین آیهای که خواندهای رقم خواهد خورد» [۳۴٩].
[۳۴۲] یعنی آنها بر آبی بر سر راه مسافران مدینه فرود می-آمدند، و مسافران از کنار آنها میگذشتند. [۳۴۳] در روایت ابوداود (۵۸۵) آمده است: «و یک پیراهن عمانی را برای من خریدند». [۳۴۴] صحیح البخاری: المغازی (۴۳۰۲). [۳۴۵] سنن ابوداود (۵۸٧) و رجالش ثقه هستند. [۳۴۶] صحیح مسلم (۸۱٧). [۳۴٧] صحیح البخاری (۵۰۲٧). [۳۴۸] روایت از ترمذی (۲٩۱۴)، و ابوداود (۱۴۶۴) با سندی حسن، و در ارتباط با شرح حدیث عمرو بن سلمه نگا: شرح الکرمانی ۱۶/۱۴۱، عمدة القاری ۱٧/۲۸٩، النهایة، فتح الباری ۸/۲۳. [۳۴٩] در توضیح این قسمت حدیث خطابی گفته است: در روایت آمده است که تعداد آیههای قرآن به تعداد درجات و رتبههای بهشت است. به شخص قاری گفته می-شود: به اندازهای که تو از آیات قرآن خواندهای، از درجات و رتبههای بهشت برخوردار میشوی، روی این حساب کسی که قرائتش همه قرآن را در بر گرفته باشد، بالاترین درجه بهشت را بدست میآورد و کسی که جزئی از آن را خوانده باشد، درجه او در بهشت به اندازه آن جزء رقم خواهد خورد. بنابراین با توجه به اینکه قرائت در کجا خاتمه یافته است، پایان ثواب رقم میخورد. تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی ٧/۳۳٧. (مترجم)