درس پنجاه و یکم داستان مسلمان شدن صفوان بن امیه بن خلف س
۸۱- عطاء بن ابی رباح از مردمی از آل صفوان روایت میکند که: پیامبر صفرمود: «ای صفوان! آیا سلاحی در اختیار داری؟» صفوان گفت: آن را به عاریه میگیری، یا غصب میکنی؟ پیامبر صفرمود: خیر، بلکه آن را به عاریه میگیرم. صفوان مابین ۳۰ تا ۴۰ عدد زره به پیامبر صعاریه داد. و رسول خدا صبه غزوه حنین رفت. هنگامی که مشرکان شکست خوردند، مسلمانان زرههای صفوان را جمعآوری کردند، یکی از آن زرهها گم شده بود. به همین خاطر رسول خدا صبه صفوان گفت: «ما یکی از زرههای تو را از دست دادهایم. آیا میخواهی غرامت آن را بپردازیم؟» گفت: نه، ای رسول خدا! چون امروز چیزی در قلبم است که آن روز در قلبم نبود [۲٩٧]. و عطاء گوید: صفوان قبل از آنکه مسلمان شود، آن زرهها را به پیامبر صعاریه داده بود. سپس مسلمان شد.
۸۲- شهاب زهری میگوید: رسول خدا پس از غزوه فتح مکه با مسلمانانی که همراه ایشان بودند، به غزوه حنین رفتند. در آنجا با مشرکان درگیر شدند. بالاخره الله تعالی دین و مسلمانانش را یاری داد. و رسول خدا صدر آن روز صد شتر (بعنوان غنیمت) به صفوان بن امیه داد، سپس یکصد شتر دیگر، سپس یکصد شتر دیگر.
ابن شهاب گوید: سعید بن مسیب برای من تعریف کرد که صفوان گفت: به خدا قسم رسول خدا صآنچه را که به من داده بود، داد. و او مبغوضترین مردم برای من بود. پیوسته به من مال داد تا اینکه هم اکنون او را از همه مردم بیشتر دوست دارم. روایت از مسلم [۲٩۸].
نکتهها و عبرتها:
۱- بر انسان مسلمان لازم است، با عدالت با مشرکان تعامل کند و حرام است به آنها ظلم کند یا به نفس و مال آنها تجاوز نماید؛ زیرا بخاری روایت کرده که پیامبر صفرمودند: «من قتل معاهداً لم ير رائحه الجنه وان ريحها ليوجد من مسيره اربعين عاماً» [۲٩٩]«کسی که معاهدی را بکشد، بوی بهشت را احساس نخواهد کرد. اگرچه بوی آن از فاصله مسیر ۴۰ سال احساس می-شود».
همچنین از پیامبر صثابت شده که او فرموده: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهَدًا أَوِ انْتَقَصَهُ أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئًا بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ، فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۳۰۰]. «...آگاه باشید کسی که به معاهدی ظلم کند یا از ارزش او بکاهد، یا کاری را بر او تحمیل کند که فوق طاقتش است، یا چیزی را به زور از او بگیرد، من در روز قیامت با او دشمنی میروزم».
۲- مستحب است که جهت بدست آوری قلب کافران و افراد ضعیف الایمان از طریق دادن مال و غیر آن اقدام شود؛ زیرا این کار تأثیر بسزایی در محبوب سازی حق برای قلب اشخاص دعوت شده دارد. چنانکه برای صفوان اتفاق افتاد. الله تعالی فرموده است:
﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ٨﴾[الممتحنة: ۸].
«خداوند شما را باز نمیدارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیدهاند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نراندهاند. خداوند نیکوکاران را دوست میدارد».
[۲٩٧] روایت از ابوداود (۳۵۶۳، ۳۵۶۴) و بیهقی در سننش ۶/۸٩ و الدار قطنی ۳/۴۰ و ابن عبدالبر در التمهید ۱۲/۴۱. و آل صفوان مذکور ظاهراً از بزرگان تابعین هستند و آنها جماعتی هستند و خویشان دارای قوت خاصی است، سند این حدیث احتمال «حسن بودن» را دارد. و این روایت صحیحترین روایات آل صفوان است و در صحیح ابوداود ذکر شده است. [۲٩۸] صحیح مسلم، الفضائل، باب ما سئل رسول الله شیئاً قط فقال: لا(۲۳۱۳). [۲٩٩] صحیح البخاری (۳۱۶۶) (معاهد کسی است که با او پیمان بسته شود مترجم). [۳۰۰] روایت از ابوداود (۳۰۵۲) و بیهقی ٩/۲۰۵ با سندهای فراوانی که یکدیگر را تقویت میکنند. این روایت با مجموع طرفش صحیح است. عراقی و سخاوی هم اسناد آن را قوی دانستهاند و این حدیث دارای شواهد کثیری است برای اطلاع یافتن از آنها نگا: المقاصد الحسنة (۱۰۴۴)، و السلسلة الصحیحة (۴۴۵).