۱۳- باب بیان کثرة طرقالخیر
باب بیان زیاد بودن راههای خیر و نیکوکاری
قال الله تعالی:
﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِيمٞ﴾[البقرة: ۲۱۵].
«هر کار نیکی که انجام دهید، خدا از آن آگاه است».
وقال تعالی:
﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ يَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُ﴾[البقرة: ۱۹۷].
«هر کار نیکی که انجام دهید، خدا آن را میداند».
وقال تعالی:
﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ٧﴾[الزلزلة: ۷].
«کسی که یک ذره کار خیر انجام دهد، پاداش آن را میبیند».
وقال تعالی:
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِ﴾[الجاثیة: ۱۵].
«کسی که کار نیکو و شایسته انجام دهد، به نفع خود اوست».
والآیات في الباب كثیرة.
وأما الأحاديث فكثيرة جداً، وهي غير منحصرة، فنذكر طرفاً منها.
آیات در این مورد، فراوان هستند.
اما احادیث نیز در این باره زیاد و غیرقابل شمارش هستند که تعدادی از آنها را ذکر میکنیم.
۱۱۷-الأوَّل: «عن أَبِي ذرٍّ جُنْدَبِ بنِ جُنَادَةَ سقال: قلت يا رسولَ اللَّه، أيُّ الأعْمالِ أفْضَلُ؟ قال: «الإِيمانُ بِاللَّهِ، وَالجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ». قُلْتُ: أيُّ الرِّقَابِ أفْضَلُ؟ قال: «أنْفَسُهَا عِنْد أهْلِهَا، وأكثَرُهَا ثَمَناً». قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ أفْعلْ؟ قال: «تُعينُ صَانِعاً أوْ تَصْنَعُ لإخْرَقَ» قُلْتُ: يا رسول اللَّه أرَأيتَ إنْ ضَعُفْتُ عَنْ بَعْضِ الْعملِ؟ قال: «تَكُفُّ شَرَّكَ عَن النَّاسِ فَإِنَّها صدقةٌ مِنْكَ على نَفسِكَ»» متفقٌ عليه.
«الصانِعُ» بالصَّاد الـمهملة هذا هو الـمشهور، ورُوِى «ضَائعاً» بالـمعجمة: أيْ ذَا ضياع مِنْ فقْرِ أوْ عِيالٍ، ونْحو ذلكَ «والإخْرَقُ»: الَّذي لا يُتقنُ ما يُحاوِلُ فِعْلهُ.
۱۱۷. «از ابوذر جندب بن جناده سروایت شده است که گفت: گفتم: ای رسول خدا! چه عملی بهتر است؟ فرمودند: «ایمان به خدا و جهاد در راه او». گفتم: ثواب آزاد کردن چه بردهای بیشتر است؟ فرمودند: «بهترین و پرقیمتترین آنها نزد صاحبش»، گفتم: اگر چنین نکردم؟ گفت: «به کسی که کاری میکند یا به سازنده و صنعتکار کمک کن یا برای کسی که صنعت و کارش را درست نمیتواند انجام دهد، کار کن»؛ گفتم: ای رسول خدا! اگر از این کارها ناتوان باشم؟ گفت: «شر خود را از مردم دور کن که آن خود از جانب تو صدقه است» [۱۵۲].
۱۱۸- الثاني: «عن أَبِي ذرٍّ سأيضاً أنَّ رسُولَ اللَّهِ صقال: يُصْبِحُ على كلِّ سُلاَمَى مِنْ أَحَدِكُمْ صدقَةٌ، فَكُلٌ تَسبِيْحةٍ صَدقةٌ، وكُلُّ تحْمِيدَةٍ صدقَةٌ، وكُلُّ تهْلِيلَةٍ صَدَقةٌ، وكلُّ تَكْبِيرةٍ صَدَقَةٌ، وأمْرٌ بالـمعْرُوفِ صدقَةٌ، ونَهْيٌ عَنِ المُنْكَرِ صدقَةٌ. ويُجْزِئُ مِنْ ذَلكَ رَكعَتَانِ يرْكَعُهُما مِنَ الضُّحى»» رواه مسلم. «السُّلاَمَى» بضم السين الـمهملة وتخفيف اللام وفتح الـميم: الـمفْصِلُ.
۱۱۸. «از ابوذر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «با آمدن صبح، به تعداد هر مفصل از مفاصل بدنتان، صدقهای بر شما لازم است؛ هر یک بار «سبحان الله» گفتن، هر یک بار «الحمد لله» گفتن، هر یک بار«لا إله إلا الله» گفتن و هر یک بار «الله اکبر» گفتن صدقهای است. هر امر به معروف و هر نهی از منکری صدقه است و دو رکعت نماز ضحی (چاشت) جایگزین (تمام) آن (صدقات) میشود»» [۱۵۳].
۱۱۹- الثَّالثُ عنْهُ قال: «قال النبي ص: «عُرِضَتْ عَلَيَّ أعْمالُ أُمَّتي حسَنُهَا وسيِّئُهَا فوجَدْتُ في مَحاسِنِ أعْمالِهَا الأذَى يُماطُ عن الطَّرِيقِ، وَوجَدْتُ في مَساوَىءِ أعْمالِها النُّخَاعَةُ تَكُونُ فِي المَسْجِدِ لاَ تُدْفَنُ»» رواه مسلم.
۱۱۹. «از ابوذر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «اعمال خوب و بد امتم بر من عرضه شد، دیدم از جملهی اعمال نیک امتم، برداشتن خار و خاشاک (و سایر چیزهای موجب اذیت و آزار عابران) از سر راه بود و از جملهی اعمال بد امتم، انداختن اخلاط سینه در مسجد بود که پوشانده نشده بود»» [۱۵۴].
۱۲۰- الرابع عنه: «أنَّ ناساً قالوا: يا رسُولَ اللَّهِ، ذَهَب أهْلُ الدُّثُور بالأجُورِ، يُصَلُّونَ كَمَا نُصَلِّى، وَيَصُومُونَ كَمَا نَصُومُ، وَيَتَصَدَّقُونَ بَفُضُولِ أمْوَالهِمْ قال: «أوَ لَيْس قَدْ جَعَلَ لَكُمْ مَا تَصَدَّقُونَ بِهِ: إنَّ بِكُلِّ تَسْبِيحَةٍ صَدقَةً، وكُلِّ تَكبِيرةٍ صدقة، وكلِّ تَحْمِيدةٍ صدقةً، وكلِّ تِهْلِيلَةٍ صَدقَةً، وأمرٌ بالـمعْرُوفِ صدقةٌ، ونَهْىٌ عنِ المُنْكر صدقةٌ وفي بُضْعِ أحدِكُمْ صدقةٌ» قالوا: يا رسولَ اللَّهِ أيأتي أحدُنَا شَهْوَتَه، ويكُونُ لَه فيها أجْر؟، قال: «أرأيْتُمْ لو وضَعهَا في حرامٍ أَكَانَ عليهِ وِزْرٌ؟ فكذلكَ إذا وضَعهَا في الحلاَلِ كانَ لَهُ أجْرٌ»» رواه مسلم.
«الدُّثُورُ»: بالثاءِ الـمثلثة: الأموالُ، واحِدُها: دَثْرٌ.
۱۲۰. «از ابوذر سروایت شده است که عدهای از مردم (تنگدست) عرض کردند: ای رسول خدا! صاحبان ثروت همهی پاداشها را با خود میبرند! نماز میخوانند آن طور که ما میخوانیم، روزه میگیرند چنان که ما میگیریم، و از ثروت خود صدقه و زکات نیز میدهند؛ پیامبر صفرمودند: «مگر خداوند برای شما چیزهایی فراهم نیاورده است که به وسیلهی انجام دادن آنها صدقه و احسان کنید؟ در هر یک بار «سبحان الله»، هر یک بار «الله اکبر»، هر یک بار «الحمدالله» و هر یک بار «لا إله إلا الله» گفتن و هر امر به معروف و هر نهی از منکر، و نیز در همبستری با زنانتان یک صدقه است!» گفتند: ای رسول خدا! آیا اگر یکی از ما شهوت خود را برآورده سازد، برای او اجر و پاداش دارد؟ پیامبر صفرمودند: «آیا کسی آن را از راه حرام (از طریق زنا) برآورده کند، برایش گناه بزرگی است؟ همچنان هم اگر آن را در راه حلال (راه مشروع زناشویی) بهکار گیرد، دارای اجر و پاداش برای اوست»» [۱۵۵].
۱۲۱- الخامس: «عنه قال: قال لي النبيُّ ص: «لاَ تَحقِرنَّ مِن الـمعْرُوفِ شَيْئاً ولَوْ أنْ تلْقَى أخَاكَ بِوجهٍ طلِيقٍ»» رواه مسلم.
۱۲۱. «از ابوذر سروایت شده است که پیامبر صبه من فرمودند: «هیچ جزیی از کارهای نیک را کوچک نشمار؛ حتی این را که برادر (نسبی یا دینی و سببی) خود را با خوشرویی ملاقات کنی»» [۱۵۶].
۱۲۲- السادس: «عن أَبِي هريرة سقال: قال رسُولُ اللَّه ص: «كُلُّ سُلاَمَى مِنَ النَّاسِ علَيْهِ صدَقةٌ كُلَّ يَوْمٍ تَطْلُعُ فيه الشَّمْسُ: تعدِلُ بيْن الاثْنَيْنِ صدَقَةٌ، وتُعِينُ الرَّجُلَ في دابَّتِهِ، فَتحْمِلُهُ عَلَيْهَا، أوْ ترْفَعُ لَهُ علَيْهَا متَاعَهُ صدقةٌ، والكلمةُ الطَّيِّبةُ صدَقةٌ، وبِكُلِّ خَطْوَةٍ تمْشِيها إلى الصَّلاَةِ صدقَةٌ، وَتُميطُ الأذَى عَن الطرِيق صَدَقةٌ»» متفق عليه.
ورواه مسلم أيضاً من رواية عائشة بقالت: «قال رسُول اللَّه ص: «إنَّهُ خُلِقَ كُلُّ إنْسانٍ مِنْ بني آدم علَى سِتِّينَ وثلاثمائَةِ مَفْصِلٍ، فَمنْ كَبَّر اللَّه، وحمِدَ اللَّه، وَهَلَّلَ اللَّه، وسبَّحَ اللَّه واستَغْفَر اللَّه، وعَزلَ حَجراً عنْ طَرِيقِ النَّاسِ أوْ شَوْكَةً أوْ عظْماً عن طَرِيقِ النَّاسِ، أوْ أمر بمعرُوفٍ أوْ نهى عنْ مُنْكَرٍ، عَددَ السِّتِّينَ والثَّلاَثمائة، فَإِنَّهُ يُمْسي يَوْمئِذٍ وَقَد زَحزحَ نفْسَهُ عنِ النَّارِ»».
۱۲۲. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر روز که آفتاب طلوع میکند، بر هر مفصل از مفاصل بدن انسان صدقهای لازم است؛ اگر بین دو نفر به عدالت حکم کنی، صدقهای است، یا اگر به مردی کمک کنی که بر مرکبش سوار شود یا بارش را برایش روی مرکب بگذاری، صدقهای است، سخن نیکو (زبان خوش، سلام و دعا و...) صدقهای است، در هر قدمی که برای ادای نماز برمیداری، صدقهای است و این که خار و خاشاک (یا چیزی را که موجب اذیت و آزار عابران است) از سر راه برداری، صدقهای است»» [۱۵۷].
و نیز مسلم از حضرت عایشه لروایت کرده است که پیامبر صفرموند: «بدن هر فرد از فرزندان آدم از سیصد و شصت مفصل آفریده شده است، و هر کس که به تعداد ۳۶۰ مرتبه، تکبیر و تحمید و تهلیل و تسبیح خداوند را بهجای آورد و از او آمرزش بخواهد و سنگ یا خار یا استخوانی را از سر راه مردم کنار بگذارد، یا امر به معروف و نهی از منکر نماید، در حالی غروب میکند یا عمرش تمام میشود که خود را از آتش جهنم دور کرده است» [۱۵۸].
۱۲۳- السابع: «عنه عن النَبِيِّ صقال: «منْ غدَا إلى المَسْجِدِ أو رَاحَ، أعدَّ اللَّهُ لَهُ في الجنَّةِ نُزُلاً كُلَّمَا غَدا أوْ رَاحَ»» متفقٌ عليه.
«النُّزُل»: القُوتُ والرِّزْقُ ومَا يُـهَيَّأ للضَّيفِ.
۱۲۳. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند برای کسی که ابتدای روز یا شب به مسجد میرود، به تعداد رفت و آمدهایش در روز یا شب، پذیراییها و نعمتهایی برای او در بهشت آماده میکند»» [۱۵۹].
۱۲۴- الثامن: «عنه قال: قال رسولُ اللَّه ص: «يا نِسَاء المُسْلِماتِ لاَ تَحْقِرنَّ جارَةٌ لِجارتِهَا ولَوْ فِرْسِنَ شاةٍ»» متفقٌ عليه.
قال الـجوهري: الفِرْسِنُ مِنَ الْبعِيرِ: كالـحافِرِ مِنَ الدَّابَّةِ، قال: ورُبَّمَـا اسْتُعِير في الشَّاةِ.
۱۲۴. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «ای زنان مسلمان! نباید زن همسایهای (هدیهی خود به) زن همسایهاش را کوچک بشمارد، اگر چه استخوان کف پای گوسفندی باشد»» [۱۶۰].
۱۲۵- التاسع: «عنه عن النبي صقال: «الإِيمَانُ بِضْعٌ وَسبْعُونَ، أوْ بِضْعٌ وَسِتُّونَ شَعْبَةً: فَأفْضلُهَا قوْلُ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّهُ، وَأدْنَاهَا إمَاطَةُ الأذَى عنِ الطَّرِيقِ، وَالحيَاءُ شُعْبةٌ مِنَ الإِيمانِ»» متفقٌ عليه.
«البضْعُ» من ثلاثة إلى تسعةٍ، بكسر الباءِ وقد تفْتَحُ. «والشُّعْبةُ»: القطْعة.
۱۲۵. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «ایمان هفتاد و چند جزء یا شصت و چند جزء و قسمت است و بالاترین آنها گفتن لا اله الا الله و پایینترین آنها برطرف نمودن موجبات آزار و اذیت (خار و خاشاک و چیزهای دیگر) از سر راه است و حیا و شرم نیز قسمتی از ایمان است»» [۱۶۱].
۱۲۶- العاشر: «عنه أن رسول اللَّه صقال: «بَيْنمَا رَجُلٌ يَمْشِي بطَريقٍ اشْتَدَّ علَيْهِ الْعَطشُ، فَوجد بِئراً فَنزَلَ فيها فَشَربَ، ثُمَّ خرج فإِذا كلْبٌ يلهثُ يَأْكُلُ الثَّرَى مِنَ الْعَطَشِ، فقال الرَّجُلُ: لَقَدْ بلَغَ هَذَا الْكَلْبُ مِنَ العطشِ مِثْلَ الَّذِي كَانَ قَدْ بَلَغَ مِنِّي، فَنَزَلَ الْبِئْرَ فَملأَ خُفَّه مَاءً ثُمَّ أَمْسَكَه بِفيهِ، حتَّى رقِيَ فَسَقَى الْكَلْبَ، فَشَكَرَ اللَّهُ لَه فَغَفَرَ لَه. قَالُوا: يا رسولَ اللَّه إِنَّ لَنَا في الْبَهَائِم أَجْراً؟ فَقَالَ: «في كُلِّ كَبِدٍ رَطْبةٍ أَجْرٌ»» متفقٌ عليه.
وفي رواية للبخاري: «فَشَكَر اللَّه لهُ فَغَفَرَ لَه، فَأدْخَلَه الْجنَّةَ».
وفي رواية لَـهُمـا: «بَيْنَما كَلْبٌ يُطيف بِركِيَّةٍ قَدْ كَادَ يقْتُلُه الْعطَشُ إِذْ رأتْه بغِيٌّ مِنْ بَغَايا بَنِي إِسْرَائيلَ، فَنَزَعَتْ مُوقَهَا فاسْتَقت لَهُ بِهِ، فَسَقَتْهُ فَغُفِر لَهَا بِهِ».
«الْـمُوقُ»: الْـخُفُّ. «وَيُطِيفُ»: يَدُورُ حَوْلَ «رَكِيَّةٍ» وَهِيَ الْبِئْرُ.
۱۲۶. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مردی از راهی میگذشت و تشنگی سختی به او دست داده بود، آنجا چاهی یافت، به داخل چاه رفت و آب نوشید و بیرون آمد، ناگهان متوجه سگی شد که از شدت تشنگی زبان از دهان بیرون آورده و خاک میخورد؛ (با خود) گفت: این سگ به حد تشنگی من رسیده است و دوباره در چاه رفت و موزهاش (کفش یا جوراب سفر) را از آب پر کرد و با دهان گرفت و از چاه بالا آمد و سگ را سیراب کرد، خدا از او خشنود شد و او را آمرزید»، اصحاب صگفتند: ای رسول خدا! آیا در نیکی با حیوانات اجر و پاداشی وجود دارد؟ فرمودند: «در سیراب کردن هر موجود زندهای، اجر و پاداشی میباشد»» [۱۶۲].
و در روایتی دیگر از بخاری آمده است: «... پس خداوند او را پاداش داد و آمرزید و به بهشت داخل نمود»».
و در روایتی دیگر از بخاری و مسلم هر دو آمده است: «در اثنای آن که سگی به دور چاه آبی میچرخید و نزدیک بود از تشنگی تلف شود، ناگهان زنی زانیه از بدکاران بنیاسراییل او را دید، موزهی خود را از پا بیرون آورد و با آن برای سگ از چاه، آب بیرون کشید و به سگ داد و به واسطهی این عمل بخشیده شد».
۱۲۷- الْـحادي عشَرَ: «عنْهُ عن النبي صقال: «لَقَد رأَيْتُ رَجُلاً يَتَقَلَّبُ فِي الْجنَّةِ فِي شَجرةٍ قطَعها مِنْ ظَهْرِ الطَّريقِ كَانَتْ تُؤْذِي الْمُسلِمِينَ»» رواه مسلم.
وفي رواية: «مرَّ رجُلٌ بِغُصْنِ شَجرةٍ عَلَى ظَهْرِ طرِيقٍ فَقَالَ: واللَّهِ لأُنَحِّينَّ هذا عنِ الْـمسلِمِينَ لا يُؤْذِيهُمْ، فأُدْخِلَ الْجَنَّةَ».
وفي رواية لـهمـا: «بيْنَما رجُلٌ يمْشِي بِطريقٍ وجد غُصْن شَوْكٍ علَى الطَّرِيقِ، فأخَّرُه فشَكَر اللَّهُ لَهُ، فغَفر لَهُ».
۱۲۷. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مردی را دیدم که بهخاطر آنکه درختی را که سبب آزار مسلمانان بود، از میان راه برداشت، در (نعمتهای) بهشت (سرگرم بود و) گردش مینمود» [۱۶۳].
در روایتی دیگر آمده است: «مردی بر شاخهی درختی در وسط جادهای عبور کرد و با خود گفت: بهخدا سوگند، این درخت را از سر راه مسلمین بر میدارم و کنار میگذارم تا باعث اذیت آنان نشود و به سبب همین عمل، به بهشت برده شد».
در روایتی دیگر از بخاری و مسلم آمده است: «وقتی مردی از راهی میگذشت، شاخهی خاری را بر سر راه (مردم) یافت و آن را پرت کرد و کنار گذاشت؛ خداوند او را پاداش داد و بخشید».
۱۲۸- الثَّاني عشَر: «عنْه قالَ: قَال رسولُ اللَّه ص: «منْ توضَّأ فأحَسَنَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ أتَى الْجُمعةَ، فَاستمع وأنْصتَ، غُفِر لَهُ ما بيْنَهُ وبيْنَ الْجُمعةِ وزِيادةُ ثَلاثَةِ أيَّامٍ، ومَنْ مسَّ الْحصا فَقد لَغَا»» رواه مسلم.
۱۲۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند:کسی که وضو بگیرد و آن را زیبا و کامل بگیرد و بعد به جمعه برود و خطبهها را گوش دهد و ساکت باشد، گناهان (صغیرهی) او، تا ده روز آینده، آمرزیده میشود و هر کس (در هنگام خطبه و نماز) سنگریزهای بردارد (و با آن بازی کند) کاری بیهوده در پیش گرفته و جمعهاش کامل نیست (خود را با سنگریزه مشغول دارد؛ کنایه از این است که با سنگریزه یا تسبیح یا هر وسیلهی دیگری خود را از خطبه و نماز، مشغول و غافل کند و حضور قلب نداشته باشد)» [۱۶۴].
۱۲۹- الثَّالثَ عَشر: «عنْه أن رسولَ اللَّه صقال: «إذَا تَوضَّأَ الْعبْدُ الْمُسْلِم أو الْمُؤْمِنُ، فغَسلَ وجْههُ خرج مِنْ وَجْهِهِ كُلُّ خطِيئةٍ نظر إِلَيْهَا بعينهِ مَعَ الْماءِ، أوْ مَعَ آخِر قَطْرِ الْماءِ، فَإِذَا غَسَل يديهِ خَرج مِنْ يديْهِ كُلُّ خَطِيْئَةٍ كانَ بطشتْهَا يداهُ مع الْمَاءِ أَو مع آخِرِ قَطْرِ الْماءِ، فَإِذَا غسلَ رِجليْهِ خَرجَتْ كُلُّ خَطِيْئَةٍ مشَتْها رِجْلاُه مع الْماءِ أَوْ مع آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ حَتَّى يخْرُج نقِياً من الذُّنُوبِ»» رواه مسلم.
۱۲۹. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر گاه بندهی مسلمان یا مؤمن وضو گرفت و صورتش را شست، هر گناهی که با نظر چشمانش مرتکب شده، با شستن آب و یا با آخرین قطرهی آن، پاک میشود و چون دستانش را شست، هر گناهی که با آنها مرتکب شده، با آب و یا با آخرین قطرهی آب، خارج و محو میگردد، تا آن که در حالی از وضو فارغ میشود که از گناهان، پاک و پاکیزه گشته است»» [۱۶۵].
۱۳۰- الرَّابعَ عشرَ: «عنه عن رسول اللَّه صقال: «الصَّلواتُ الْخَمْسُ، والْجُمُعَةُ إِلَى الْجُمُعةِ، ورمضانُ إِلَى رمضانَ مُكفِّرَاتٌ لِمَا بينَهُنَّ إِذَا اجْتنِبَت الْكَبائِرُ»» رواه مسلم.
۱۳۰. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «نمازهای پنجگانه و جمعه تا جمعهی دیگر و رمضان تا رمضان دیگر، پاککنندهی گناهان ما بین آنهاست بهشرطی که از گناهان کبیره اجتناب شده باشد»» [۱۶۶].
۱۳۱- الْخَامسَ عشر: «عنه قال: قال رسولُ اللَّه ص: «ألا أدلُّكَم على ما يَمْحُو اللَّهُ بِهِ الْخَطايا، ويرْفَعُ بِهِ الدَّرجاتِ؟» قالوا: بلى يا رسُولَ اللَّهِ، قال: «إسباغ الْوُضوءِ على الْمَكَارِهِ وكَثْرةُ الْخُطَا إِلَى الْـمسَاجِدِ، وانْتِظَارُ الصَّلاةِ بعْدِ الصَّلاةِ، فَذلِكُمُ الرّبَاطُ»» رواه مسلم.
۱۳۱. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «آیا شما را به چیزی که خداوند با آن گناهان را محو و درجات را نزد خود بالا میبرد، راهنمایی کنم؟» گفتند: بله، ای رسول خدا! فرمودند: «وضوی کامل و صحیح با تحمل سختی و زحمت (مثلاً سرما یا...) و زیاد قدم برداشتن بهسوی مساجد و انتظار نمازی دیگر بعد از نماز؛ و رباط اینها هستند» [۱۶۷].(رباط: یعنی مداومت بر جنگ در راه خدا و حفظ حدود و مرزهای اسلامی؛ و این اعمال، روح رباط و ادامهی مبارزه با نفس و آرزوهای آن است)»».
۱۳۲- السَّادسَ عشرَ: «عن أَبِي موسى الأشعري سقال: قال رسول اللَّه ص: «منْ صلَّى الْبَرْديْنِ دَخَلَ الْجنَّةَ»» متفقٌ عليه.
«البرْدَانِ»: الصُّبْحُ والْعَصْرُ.
۱۳۲. «از ابوموسی اشعری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر کس دو نماز سرما (صبح و عصر) را انجام دهد، داخل بهشت میگردد»» [۱۶۸].
۱۳۳- السَّابِعَ عشَر: «عنه قال: قال رسول اللَّه ص: «إِذَا مرِضَ الْعبْدُ أَوْ سافَر كُتِب لَهُ ما كانَ يعْملُ مُقِيماً صحيِحاً»» رواه البخاری.
۱۳۳. «از ابوموسی اشعری سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «وقتی که شخصی بیمار شد یا مسافرت کرد، برای او برابر هر عمل خیری که در زمان تندرستی و اقامت انجام میداده، نوشته میشود»» [۱۶۹].
الثَّامنَ عشَرَ: «عنْ جابرٍ سقال: قال رسولُ اللَّه ص: «كُلُّ معرُوفٍ صدقَةٌ»» رواه البخاری، ورواه مسلم مِن رواية حذَيفَةَ ت.
۱۳۴. «از جابر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر کار نیکی، صدقه است»» [۱۷۰].
۱۳۵- التَّاسع عشر: «عنْهُ قال: قال رسول اللَّه ص: «ما مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْساً إلاَّ كانَ ما أُكِلَ مِنْهُ لهُ صدقةً، وما سُرِقَ مِنْه لَه صدقَةً، ولا يرْزؤه أَحَدٌ إلاَّ كَانَ له صدقةً»» رواه مسلم وفي رواية له: «فَلا يغْرِس الْمُسْلِم غرساً، فَيَأْكُلَ مِنْهُ إِنسانٌ ولا دابةٌ ولا طَيرٌ إلاَّ كانَ له صدقَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامة».
وفي رواية له: «لا يغْرِس مُسلِم غرْساً، ولا يزْرعُ زرْعاً، فيأْكُل مِنْه إِنْسانٌ وَلا دابَّةٌ ولا شَيْءٌ إلاَّ كَانَتْ لَه صدقةً، ورويَاه جميعاً مِنْ رواية أَنَسٍ ت».
قولُهُ: «يرْزَؤُهُ» أي: يَنْقُصهُ.
۱۳۵. «از جابر سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر مسلمانی درختی بکارد، در برابر هر میوهای که از آن خورده میشود، برای او صدقهای محسوب میشود و آنچه که از آن دزدیده شود و مردم از آن کم کنند، برای او صدقه خواهد بود». [۱۷۱]و در روایتی دیگر از او آمده است: «مسلمان چیزی نمیکارد که از آن انسان و نه حیوان و نه پرنده ای میخورد مگر آنکه برایش تا روز قیامت صدقه ای خواهد بود».
و در روایتی دیگر از او (مسلم) آمده است: «مسلمان نهالی نمیکارد و چیزی زراعتی نمیرویاند مگر آنکه هر انسان و جانور و موجودی که از آن بخورد برایش صدقه ای خواهد بود». همهی این احادیث را از روایت انستآوردیم».
۱۳۶- العْشْرُونَ: «عنْهُ قالَ: أَراد بنُو سَلِمَة أَن ينْتَقِلوا قُرْبَ المَسْجِدِ فبلَغَ ذلك رسولَ اللَّه ص، فَقَالَ لَهُمْ: «إِنَّه قَدْ بَلَغَنِي أَنَّكُمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَنْتَقِلُوا قُربَ الْمَسْجِدِ؟» فَقَالُوا: نَعَمْ يا رسولَ اللَّهِ قَدْ أَرَدْنَا ذلكَ، فَقالَ: «بَنِي سَلِمةَ ديارَكُمْ، تكْتبْ آثَارُكُمْ، دِياركُم، تُكْتَبْ آثارُكُمْ»» رواه مسلم.
وفي روايةٍ: «إِنَّ بِكُلِّ خَطْوةٍ درجةً» رواه مسلم. ورواه البخاري أيضاً بِمعنَاهُ مِنْ روايةِ أَنَسٍ ت.
و «بنُو سَلِمَةَ» بكسر اللام: قبيلة معروفة من الأَنصار ش، و «آثَارُهُمْ» خُطاهُمْ.
۱۳۶. «از جابر سروایت شده است که گفت: بنیسلمه (قبیلهای معروف از انصار) تصمیم گرفتند به نزدیکی مسجد نقل مکان کنند؛ این خبر به پیامبر صرسید، به آنها فرمودند: «شنیدهام که میخواهید به نزدیک مسجد نقلمکان کنید؟» گفتند: بله، ای رسول خدا! چنین تصمیم گرفتهایم، فرمودند: «ای بنیسلمه! در محل خود باشید، جای خود را بپایید! قدمهای شما نوشته میشود. (منظور آن است که در خانههای خودتان باشید و بمانید، زیرا هر چند که از مسجد دور است، اما برای حضور در مسجد ثواب بیشتری میبرید)» [۱۷۲].
در روایتی دیگر آمده است: «برای هر قدم، درجهای است».
۱۳۷- الْحَادي والْعِشْرُونَ: «عنْ أَبِي الْمُنْذِر أُبيِّ بنِ كَعبٍ سقال: كَان رجُلٌ لا أَعْلمُ رجُلا أَبْعَدَ مِنَ الْمَسْجِدِ مِنْهُ، وكَانَ لا تُخْطِئُهُ صلاةٌ فَقِيل لَه، أَوْ فقُلْتُ لهُ: لَوْ اشْتَريْتَ حِماراً ترْكَبُهُ في الظَّلْماءِ، وفي الرَّمْضَاءِ فَقَالَ: ما يسُرُّنِي أَن منْزِلِي إِلَى جنْب الْمسْجِدِ، إِنِّي أُرِيدُ أَنْ يُكْتَب لِي ممْشَايَ إِلَى الْمَسْجد، ورُجُوعِي إِذَا رجعْتُ إِلَى أَهْلِي، فقالَ رسول اللَّه ص: «قَدْ جمع اللَّهُ لكَ ذلِكَ كُلَّهُ»» رواه مسلم.
وفي روايةٍ: ««إِنَّ لَكَ مَا احْتسَبْت» «الرمْضَاءُ» الأَرْضُ الَّتِي أَصَابَهَا الْحرُّ الشَّديدُ».
۱۳۷. «از ابومنذر ابی بن کعب سروایت شده است که گفت: مردی بود که من کسی را دورتر از او به مسجد نمیشناختم و یک نمازش فوت نمیشد، به او گفته شد، یا به او گفتم: کاش یک الاغ میخریدی که در تاریکی و گرما و پیمودن زمین داغ، بر آن سوار میشدی، ( و به مسجد میآمدی) گفت: خوشحال نیستم که منزلم نزدیک مسجد باشد، میخواهم در رفتن به مسجد و برگشتن از آن به خانه و خانوادهام، قدمهایم برایم نوشته شود و محسوب گردد؛ پیامبر صخطاب به او فرمودند: «خداوند تمام آنها را برای تو جمع و ذخیره کرده است» [۱۷۳].
در روایتی دیگر آمده است که پیامبر صبه او فرمودند: «آنچه که انتظار داشتهای، از آن تو خواهد بود».
۱۳۸- الثَّاني والْعشْرُونَ: «عنْ أَبِي محمدٍ عبدِ اللَّهِ بنِ عمرو بن العاص بقال: قال رسول اللَّه ص: «أَرْبعُونَ خَصْلةً أَعلاها منِيحةُ الْعَنْزِ، ما مِنْ عامَلٍ يعملَ بِخَصْلَةٍ مِنْها رجاءَ ثَوَابِهَا وتَصْدِيقَ موْعُودِهَا إِلاَّ أَدْخلَهُ اللَّهُ بِهَا الْجنَّةَ»» رواه البخارى.
«الْـمنِيحةُ»: أَنْ يُعْطِيَهُ إِيَّاهَا ليأْكُل لبنَهَا ثُمَّ يَردَّهَا إِليْهِ.
۱۳۸. «از ابومحمد عبدالله بن عمرو بن عاص بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «چهل خصلت وجود دارد که بهترین آنها، به امانت دادن میش برای استفاده از شیر و پشم آن است و هر کس که به امید ثواب و با ایمان کامل به وعدهی پاداشف یک خصلت از آنها را انجام دهد، خداوند به خاطر آن، او را به بهشت میبرد»» [۱۷۴].
۱۳۹- الثَّالثُ والْعشْرونَ: «عَنْ عدِيِّ بنِ حاتِمٍ سقال: سمِعْتُ النَّبِيَّ صيقول: «اتَّقُوا النار وَلوْ بِشقِّ تَمْرةٍ»» متفقٌ عليه.
وفي رواية لـهمـا عنه قال: «قال رسول اللَّه ص: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ سيُكَلِّمُه ربُّه لَيْس بَيْنَهُ وبَينَهُ تَرْجُمَان، فَينْظُرَ أَيْمنَ مِنْهُ فَلا يَرى إِلاَّ مَا قَدَّم، وينْظُر أشأمَ مِنْهُ فلا يَرَى إلاَّ ما قَدَّمَ، وَينْظُر بَيْنَ يدَيْهِ فَلا يَرى إلاَّ النَّارَ تِلْقَاءَ وَجْهِهِ، فاتَّقُوا النَّارَ ولوْ بِشِقِّ تَمْرةٍ، فَمَنْ لَمْ يَجدْ فَبِكَلِمَة طيِّبَةٍ».
۱۳۹. «از عدی بن حاتم سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که میفرمود: «از آتش دوزخ بپرهیزید (در بین خود و آتش دوزخ، حجاب و مانعی قرار دهید)، هرچند که به وسیلهای (بخشیدن) نصف خرمایی باشد»» [۱۷۵].
در روایتی دیگر از بخاری و مسلم از عدیبن حاتم سآمده است: «پروردگار با تکتک افراد شما بدون واسطه صحبت خواهد کرد؛ و انسان چون به طرف راست خود بنگرد، جز اعمالی که قبلاً فرستاده است، چیزی نمیبیند و چون به طرف چپ نگاه کند، جز اعمالی که قبلاً فرستاده است، چیزی مشاهده نمیکند و در برابر خود تنها آتش دوزخ را مییابد؛ پس در بین خود و آتش دوزخ، حجاب و مانع بسازید، اگر چه به وسیلهی (بخشیدن) نصب خرمایی باشد و کسی که آن را نیز نیافت، با سخنی نیکو (و کلمهای شیرین)، خود را از آتش حفظ نماید».
۱۴۰- الرَّابِعُ والْعشرونَ: «عنْ أَنَسٍ سقال: قال رسول اللَّه ص: «إِنَّ اللَّه لَيرْضَى عَنِ الْعَبْدِ أَنْ يَأْكُلَ الأَكْلَةَ فيحْمدَهُ عليْهَا، أَوْ يشْربَ الشَّرْبَةَ فيحْمدَهُ عليْهَا»» رواه مسلم.
«وَالأَكْلَة» بفتح الـهمزة: وهي الْغَدوة أَوِ الْعشوة.
۱۴۰. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند حتماً از آن بنده که وقتی غذایی خورد، خدا را بر آن شکری گوید، یا وقتی که جرعهای آب مینوشد، خدا را بر آن سپاس میکند، راضی و خشنود میشود»» [۱۷۶].
۱۴۱- الْـخَامِسُ والْعشْرُونَ: «عن أَبِي موسى س، عن النبى صقال: «عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ صدقةٌ» قال: أَرَأَيْتَ إِنْ لَمْ يَجدْ؟ قالَ: «يعْمَل بِيَديِهِ فَينْفَعُ نَفْسَه وَيَتَصدَّقُ»: قَال: أَرَأَيْتَ إِنْ لَمْ يسْتطِعْ؟ قال: يُعِينُ ذَا الْحَاجَةِ الْـملْهوفَ» قالَ: أَرأَيْت إِنْ لَمْ يسْتَطِعْ قالَ: «يَأْمُرُ بِالمَعْرُوفِ أَوِ الْخَيْرِ» قالَ: أَرأَيْتَ إِنْ لَمْ يفْعلْ؟ قالْ: «يُمْسِكُ عَنِ الشَّرِّ فَإِنَّهَا صدَقةٌ»» متفقٌ عليه.
۱۴۱. «از ابوموسی سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «بر هر مسلمانی صدقه واجب است»، ابوموسی سگفت: اگر نیافت؟ فرمودند: «با دست خود کار کند، هم به خود نفع برساند و هم با آن صدقه بدهد»، گفت: اگر قادر به کار نبود؟ فرمودند: «نیازمند دردمندی را یاری کند» گفت: اگر قادر به آن نبود؟ فرمودند: «امر به کار نیک یا خیر کند» گفت: اگر این کار را نیز انجام نداد؟ فرمودند: «از بدیها بپرهیزد که آن نیز صدقه است»».
[۱۵۲] متفق علیه است؛ [ خ (۲۵۱۸)، م (۸۴)]. [۱۵۳] مسلم روایت کرده است؛ [(۵۵۳)]. [۱۵۴] در این حدیث، پیامبر اسلام صبه خوبی گسترهی وسعت اعمال خوب و بد را ترسیم فرموده است، از کوچکترین کار خوب تا کوچکترین کار بد و روشن است که در این میان چه اعمال زیادی میگنجد ـ ویراستاران. [۱۵۵] مسلم روایت کرده است؛[(۱۰۰۶)]. [۱۵۶] مسلم روایت کرده است؛[(۲۶۲۶)]. [۱۵۷] متفق علیه است؛ [ خ (۲۶۲۶)، م (۱۰۰۹)]. [۱۵۸] [ (۱۰۰۷) ]. [۱۵۹] متفق علیه است؛ [ خ (۶۶۲)، م (۶۶۹)]. [۱۶۰] متفق علیه است؛ [ خ (۲۵۶۶)، م (۱۰۳۰)]. [۱۶۱] متفق علیه است؛ [خ (۹)، م (۳۵)]. [۱۶۲] متفق علیه است؛ [ خ (۲۳۶۳)، م (۲۲۴۴)، و (۲۲۴۵)]. [۱۶۳] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۹۱۴)]. [۱۶۴] مسلم روایت کرده است؛ [(۸۵۷)]. [۱۶۵] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۴۴)]. [۱۶۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۳۳)]. [۱۶۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۵۱)]. [۱۶۸] مسلم روایت کرده است؛ [خ (۲۵۱)، م (۶۳۵)]. [۱۶۹] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۹۹۶)]. [۱۷۰] بخاری [ (۶۰۲۱) ]روایت کرده است و مسلم [ (۱۰۰۵) نیز از حذیفه سروایت کرده است]. [۱۷۱] هر دوی آنها [ خ (۲۳۲۰)، م (۱۵۵۳)] از انس سروایت کرده است. [۱۷۲] مسلم [(۶۶۴)] روایت کرده و بخاری [(۶۵۶)] نیز آن را از انس سبه معنی روایت کرده است. [۱۷۳] مسلم روایت کرده است. [(۶۶۳)]. [۱۷۴] متفق علیه است؛ [خ (۶۴۵۰) م (۱۰۱۶)]. [۱۷۵] بخاری روایت کرده است. [(۲۶۳۱)]. [۱۷۶] مسلم روایت کرده است. [(۲۷۳۴)].