داستان اسلام صحابه

فهرست کتاب

درس بیستم داستان مسلمان شدن بسیاری از انصار در بیعت عقبه دوم

درس بیستم داستان مسلمان شدن بسیاری از انصار در بیعت عقبه دوم

۳٧- جابر بن عبدالله بمی‌گوید: حضرت رسول صده سال در مکه ماندگار شد که در طی آن مدت، به دنبال مردم در محل اتراقشان در عکاظ [۱۲۵]. و مجنه [۱۲۶]. راه می‌افتاد و هرساله در مراسم حج در منی می-گفت:

«چه کسی به من پناه می‌دهد؟ چه کسی مرا یاری می‌دهد تا بتوانم رسالت پروردگارم را ابلاغ نمایم و او در عوض این کار، بهشت بگیرد؟» (تحذیر از وی بجایی رسیده بود)که شخصی از یمن یا از مُضَر به قصد حج به مکه می‌آمد، آنگاه قومش نزد او می‌آمدند و می‌گفتند: مواظب آن جوان قریشی باش، تو را گول نزند. و پیامبر در بین کاروانهای آنها راه می‌رفت و مشرکان (در آن بازارها و مراسم حج) با انگشتان به او اشاره می‌کردند (تا مردم از او برحذر باشند) تا اینکه الله تعالی ما را از یثرب [۱۲٧]. به‌سوی او فرستاد. ما به او پناه دادیم و او را باور کردیم، مردی از میان ما خارج می‌شد و پیش او می‌رفت و به او ایمان می‌آورد و پیامبر صهم به او قرآن را می‌آموخت، آنگاه او پیش اهلش باز می‌گشت و آنها با مسلمان شدن او، مسلمان می‌شدند تا جاییکه خانه‌ای از خانه‌های انصار باقی نماند مگر اینکه جماعتی از مسلمانان در آن بودند و اسلام را ظاهر می‌ساختند، سپس همگی با هم مشورت کرده و به توافق رسیدند (که پیامبر صرا یاری دهند) گفتیم: تا کی رسول خدا را ترک کنیم که در کوههای مکه تعقیب و طرد و ترسانده ‌شود؟ این بود که هفتاد نفر از ما به‌سوی او حرکت کردند تا اینکه در موسم حج به خدمت او رسیدند، در دره عقبه با او قرار ملاقات گذاشتیم و یک نفر یک نفر و دو نفر دو نفر آمدیم تا اینکه همگی در آن دره جمع شدیم،آنگاه گفتیم: ای رسول خدا، بر سر چه چیزی با شما بیعت کنیم؟ فرمود: «اطاعت از من در سرحالی و تنبلی و خرج کردن مال در سختی و آسانی و بر امر به معروف و نهی از منکر و اینکه خدا محورانه سخن بگوئید و در راه الله، از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نترسید [۱۲۸]. و بر اینکه مرا یاری دهید و هنگامی که پیش شما آمدم، آنگونه که از جان و همسر و پسرانتان محافظت می‌کنید، از من محافظت کنید و در عوض این کارها، بهشت می‌گیرید».

آنگاه به‌سوی او برخاستیم و اسعد بن زراة که از همه آنها سن کمتری داشت، دست پیامبر صرا گرفت و گفت: صبر کنید ای اهل یثرب! ما سوار بر شترها این همه مسافت طولانی را طی نکرده‌ایم مگر بدین خاطر که برای ما معلوم شده که او رسول الله تعالی است. و اگر ما او را با خود به مدینه ببریم، باید بدانیم که با این کار از همه عرب جدا شده‌ایم و بهترین-های شما کشته خواهد شد و از هر سو شمشیرها شما را قطعه قطعه خواهند کرد [۱۲٩]. اگر شما جماعتی هستید که می-توانید این مصایب و مشکلات را تحمل کنید، پس او را با خود بردارید، که اجرتان با الله تعالی است و اگر ترس از جان خود دارید، این را بگوئید؛ زیرا، به این صورت عذر شما نزد خداوند بیشتر قابل قبول خواهد بود.

گفتند: ای سعد! دستت را که با آن دست پیامبر صرا گرفته‌ای، کنار ببر، زیرا ما هرگز این بیعت را ترک نخواهیم کرد و از پیامبر صهم نخواهیم خواست که ما را از آن معاف نماید.

جابر گوید: به‌سوی پیامبر صبرخاستیم و با ایشان بیعت نمودیم و با ایشان بیعت نمودیم و پیامبر تعهداتی را از ما گرفت، و در رابطه با این بیعت، شروطی را برای خود، تعیین کرد. و در عوض این کارها، بهشت را به ما وعده داد [۱۳۰].

نکته‌ها و عبرت‌ها:

۱- بر شخص داعی لازم است در ارتباط با کسی که با دعوتش دشمنی کرده، دنبال یاور و مدافعی بگردد؛ کسی که بتواند او را در راستای انتشار عقیده صحیح و مبارزه با شرک یاری دهد، همانگونه که پیامبر صچنین کرد. این در حالی است‌ که ائمه بزرگوار اسلام در این زمینه از وی پیروی نموده‌اند و به او اقتدا کرده‌اند. یکی از واضح‌ترین نمونه‌ها در این باره کاری است که امام مجدد شیخ محمد عبدالوهاب انجام داده است، وی برای اینکه کسانی را پیدا کند که وی را در زمینه دعوت به‌سوی کنار نهادن خرافات و ترک قبر پرستی‌ها، کند، کوشش‌های فراوانی نمود، تا اینکه الله تعالی امام محمد بن سعود را برای تقویت و یاری دادن به این دعوت توفیق عنایت فرمود، الله تعالی آن دو را بر دشمانشان یاری داد و به وسیله آن دو و حکومتشان شرک را سرکوب نمود و توحید را گسترش داد و اگر امروز می‌بینیم که توحید و عقیده صحیح در این جزیره و دیگر سرزمینهای مسلمانان و غیر مسلمانان ادامه دارد، باید بگوئیم که این دنباله و امتداد این دعوت مبارک است.

۲- یکی از سنت‌های الله تعالی در این هستی، وجود درگیری و نبرد میان حق گرایان و باطل گرایان است و اینکه حق ستیزان اعم از کافران و فاسقان و ظالمان هرچه را که در توان دارند، برای مبارزه با دعوت صحیح مبذول می‌دارند از جمله می‌آیند شهرت و آوازه داعیان الی الله را زشت و ناپاک جلوه می‌دهند و به مردم نسبت به آنان تحذیر و هشدار می‌دهند و ادعا می‌کنند که داعیان الی الله هواپرست بوده و در صدد فتنه جویی می‌باشند.

۳- بر انسان مسلمان و بویژه بر شخص دعوتگر لازم است قبل از اینکه بخواهد یکی از امور و شئون دعوت را به پیش ببرد، خوب آن را بررسی کند و ببیند که آیا می‌تواند آن کار را انجام دهد یا نه و آیا وقت و مکان فعلی مناسب این کار هستند یا نه و دیگر بازبینی‌هایی که بدینگونه، صلاحیت این امر و عدم صلاحیت آن را رقم می‌زنند.

۴- فضیلت انصار شبه جهت آنکه آمدند طاعت الله تعالی و رفتن به بهشت را بر همه چیزهای غیر این دو، ترجیح دادند و مال و جان بر کف نهاده، آماده نصرت و یاری رسول خدا صشدند.

[۱۲۵] عکاظ: بازاری در بین مکه و طائف است که عرب هرساله در آن گرد هم می‌آمدند، نگا: معجم البلدان ۴/۱۴۲. [۱۲۶] مجنه همچنین بازاری است برای عرب که که در پائین مکه قرار دارد، نگا: معجم البلدان ۵/۵٧، ۵۸. [۱۲٧] یثرب همان مدینه منوره است. [۱۲۸] یعنی از ترس مردم، سخن حق را ترک نکنید. [۱۲٩] یعنی این بیعتی که آنها با پیامبر نمودند ـ منظور بیعت عقبه دوم است ـ و اینکه پیامبر ص، خواست که به‌سوی آنها در مدینه برود، تا آنها زمینه حمایت و دفاع از او در مقابل دشمنانش را فراهم آورند، همه اینها به مثابه دشمنی با تمام عرب است؛ زیرا همه عرب مشرک با پیامبر صدشمن هستند، و این بیعت این خطر را هم با خود دارد که میان آنها و همه اعراب جنگهایی روی دهد که در نتیجه آنها، انصار افراد برجسته و بزرگ خود را از دست می‌دهند، و در این جنگ‌ها، بوسیله شمشیرها قطعه قطعه می‌شوند. [۱۳۰] روایت از امام احمد ۳/۳۲۲، ۳۲۳، و ابن حبان (۶۲٧۵، ٧۰۱۲) با اسنادی حسن. و حافظ ابن حجر در فتح الباری، فضائل انصار باب هیئت نمایندگی انصار ٧/۲۲۲، اسناد آن را حسن و خالی از اشکال دانسته است، و حافظ ابن کثیر هم در البدایة ۴/۳٩٩ گفته: «طبق شرطی که مسلم تعیین کرده، اسناد این حدیث خوب است».