داستان اسلام صحابه

فهرست کتاب

درس شصت و دوم داستان مسلمان شدن حمیر و تشریف فرمایی هیئت آنها

درس شصت و دوم داستان مسلمان شدن حمیر و تشریف فرمایی هیئت آنها

٩٧- عمران بن حصین ب می-گوید: جماعتی از بنوتمیم به خدمت پیامبر صرسیدند، آنگاه پیامبر صفرمود: «ای بنو تمیم! شما را خوش خبری باد!» [۳۶٧]آنها گفتند: خیلی وقت است که به ما مژده داده‌ای، حال چیزی به ما بده [۳۶۸]. آنگاه چهره پیامبر صتغییر یافت. در آن اثنا اهل یمن [۳۶٩]به خدمت وی آمدند. پیامبر صفرمود: «ای اهل یمن، این بشارت را قبول کنید؛ چرا که بنو تمیم آن را قبول نکردند.» آنها گفتند: ای رسول خدا، ما آن را پذیرفتیم. سپس گفتند: خدمت شما رسیده‌ایم تا در ارتباط با این مسئله از شما سؤال کنیم [۳٧۰].

آنگاه پیامبر صفرمود: «الله موجود بود و چیزی به غیر از وی وجود نداشت و عرش خدا بر روی آب بود، وی همه چیز را در لوح المحفوظ نوشت و آسمانها و زمین را آفرید».

(عمران بن حصین گوید) در این اثنا کسی صدا زد که ای ابن الحصین! شترت رفت، من هم دنبال شترم به راه افتادم دیدم که سراب بیابان میان من و شترم فاصله انداخته است (شترم از من دور شده است) به الله قسم که دوست داشتم شترم را رها کرده بودم. روایت از بخاری [۳٧۱].

نکته‌ها و عبرت‌ها:

۱- ضعف ایمان باعث می‌شود، فرد به دنیای فانی و رو به زوال علاقمند گردد و از طاعت الله و ثوابی که در نظر گرفته است، دوری نماید. و به همین خاطر بود که بزرگ قبیله حمیر یعنی اقرع بن حابس - طبق قول بعضی از علما - بخاطر ایمان ضعیفی که در آن موقع داشت، از قبول بشارت به چیزی که باعث رفتن به بهشت است، امتناع نمود. البته بعداً به یک مسلمان واقعی تبدیل شد، لذا باید بگوئیم که در این حدیث موردی وجود ندارد که نشان دهد بقیه هیئت تمیم ضعف ایمان داشته‌اند. این در حالی است که بخاری و مسلم از ابوهریره روایت کرده‌اند که او گفته است: «بعد از سه مطلبی که از پیامبر صدر باره بنوتمیم شنیده‌ام، آنها را پیوسته دوست دارم؛ از پیامبر شنیدم که می‌گفت: «آنها از همه امتم نسبت به دجال به مراتب سرسخت‌تر هستند». گوید: و صدقه‌های (زکات‌ها) آنها آمد. آنگاه پیامبر صفرمودند: «این صدقه‌های قوم ما است». گوید: و یکی از کنیزهای آنان (که مسلمانان در جنگ با بعضی از کافران تمیم اسیر کرده بودند) در خدمت عایشه بود، پیامبر صفرمودند: «او را آزاد کن که از فرزند اسماعیل است» [۳٧۲].

۲- بر انسان مسلمان لازم است، بیشتر به موضوع آخرت پایدار و باقی اهتمام دهد تا به موضوع دنیای پست و کوتاه و فانی و تجملات دنیوی را بر مواردی که موجبات رحمت خدا و نیل به بهشتی که پهنه آن به اندازه آسمانها و زمین است و در آن نعمتهایی وجود دارد که به مراتب از چیزهایی که مردم در این دنیا بارها و بارها دیده‌اند، بزرگتر و برتر و بهتر می-باشند.

در صحیح بخاری آمده است که: انس می‌گوید: ام حارثه به خدمت رسول خدا صرسید - این در حالی بود که پسرش حارثه در جنگ بدر بر اثر تیر ناشناخته‌ای که خورده بود، شهید شده بود - و گفت: ای رسول خدا! می‌دانی که حارثه را چقدر دوست دارم. اگر در بهشت باشد، برایش گریه نمی‌کنم در غیر این صورت، می‌بینی که چه خواهم کرد. پیامبر صفرمود: «مادرت داغت را ببیند! آیا (فکر می-کنی) فقط یک بهشت است؟ بلکه بهشت‌های فراوانی است و حارثه در فردوس اعلی است.» و پیامبرصفرمود: «غَدْوَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ رَوْحَةٌ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا، وَلَقَابُ قَوْسِ أَحَدِكُمْ، أَوْ مَوْضِعُ قَدَمٍ مِنَ الجَنَّةِ، خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا، وَلَوْ أَنَّ امْرَأَةً مِنْ نِسَاءِ أَهْلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَتْ إِلَى الأَرْضِ لَأَضَاءَتْ مَا بَيْنَهُمَا، وَلَمَلَأَتْ مَا بَيْنَهُمَا رِيحًا، وَلَنَصِيفُهَا - يَعْنِي الخِمَارَ - خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا». «یک صبح در راه خدا بیرون شدن، یا یک شب در راه خدا بیرون شدن از دنیا و مافیهای آن بهتر است و جایی به اندازه یک کمان شما یا جای پایی در بهشت از دنیا و مافیهای آن بهتر است. و اگر یکی از زنان اهل بهشت خود را به زمین نشان دهد، مابین زمین و آسمان را روشن و نورانی می‌کند و مابین آن دو را پر از بوی (خوش) می‌سازد و چادری که بر سر دارد، از دنیا و مافیهای آن برتر است» [۳٧۳].

۳- بیان عظمت الله تعالی و اینکه او اول است و قبل از او چیزی نبوده و اینکه الله تعالی به هیچیک از مخلوقاتش نیازی ندارد.

۴- بیان این نکته که الله تعالی قبل از آفریدن آسمانها و زمین، هر آنچه را که قرار است تا روز قیامت موجود باشد، نوشته است. مسلم روایت کرده که پیامبر صفرموده است: «كَتبَ اللهُ مقادِيرَ الخَلائقِ كلِّها قبلَ أَن يخلُقَ السماواتِ والأرضَ بخَمسينَ ألفَ سنةٍ، قالَ: وعرشُهُ على الـماءِ» [۳٧۴]. «الله تعالی مقادیر خلایق را پنجاه هزار سال قبل از آفریدن آسمانها و زمین، نوشته است». و گفته است: «و عرش خدا بر روی آب بود».

۵- علاقه شدید صحابه به دانش اندوزی و مقدم داشتن آن به متاع حیات دنیا.

***

[۳۶٧] یعنی شما را خوش‏خبری باد به چیزی که باعث رفتن به بهشت است، که همان آگاهی در دین و عمل بدان می‌باشد. [۳۶۸] ابن جوزی بیان کرده که گوینده این جمله، همان «اقرع بن حابس تمیمی» بوده است. [۳۶٩] آنها هیئت قبیله «حمیر» یمانی می‌باشند. [۳٧۰] احتمال دارد که آنها درباره احوال این جهان از پیامبر صسؤال کرده باشند. و احتمال دارد که آنها درباره اینکه چه مخلوقی اول از همه آفریده شده است، از پیامبر صسؤال نموده‌اند. [۳٧۱] صحیح البخاری، شروع آفرینش ۳۱٩۰-۳۱٩۱ برای شرح این حدیث نگا: کشف المشکل من حدیث الصحیحین، ابن جوزی ۱/۴٧٩، فتح الباری ۶/۲۸۸ و ۸/٩٧. [۳٧۲] صحیح البخاری (۳۴٩۳) و صحیح مسلم (۲۵۲۵). [۳٧۳] صحیح البخاری: الرفاق (۶۵۶٧- ۶۵۶۸). [۳٧۴] صحیح مسلم: القدر (۲۶۵۳).