داستان اسلام صحابه

فهرست کتاب

درس چهلم داستان مسلمان شدن غلام یهودی و ابورافع قبطی

درس چهلم داستان مسلمان شدن غلام یهودی و ابورافع قبطی

۶۵- انس بن مالک سمی‌گوید که غلام یهودی به پیامبر صخدمت می‏کرد. یک مرتبه آن غلام بیمار شد و پیامبر صبه عیادت او آمد. در کنار سرش نشست و به او گفت: «مسلمان شو!» آن غلام به پدرش که در کنارش بود، نگاه کرد، پدرش به او گفت: از ابوالقاسم اطاعت کن. آن غلام هم مسلمان شد. آنگاه پیامبر صتشریف بردند در حالیکه می‌گفتند: «الحَمدُ لله الذِي أَنقَذَهُ مِن النَّارِ»، «سپاس برای خدایی که او را از آتش نجات داد». روایت از بخاری [۲۵۳].

۶۶- و ابورافع قبطی سمی‌گوید: قریش مرا خدمت پیامبر صفرستادند (تا با ایشان صحبت کنم) هنگامی که رسول خدا را دیدم، نور اسلام در قلبم افکنده شد. گفتم: ای رسول خدا! بخدا من هرگز به‌سوی آنها باز نمی‌گردم. آنگاه پیامبر صفرمود: من پیمانی را که بسته‌ام، هیچگاه نمی‌شکنم، و ضمناً پیکی را که پیشم می‌آید، حبس نمی‌کنم. حالا تو پیش آنها بازگرد، اگر تصمیمی که اکنون داری آن وقت هم داشتی، پیش من بیا!» گوید: من هم پیش قریش بازگشتم، سپس دوباره خدمت پیامبر صرسیدم و مسلمان شدم [۲۵۴].

نکته‌ها و عبرت‌ها:

۱- ضرورت دعوت غیر مسلمانان اگرچه کم سن و سال باشند یا یکی از آنها در بیماریی باشد که منتهی به مرگ است، تا شاید الله تعالی با این دعوت، آنها را از آتش جهنم نجات بخشد.

۲- تداوم و ماندن بر سر کفر موجب وارد شدن به آتش جهنم است، و وارد شدن به اسلام - اگرچه در حالت بیماریی باشد که منتهی به مرگ باشد مادام که روح به گلو نرسیده است، موجب نجات یافتن از آتش جهنم است.

۳- سرمشق زیبا بودن و اجرای عملی تعالیم اسلام و اخلاق آن، بزرگترین وسیله دعوت الی الله می‌باشند. مثلاً همین ابورافع به محض اینکه پیامبر صرا ملاحظه کرد، مسلمان شد. و شکی نیست که وی اخلاقی زیبا و تعامل و رفتاری خوب از ناحیه پیامبر صمشاهده‌کرده بود. امری که موجب شد دوستدار اسلام و مسلمانان گردد و مشتاقانه خواهان مسلمان شدن شود. و برعکس، اخلاق بد و اجرا نکردن احکام اسلام و اخلاق اسلامی بزرگترین عامل بازدارنده از مسلمان شدن است، مثلاً هنگامی‌که کفار افرادی را می‌بینند که لباس اسلام را بر تن کرده‌اند اما احکام و اخلاق اسلامی را اجزا نمی‌کنند و در عین حال بد اخلاق هستند و کارهای فاحشه آمیز و پوچی از آنها سر می‌زند، چه بسا که تحت تأثیر این رفتار ناشایست از وارد شدن به اسلام نکول کنند، در نتیجه این مسلمان عاصی از یک طرف گناه خود را به دوش می‌کشد و از طرف دیگر گناه کسانی را که باعث شده به اسلام نگروند.

۴- وفا کردن به عهد و پیمان و نقض نکردن آن، بر انسان مسلمان واجب است خواه این عهد و پیمان با مسلمانی باشد یا با کافری.

۵- رفتار مناسب و خوب داشتن با سفیران و پیکها و فرستاده‌ها - اگرچه کافر باشند - لازم و ضروری است.

[۲۵۳] صحیح البخاری: الخبائز (۱۳۵۶). [۲۵۴] روایت از ابوداود در الجهاد فی الامام یسْتجَنُّ به فی العهود (۲٧۵۸) با اسناد صحیح.