درس چهل و دوم داستان مسلمان شدن جماعتی از قبیله دوس
۶۸- ابوهریره سمیگوید: طفیل بن عمرو دوسی به خدمت پیامبر صرسید و گفت: قبیله دوس هلاک شده، نافرمانی کرده و (از قبول اسلام) امتناع ورزیده، لذا برای آنان از الله تعالی دعا کن. پیامبر صفرمود: «اللَّهُمَّ اهْدِ دَوْسًا وَأْتِ بِهِمْ». «خدایا دوس را هدایت بده و آنها را به اینجا (مدینه) بیاور» روایت از بخاری [۲۶۰].
۶٩- عراک بن مالک غفاری میگوید که ابوهریره همراه با جماعتی از قومش وارد مدینه شدند. این درحالی بود که پیامبر صدر خیبر تشریف داشتند و سباع بن عرفطه را بر مدینه - بجای خود - گماشته بود، گوید: هنگامی که پیش ایشان رفتم، ایشان داشتند در نماز صبح، (رکعت اول) سورهی: «كهيعص» و در رکعت دوم «ويل للمطففين» را میخواندند.
گوید: با خود گفتم: وای بر فلانی! هنگامی که مال مردم را میخرد و پیمانه میکند، پر و کامل پیمانه میکند و زمانی که بخواهد مالی را بفروشد و آن را پیمانه یا وزن کند، به مردم کم میدهد (کم فروشی میکند)، گوید: هنگامی که نمازش را تمام کرد، آذوقهای برای ما تهیه کرد و ما به خیبر آمدیم. در حالیکه پیامبر صخیبر را فتح کرده بود. گوید: با مسلمانان صحبت کرد و آنها را در سهمهایی که از غنایم بدست آورده بودند، شریک ساختند [۲۶۱].
٧۰- ابوهریره سمیگوید: «هنگامی که به خدمت پیامبر صرسیدیم، در راه گفتم: يا ليله من طولـها وعنائها على انـها من داره الكفر نجّت «عجب شب طولانی و ناراحت کنندهای بود، ولی بالاخره از حلقه و دایره کفر نجات پیدا کرد».
در راه غلامیکه در اختیار داشتم، فرار کرد. هنگامی که به خدمت پیامبر صرسیدم، با او بیعت کردم، در همان اثنا، آن غلام پیدا شد، آنگاه پیامبر صبه من فرمود: «ای ابوهریره، این غلامت است» گفتم: در راه خدا او را آزاد میکنم». روایت از بخاری [۲۶۲].
نکتهها و عبرتها:
۱- بر دعوتگر لازم است که نسبت به کسانی که آنها را دعوت میدهد، صبر پیشه کند، اگر چه در آغاز امر، دعوت را قبول نکنند و نباید علیه آنان دعا کند، بلکه باید به نفع آنها دعا کند.
۲- مستحب بودن طولانی ساختن نماز صبح.
۳- ضرورت رعایت عدالت و انصاف در حالت تعامل با مردم در همه امور و تحریم کلاهبرداری و ستم در این زمینه.
۴- بر انسان مسلمان لازم است که به هنگام قرائت یا سماع قرآن در آن اندیشه و تدبر ورزد و از مواعظ آن پند و موعظه گیرد و از اوامر آن فرمان پذیرد و از منهیات آن اجتناب ورزد، تا وضعیتش اصلاح شود و سر و سامان پیدا کند و به خوشبختی دنیا و آخرت نایل گردد.
۵- یکی از اخلاقیات حسنه که متصف بودن به آن، سنت و مورد تأکید شرع است، گذشت از اشتباهات دیگران است بویژه از اشتباهات کسانی که در زیر دست انسان هستند مانند بردهها و خدمتکارها و امثال آنها، بعنوان مثال حضرت ابوهریره را میبینیم که غلام فراریش را مجازات نکرد، بلکه از او گذشت کرد و علاوه بر این احسان، او را آزاد کرد.
[۲۶۰] صحیح البخاری: المغازی، باب داستان دوس و طفیل (۴۳٩۲). [۲۶۱] روایت از امام احمد (۸۵۵۲) و ابن خزیمه (۱۰۳٩) و ابن حبان (۱۱۵۶) و حاکم ۲/۲۲ و سندش در درجه حسن است. [۲۶۲] صحیح البخاری: همان (۴۳٩۳).