درس هشتاد و هشتم داستان مسلمان شدن یکی از قبایل مشرکان
۱۳۳- عمران بن حصین سمیگوید: ما در سفری همراه رسول خدا صبودیم، تمام شب راه رفتیم و در پایان وقتی که خواب و استراحت برای مسافر از هر چیز دیگری شیرینتر است، توقف نموده، خوابیدیم.
(هنگام صبح، بعلّت خستگی) بیدار نشدیم تا اینکه حرارت آفتاب ما را بیدار کرد. اولین کسانی که بیدار شدند، فلان و فلان و فلان بودند. و نفر چهارم حضرت عمر بن خطاب بود و در مورد پیامبر صعادت چنین بود که وقتی میخوابید، کسی او را بیدار نمیکرد، تا زمانی که خودش بیدار میشد. چرا که ما نمیدانستیم که در خواب، چه اتفاقی برای پیامبر صروی میدهد [۴۸۲]. هنگامی که حضرت عمر بیدار شد و دید که چه اتفاقی برای مردم افتاده - در حالیکه مردی جدی بود - تکبیری گفت و صدایش را به تکبیر بلند کرد. وی همچنان تکبیر میگفت و صدایش را به تکبیر بلند مینمود تا اینکه رسول خدا با صدای او بیدار شد. وقتی که بیدار شد، مردم آنچه را که برایشان اتفاق افتاده بود، با وی در میان گذاشتند. پیامبر صفرمود: «اشکالی ندارد، حرکت کنید!» کاروان به راه افتاد، پس از طی مسافت کوتاهی توقف نمود، رسول خدا آب خواست و وضو گفت، سپس اذان گفته شد و آن حضرت نماز را اقامه کرد، پس از اتمام نماز مردی را دید که در گوشهای نشسته و در نماز شرکت نکرده بود، رسول خدا صفرمود: ای فلانی! چرا در نماز جماعت شرکت نکردی؟ گفت: من نیاز به غسل داشتم و آب نبود. پیامبر صفرمود: «با خاک تیمم کن، همین برایت کافی است».
کاروان دوباره به راه خود ادامه داد. مردم از تشنگی نزد رسول خدا شکایت کردند، رسول خدا، علی و یکی دیگر از اصحاب را صدا زد، و فرمود: «بروید آب پیدا کنید!» آن دو نفر به جستجوی آب رفتند. در راه زنی را دیدند که دو مشک بزرگ و پر از آب را بر شتری حمل میکرد و خود نیز سوار بر آن بود. آن دو از او پرسیدند: آبها را از کجا آوردهای؟ زن گفت: دیروز همین موقع در محل آب بودم، و از آنجا بهسوی خانه به راه افتادم و مردمان ما اینجا نیستند. علی و همراهش خطاب به زن گفتند: با ما بیا. گفت: کجا؟ گفتند: پیش رسول خدا ص، گفت: همان کسی که او را بی دین مینامند؟ گفتند: آری، همانی است که تو مد نظر داری. پس حرکت کن!.
سرانجام او را نزد رسول خدا صآوردند و جریان را برایش تعریف کردند. (عمران) گوید: از آن زن خواستند که از شترش پیاده شود و رسول خدا صظرفی طلبید و از دهانه هر دو مشک، در آن ظرف، آب ریخت. سپس دهانه بزرگ مشکها را بست و دهانه کوچک آنها را باز کرد و به مسلمانان دستور داده شد که، آب بنوشند و شترها و اسبها را نیز آب دهند.
تمام کاروان آب نوشیدند و به شتران خود نیز آب دادند و در پایان به آن یک نفر که جُنُب بود آب دادند تا غسل نماید. آن زن همچنان ایستاده بود و آنچه را که بر سر مشکهای آبش میآوردند، نظاره میکرد، راوی میگوید: سوگند بخدا که آب کشیدن از مشکها تمام شد ولی ما میدیدیم که مشکها پرتر از قبل بود. پس از آن رسول خدا دستور دادند که چیزی را برای آن زن جمعآوری کنند. صحابه مقداری خرما و آرد را برای او جمعآوری نمودند و آنها را در پارچهای بستند. آنگاه دوباره زن را سوار شتر کرده، مواد غذایی یاد شده را روی شتر و در جلوی او نهادند. پیامبر صبه او گفت: «میدانی که ما چیزی از آب مشکهای تو را کم نکردهایم، این پروردگار بود که ما را سیراب نمود». و آن زن به میان اهل خود بازگشت. در حالی که دیر به نزد آنها بازگشته بود. از او پرسیدند: چرا دیر کردی؟ گفت: چیز شگفتانگیزی دیدم، در مسیر راه، دو نفر جلوی مرا گرفتند و پیش کسی بردند که به قول شما بیدین است. آن شخص چنین و چنان کرد و به خدا سوگند که او بزرگترین جادوگر میان این و آن (زمین و آسمان) است و یا پیامبر بر حق خدا میباشد. (راوی میگوید) مسلمانان به دهکدههای اطراف یورش میبردند، اما به روستای آن زن حمله نمیکردند. لذا روزی آن زن، به مردان طایفه خود گفت: مسلمانان عمداً به شما تجاوز نمی-کنند. آیا باز هم درباره اسلام شک و تردید دارید؟ سرانجام تمام مردم طایفه به پیروی از آن زن، مسلمان شدند. روایت از بخاری و مسلم [۴۸۳].
نکتهها و عبرتها:
۱- تا زمانی که شخص خوابیده بیدار میشود، از او رفع تکلیف شده است.
۲- وقتی که فرد مسلمان آب بدست نیاورد یا نتواند آن را استعمال کند، تیمم از حدث اکبر او را پاک میکند. و برای او جایز است که تیمم کند همانگونه که شخصی که دارای حدث اصغر است (یعنی بی وضو است) تیمم میکند، بدینگونه که کف دستانش را به زمین میزند، سپس با آنها چهرهاش و پشت کف دستهایش را مسح میکند.
۳- یکی از اسلوبهای کافران و منافقان در راستای بازداشتن مردم از اسلام و از استقامت و پایداری بر آن بکار میگرفتند این است که مؤمنان را «عیب دار» توصیف میکنند. به عنوان مثال بهترین خلق یعنی پیامبر صرا به «صائبی = بیدین» و ساحر و کاهن و غیر اینها ملقب ساختهاند.
۴- کسی که با تیمم طهارت کرده در صورت وجود آب و توانایی او بر استعمال آن، طهارتش شکسته میشود و لازم است که با آب طهارت کند. (یعنی وضو بگیرد).
۵- در این حدیث یکی از دلایل نبوت پیامبر صوجود دارد و در ارتباط با یکی از معجزات وی سخن رفته است.
۶- رفتار نیک و اخلاق زیبا یکی از بزرگترین وسایل دعوت الی الله است. و برعکس بداخلاقی و بد رفتاری بعضی از مسلمانان یکی از اسباب و خاستگاههای بازداشتن کافران از وارد شدن به دین الله تعالی است به همین خاطر بیم آن میرود بعضی از مسلمانانی که به سرزمینهای کافران میروند و در آنجا معصیت نموده و کارهایی انجام میدهند که در شأن مسلمانان نیست، بار گناهان افرادی را که با اعمال و اخلاق بد خود، از وارد شدن به دین اسلام بازداشتهاند، به دوش بکشند.
[۴۸۲] یعنی نمیدانستند که از وحی چه برای او پیش میآید، میترسیدند که در آن وقت به او وحی شود و با بیدار کردنش، وحی را قطع کنند. [۴۸۳] صحیح البخاری (۳۴۴) و صحیح مسلم (۶۸۲) و لفظ از بخاری است. در رابطه با شرح الفاظ (عربی) این حدیث مراجعه کنید به شرح مسلم نووی ۵ / ۱٩۰ ـ ۱٩۲ و فتح الباری ابن حجر ۱/ ۴۴٩ ـ ۴۵۳.