ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد اول

فهرست کتاب

زندگی مؤلف‌ و علوم او

زندگی مؤلف‌ و علوم او

نووی، امام حافظ شیخ‌الاسلام، محیی‌الدین ابوزکریا یحیی بن شرف بن مری حزامی حورانی شافعی، صاحب تألیفات پربار و یکی از دانشمندان کم‌نظیر است. در ماه محرم سال ۶۳۱ هجری، در روستای «نوی» در ۷۵ کیلومتری جنوب دمشق، متولد شد و پس از آن که جوانی و آغاز پیریش را در آنجا، در «دارالحدیث» دمشق گذراند، در رجب سال ۶۷۶ هجری، در همان‌جا وفات یافت؛ بنابراین مدت عمر او، ۴۵ سال و هفت ماه بوده است. آرامگاه او در نوی می‌باشد.

او اما یگانه‌ی راهبر، شیخ‌الاسلام و علم اولیاء و صاحب تصانیف سودبخش است؛ بزرگوار و پرهیزگار و در مقابل نفس، شیری شکست‌آور و زاهدی بود که به ویرانه‌ی دنیا، مبالاتی نکرد؛ زهد و قناعت داشت و پیروی از گذشتگان «اهل سنت و جماعت»؛ بر انجام هر نوع خیر، شکیبایی می‌ورزید و هیچ ساعتی را بدون طاعت، نمی‌گذراند؛ و همه‌ی این‌ها، با احاطه‌ی او در انواع علوم، از فقه و متون احادیث و اسماء رجال و لغت و غیر آن، همراه شده بود.

من، از همان کودکی، امام نووی /را دوست داشته‌ام و او را به‌ دو دلیل، راهنمای زندگی خود ساخته‌ام؛ [اول]، پیوستگی او در امر علم و آموزش و آموختن و اشتغال به تألیف زیاد ـ که در سی سالگیش آن را آغاز کرد؛ و [دوم]، اخلاص او در طلب علم و علاقه به نشر آن و خدمت به اسلام و مسلمانان؛ و این محبت من نسبت به امام نووی /از وقتی بوده است که از استادانم می‌شنیدم که شعر «علامه تقی‌الدین سبکی» را در حق او، تکرار می‌کردند:

وفي دارالـحدیث، لطیف معنی
علی بسط لـها، أصبو وآوی
عسی أني امس بحر وجهی
مكانا مسه قدم النواوی [۷]

و در این شعر، دلالتی آشکار بر میزان احترام به این امام و بزرگی قدر او و محبت علما نسبت به او، هست.

در کتاب «تذکره الحفاظ ذهبی»، به نقل از «شیخ ابن عطار /» آمده است که: «امام نووی /هیچ لحظه‌ای از وقتش را، در شب و روز ـ حتی در راه ـ به‌هدر نمی‌داد، مگر آن‌که مشغول [به تحصیل و آموزش] بود، شش سال بر این روش مداومت کرد و سپس، به تألیف و تدریس و حق گویی پرداخت؛ ابن‌عطار، سپس می‌گوید: وی، همراه با آن که در کار جهاد با نفس و عمل به جزئیات ورع و مراقبه و تصفیه‌ی نفس از عیوب و پاک کردن آن از آرزوها بود، حافظ حدیث و علوم و رجال و صحیح و ناسالم آن و پشیوایی در شناخت مذهب (یعنی مذهب شافعی) هم بود. شناخت و دانش او، تنوع یافت و در لغت، نحو، فقه، اصول فقه، حدیث، علوم حدیث، علم کلام (توحید)، اصول دین و قرآن، تبحر پیدا کرد و کتاب‌هایی بسیار در آن علوم نوشت و آنها را درس داد؛ «شیخ ابن‌فخر حنبلی» می‌گوید: «امام نووی /پیشوایی متبحر و حافظ و دارای دانشی استوار بود، دانش‌های زیادی را بسیار نیکو آموخت و تألیفات فراوانی تصنیف کرد و زهد و ورعش، شدید بود».

هر روز، دوازده درس را در علوم مختلف به شرح یا برای تصحیح آموخته‌ها، پیش استادانش می‌خواند، به این قرار: دو درس از کتاب «وسیط غزالی»، یک درس از «مهذب»، درسی از کتاب «اللمع ابن جنی»، درسی از «اصلاح المنطق»، درسی در صرف، یک درس در اصول فقه، یک درس در «اسمای رجال»، یک درس در «اصول دین» [و چهار درس دیگر].

امام نووی /می‌گوید: «وقتی که درسی را می‌خواندم، هر چه را بدان مربوط بود، مثل شرح یک مشکل یا توضیح یک عبارت و ضبط و تلفظ صحیح یک کلمه، می‌نوشتم و خداوند متعال، در وقت من برکت انداخته بود؛ یک‌بار، به ذهنم خطور کرد که به فراگیری علم طب مشغول شوم و به «کتاب قانون»، سرگرم شدم، ناگاه، دلم را تاریکی فرا گرفت و چند روز نتوانستم به تحصیل بپردازم، بر حال خودم نگران شدم و کتاب قانون را فروختم؛ دلم، دوباره، روشن گشت».

[۷] «در دارالحدیث دمشق، معنی لطیفی هست که به گستره‌ی آن عشق می‌ورزم و در آن سکوت می‌گزینم، شاید، با بلندترین جای پیشانیم، مکانی را که نووی بر آن قدم گذاشته است، لمس کنم». این شعر، معنی شعر «شیخ اجل، سعدی شیرازی» را به یاد می‌آورد که می‌گوید:
همه خاک‌های شیراز، به دو دیدگان برفتم
به امید آن که جایی، قدمی نهاده باشی
عثمان نقشبندی