۲۷- باب تعظیم حرمات الـمسلمین وبیان حقوقهم والشفقة علیهم ورحمتهم
باب احترام به حریم مسلمانان و بیان حقوق آنها و رحم و مهربانی نسبت به آنان
قال الله تعالی:
﴿وَمَن يُعَظِّمۡ حُرُمَٰتِ ٱللَّهِ فَهُوَ خَيۡرٞ لَّهُۥ عِندَ رَبِّهِ﴾[الحج: ۳۰].
«و هر کس اوامر و نواهی خداوند را (در مراسم و امور مربوط به حج و جاهای دیگر) بزرگ و محترم دارد، نزد خدا چنین کاری برای او بهتر است».
وقال تعالی:
﴿ذَٰلِكَۖ وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ٣٢﴾[الحج: ۳۲].
«هر کس شعائر و برنامههای الهی را بزرگ و محترم دارد، یقیناً (بزرگداشت) آنها از پرهیزگاری دلهاست».
وقال تعالی:
﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الحجر: ۸۸].
«برای مؤمنان بال (تواضع و مهربانی) خود را بگستران».
وقال تعالی:
﴿مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَيۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِيعٗا وَمَنۡ أَحۡيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحۡيَا ٱلنَّاسَ جَمِيعٗاۚ﴾[المائدة: ۳۲].
«هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین، بکشد، مانند این است که همهی انسانها را کشته است و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، مانند این است که همهی مردم را زنده کرده است».
۲۲۲- «وعن أَبي موسى سقال: قال رسول اللَّه ص: «الْمُؤْمنُ للْمُؤْمِن كَالْبُنْيَانِ يَشدُّ بعْضُهُ بَعْضاً» وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِه» متفق عليه.
۲۲۲. «از ابوموسی سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مؤمن نسبت به مؤمن دیگر مثل یک بنا و ساختمان است که هر قسمت از اجزاء آن موجب استحکام قسمتهای دیگر است» این را فرمود و انگشتان دو دست خود را (برای نشان دادن این معنی) در بین همدیگر فرو کرد»» [۲۵۹].
۲۲۳- وعنه قال: «قال رسول اللَّه ص: «مَن مَرَّ فِي شَيْءٍ مِنْ مَسَاجِدِنَا، أَوْ أَسْوَاقِنَا، ومَعَه نَبْلٌ فَلْيُمْسِكْ، أَوْ لِيَقْبِضْ عَلَى نِصالِهَا بِكفِّهِ أَنْ يُصِيب أَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْهَا بِشَيْءٍ»» متفق عليه.
۲۲۳. «از ابوموسی سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر کس که در مساجد یا بازارهای ما عبور کند و همراه او تیرهایی باشد (یا چیزی مانند آن که سبب آزار مردم میشود)، باید نوک آن را با کف دستش بگیرد که مبادا به یکی از مسلمانان برخورد کند و به او آسیبی برساند»» [۲۶۰].
۲۲۴- «وعن النُّعْمَانِ بنِ بشِيرٍ بقال: قال رسولُ اللَّه ص: «مثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وتَرَاحُمِهِمْ وتَعاطُفِهِمْ، مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَداعَى لهُ سائِرُ الْجسدِ بالسَّهَرِ والْحُمَّى»» متفقٌ عليه.
۲۲۴. «از نعمان بن بشیر بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مثال مؤمنان در دوستی و مهربانی و دلسوزی و رحم و توجه کردن به همدیگر، مثل بدن است که هر گاه عضوی از آن، از درد بنالد، سایر اعضا در بیداری و تب و حرارت، با او همدرد میشوند»» [۲۶۱].
۲۲۵- «وعن أَبي هُريْرَةَ سقال: قبَّل النَّبِيُّ صالْحسنَ ابن عَليٍّ ب، وَعِنْدَهُ الأَقْرعُ بْنُ حَابِسٍ، فقال الأَقْرَعُ: إِنَّ لِي عَشرةً مِنَ الْولَدِ ما قَبَّلتُ مِنْهُمْ أَحداً فنَظَر إِلَيْهِ رسولُ اللَّه صفقال: «مَن لا يَرْحمْ لا يُرْحَمْ»» متفقٌ عليه.
۲۲۵. «از ابوهریره سروایت شده است که گفت: پیامبر صحسن بن علیب را بوسید، «اقرع بن حابس» که در خدمت او بود، گفت: من ده فرزند دارم که هرگز هیچکدام از آنها را نبوسیدهام، پیامبر صبه او نگاه کردند و فرمودند: «هر کس رحم نکند، به او رحم نمیشود»» [۲۶۲].
۲۲۶- «وعن عائشةَ بقالت: قدِم ناسٌ مِن الأَعْرابِ عَلَى رسول اللَّه ص، فقالوا: أَتُقبِّلونَ صِبيْانَكُمْ؟ فقال: «نَعَمْ» قالوا: لَكِنَّا واللَّه ما نُقَبِّلُ، فقال رسولُ اللَّه ص: «أَوَ أَمْلِكُ إِنْ كَانَ اللَّه نَزعَ مِنْ قُلُوبِكُمْ الرَّحمَةَ»» متفقٌ عليه.
۲۲۶. «از حضرت عایشه لروایت شده است که گفت: عدهای از اعراب بادیه، نزد پیامبر صآمدند و سؤال کردند: آیا شما کودکان خود را میبوسید؟ فرمودند: «بله»، گفتند: ولی به خدا سوگند، ما نمیبوسیم؛ پیامبر صفرمودند: «آیا من میتوانم (رحم و مهربانی را در دل شما قرار دهم) وقتی که خدا رحم و مهربانی را از دل شما برداشته است؟!»» [۲۶۳].
۲۲۷- «وعن جرير بن عبد اللَّه سقال: قال رسول اللَّه ص: «مَنْ لا يرْحَم النَّاس لا يرْحمْهُ اللَّه»» متفقٌ عليه.
۲۲۷. «از جریربن عبدالله سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که نسبت به مردم رحم نکند و مهر و شفقت نورزد، خداوند به او رحم نمیکند»» [۲۶۴].
۲۲۸- «وعن أَبي هُريرةَ س، أَنَّ رسولَ اللَّه صقال: «إِذا صلى أَحدُكُمْ للنَّاسِ فلْيُخَفِّفْ، فَإِنَّ فِيهِمْ الضَّعِيفَ وَالسقيمَ والْكَبِيرَ. وإِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ لِنَفْسِهِ فَلْيطَوِّل ما شَاءَ»» متفقٌ عليه.
وفي روايةٍ: «وذَا الْحاجَةِ».
۲۲۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هنگامی که یکی از شما برای مردم، نماز جماعت خواند (امام شد)، نماز را سبک و کوتاه بخواند، زیرا در میان جماعت، اشخاص ضعیف و بیمار و پیر و مسن وجود دارد، و هر گاه کسی منفرد و برای خود نماز خواند، هر اندازه که میخواهد، طول بدهد»» [۲۶۵].
در روایتی دیگر بعد ازکلمهی پیر و مسن، «کسی که کاری دارد نیز ذکر شده است».
۲۲۹- «وعن عائشة بقَالَتْ: إِنْ كَان رسولُ اللَّه صلَيدعُ الْعَمَلَ، وهُوَ يحِبُّ أَنَ يَعْملَ بِهِ، خَشْيةَ أَنْ يَعْمَلَ بِهِ النَّاسُ فيُفْرَضَ عَلَيْهِمْ» متفقٌ عليه.
۲۲۹. «از حضرت عایشه لروایت شده است که گفت: چه بسا که پیامبر صعملی (دینی مانند خیر یا نماز یا...) را که انجام دادن آن را دوست میداشت، ترک میکرد تا مبادا مردم به آن عمل کنند و بر آنان واجب شود» [۲۶۶].
۲۳۰- «وعنْهَا بقالَتْ: نَهَاهُمْ النَّبِيُّ صعَن الْوِصال رَحْمةً لهُمْ، فقالوا: إِنَّكَ تُواصلُ؟ قال: «إِنِّي لَسْتُ كَهَيئَتِكُمْ إِنِّي أَبِيتُ يُطْعِمُني رَبِّي ويَسْقِيني»» متفقٌ عليه مَعناهُ: يجعَلُ فيَّ قُوَّةَ مَنْ أَكَلَ وَشَرَبَ.
۲۳۰. «از حضرت عایشه لروایت شده است که گفت: پیامبر صبهخاطر شفقت و مهربانی بیش از حد نسبت به صحابه، آنها را از روزه گرفتن پی در پی دو روز یا بیشتر، نهی فرمودند، اصحاب گفتند: شما خود چنان میکنید! فرمودند: «من بر حال شما نیستم، من بر حالت روزه میمانم و خدای من، به من غذا و نوشیدنی میدهد»» [۲۶۷].
معنی آن این است که: خداوند (به فضل خود)، قدرت کسی را که خورده و نوشیده است (سیر است) در وجود من قرار داده است.
۲۳۱- «وعن أَبي قَتادَةَ الْحارِثِ بنِ ربْعي سقال: قال رسول اللَّه ص: «إِنِّي لأَقُومُ إِلَى الصَّلاةِ، وَأُرِيدُ أَنْ أُطَوِّل فِيها، فَأَسْمعُ بُكَاءَ الصَّبِيِّ، فَأَتَجوَّزَ فِي صلاتِي كَرَاهِيَةَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمِّهِ»» رواه البخاری.
۲۳۱. «از ابوقتاده حارث بن ربعی سروایت شده است که پبامبر صفرمودند: «من نماز (جماعت) را شروع میکنم و میخواهم آن را طول دهم که ناگهان گریهی کودکی را میشنوم و نماز را سبک و کوتاه میکنم، مبادا که بر مادرش زحمت و سختی تحمیل کنم»» [۲۶۸].
۲۳۲- «وعن جُنْدُبِ بن عبد اللَّه سقال: قال رسولُ اللَّه ص:«منْ صَلَّى صَلاةَ الصُّبحِ فَهُوَ فِي ذِمةِ اللَّه فَلا يطْلُبنَّكُمْ اللَّهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَيْءٍ، فَإِنَّهُ منْ يَطْلُبْهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَيْءٍ يُدرِكْه، ثُمَّ يكُبُّهُ عَلَى وجْهِهِ في نَارِ جَهَنَّم»» رواه مسلم.
۲۳۲. از«جندب بن عبدالله سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که نماز صبح را به موقع بخواند، در پناه و ضمانت خداست، مواظب باشید که خداوند، چیزی از شما طلب نکند که از آن چنین انسانی باشد! (یعنی هشیار باشید که کمترین بیادبی یا تعرضی در حق او از شما سر نزند)، زیرا که خداوند هر کس را به خاطر بندهی مورد ضمانت خود مطالبه کند، میگیرد و آن گاه او را به آتش جهنم میاندازد»» [۲۶۹].
۲۳۳- «وعن ابن عمر بأَنَّ رسول اللَّه صقال: «المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِمِ، لا يظْلِمُه، ولا يُسْلِمهُ، منْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِي حاجتِهِ، ومَنْ فَرَّج عنْ مُسْلِمٍ كُرْبةً فَرَّجَ اللَّهُ عنْهُ بِهَا كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يوْمِ الْقِيامَةِ، ومَنْ ستر مُسْلِماً سَتَرهُ اللَّهُ يَوْم الْقِيَامَةِ»» متفقٌ عليه.
۲۳۳. «از ابنعمر بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مسلمان برادر مسلمان است، بر او ظلم نمیکند و او را تسلیم (ظالم و دشمن) نمیکند. کسی که به برآوردن نیاز برادر مسلمانش مشغول باشد، خداوند نیازهای او را برآورده میسازد، و هر کس یک مشکل و سختی برادر مسلمانش را حل کند، خداوند به آن، مشکلی از مشکلات قیامت او را رفع میکند و کسی که (عیب) مسلمانی را بپوشاند، خداوند در قیامت (گناهان و عیوب) او را میپوشاند»» [۲۷۰].
۲۳۴- «وعن أَبي هريرة سقال: قال رسول اللَّه ص: «المُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِم لا يخُونُه ولا يكْذِبُهُ ولا يخْذُلُهُ، كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حرامٌ عِرْضُهُ ومالُه ودمُهُ التَّقْوَى هَاهُنا، بِحسْبِ امْرِىءٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخاهُ الـمسلم»» رواه الترمذيُّ وقال: حديث حسن.
۲۳۴. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نمیکند، به او دروغ نمیگوید، یاری او را ترک نمیکند (تنهایش نمیگذارد)، تمام حقوق یک فرد مسلمان، بر مسلمان دیگر حرام است: ناموسش، مالش، خونش. تقوا اینجا (در دل) است. برای شخص مسلمان، همین اندازه از شر و بدی کافی است که برادر مسلمان خود را تحقیر کند»» [۲۷۱].
۲۳۵- وعنه قال: «قال رسول اللَّه ص: «لا تَحاسدُوا ولا تناجشُوا ولا تَباغَضُوا ولا تَدابرُوا ولا يبِعْ بعْضُكُمْ عَلَى بيْعِ بعْضٍ، وكُونُوا عِبادَ اللَّه إِخْواناً. المُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِم لا يَظلِمُه ولا يَحْقِرُهُ ولا يَخْذُلُهُ. التَّقْوَى هَاهُنا ويُشِيرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلاَثَ مرَّاتٍ بِحسْبِ امْرِيءٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِر أَخاهُ الـمسلم. كُلَّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حرامٌ دمُهُ ومالُهُ وعِرْضُهُ»» رواه مسلم.
«النَّجَش» أَنْ يزِيدَ فِي ثَمنِ سلْعةٍ يُنَادِي عَلَيْهَا فِي السُّوقِ ونحْوهِ، ولا رَغْبةَ لَه فِي شِرائهَا بَلْ يقْصِد أَنْ يَغُرَّ غَيْرهُ، وهَذا حرامٌ. «والتَّدابُرُ»: أَنْ يُعرِض عنِ الإِنْسانِ ويـهْجُرَهُ ويجعلَهُ كَالشَّيءِ الذي وراءَ الظهْر والدُّبُرِ.
۲۳۵. از«ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «به یکدیگر حسد نورزید؛ در معاملهی یکدیگر نَجَش نکنید (نجش، یعنی اظهار خرید یک جنس به قیمت بالاتر بدون خرید آن برای فریب دادن مشتری و تحریک او به خرید آن جنس)، نسبت به هم کینه نداشته باشید، به همدیگر پشت و با یکدیگر قطع رابطه نکنید و بر معاملهی دیگران معامله ننمایید (با پرداخت مبلغی بیشتر یا قول فروش ارزانتر، مانع معاملهی دیگری شود و خود، معامله را انجام دهد). بندگان خدا و برادران همدیگر باشید؛ مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم نمیکند و یاری او را ترک نمیکند؛ تقوا اینجاست ـ با دست سه بار به سینهی (قلب) خود اشاره فرمود ـ برای شخص مسلمان، همین اندازه از شر وبدی کافی است که برادر مسلمان خود را تحقیر کند. تمام حقوق یک فرد مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است: خونش، مالش و ناموسش»» [۲۷۲].
۲۳۶- «وعن أَنسٍ سعن النبي صقال: «لا يُؤْمِنُ أَحدُكُمْ حتَّى يُحِبَّ لأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ»» متفقٌ عليه.
۲۳۶. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هیچکدام از شما ایمان کامل ندارد، تا آنگاه که هرچه را برای خود دوست دارد، برای برادر(ان) دینی خود نیز دوست بدارد»» [۲۷۳].
۲۳۷- وعنه قال: «قال رسول اللَّه ص: «انْصُرْ أَخَاكَ ظَالِـماً أَوْ مَظْلُوماً» فقَالَ رَجُلٌ: يَا رسول اللَّه أَنْصرهُ إِذَا كَانَ مَظلُوماً أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ ظَالِماً كَيْفَ أَنْصُرُهُ؟ قال: «تَحْجُزُهُ أَوْ تَمْنعُهُ مِنَ الظُّلْمِ فَإِنَّ ذلِك نَصْرُهْ»» رواه البخاری.
۲۳۷. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «برادر دینی (دینی یا سببی) خود را یاری کنید، ظالم باشد یا مظلوم!» مردی از حاضرین گفت: ای رسول خدا! وقتی مظلوم باشد، او را کمک میکنم، اما اگر ظالم باشد، چگونه کمکش کنم؟! فرمودند: «او را از ظلم منع کن، که یاری ظالمان این است»» [۲۷۴].
۲۳۸- «وعن أَبي هريرة سأَنَّ رسول الَّه صقال: «حقُّ الْمُسْلمِِ عَلَى الْمُسْلِمِ خمسٌ: رَدُّ السَّلامِ، وَعِيَادَةُ الْمرِيضَ، واتِّبَاعُ الْجنَائِزِ، وإِجابة الدَّعوةِ، وتَشمِيت العْاطِسِ»» متفق عليه.
وفي رواية لـمسلمٍ: «حق الْمُسْلمِ سِتٌّ: إِذا لقِيتَهُ فسلِّم عليْهِ، وإِذَا دَعاكَ فَأَجبْهُ، وَإِذَا اسْتَنْصَحَكَ فَانْصحْ لهُ، وإِذا عطَس فحمِد اللَّه فَشَمِّتْهُ. وَإِذَا مرِضَ فَعُدْهُ، وَإِذَا ماتَ فاتْبعهُ».
۲۳۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «حق مسلمان بر مسلمان، پنج چیز است: (۱.) جواب سلام؛ (۲.) عیادت مریض؛ (۳.) تشییع جنازه؛ (۴.) قبول دعوت او؛ (۵.) دعای خیر در هنگام عطسه کردن»» [۲۷۵].
در روایتی دیگر از مسلم آمده است: «حق مسلمان بر مسلمان، شش چیز است: (۱.) وقتی او را ملاقات کردی، سلام کن؛ (۲.) وقتی از تو دعوت کرد، دعوت او را قبول کن؛ (۳.) هر گاه از تو نصیحت خواست، او را نصیحت کن؛ (۴.) هر گاه پس از عطسه کردن، «الحمدلله» گفت، (با گفتن یرحمکالله»)، برای او دعای خیر کن؛ (۵.) وقتی بیمار شد، به عیادتش برو؛ (۶.) وقتی فوت کرد، جنازهی او را تشییع کن».
۲۳۹- «وعن أَبي عُمارة الْبراءِ بنِ عازبٍ بقال: أَمرنا رسولُ اللَّه صبِسبْعٍ: أَمرنَا بِعِيادة الْـمرِيضِ، وَاتِّبَاعِ الْجنازةِ، وتَشْمِيتِ الْعاطِس، وَإِبْرارِ الْمُقْسِمِ، ونَصْرِ الـمظْلُومِ، وَإِجابَةِ الدَّاعِي، وإِفْشاءِ السَّلامِ. وَنَهانَا عَنْ خواتِيمَ أَوْ تَختُّمٍ بالذَّهبِ، وَعنْ شُرْبٍ بالفِضَّةِ، وعَنِ الـمياثِرِ الحُمْرِ، وَعَنِ الْقَسِّيِّ، وَعَنْ لُبْسِ الحَرِيرِ وَالإِسْتَبْرَقِ وَالدِّيبَاجِ» متفق عليه.
وفي روايةٍ: «وإِنْشَادِ الضَّالةِ فِي السَّبْعِ الأُولِ».
«الـمياثِرِ» بيَاء مُثَنَّاةٍ قبْلَ الأَلِفِ، وَثَاء مثلثة بعْدَهَا، وَهِيَ جـمْعُ مَيْثِرةٍ، وَهِي شَيْءٌ يتَّخَذُ مِنْ حرِيرٍ وَيُحْشَى قُطْناً أَوْ غَيْرَهُ ويُجْعلُ فِي السُّرُجِ وكُورِ الْبعِيرِ يجْلِسُ عَلَيْهِ الرَّاكِبُ «والقَسيُّ» بفتحِ القاف وكسر السينِ الـمهملة الـمشدَّدةِ: وَهِيَ ثِيَابٌ تُنْسَجُ مِنْ حَرِيرٍ وكَتَّانٍ مُـخْتَلِطَيْنِ. «وإِنْشَادُ الضَّالَّةِ»: تَعرْيفُهَا.
۲۳۹. «از ابوعماره براء بن عازب بروایت شده است که پیامبر صما را به انجام دادن هفت چیز و خودداری از هفت چیز امر فرمودند:
ما را امر کرد به: (۱.) عیادت مریض؛ (۲.) تشییع جنازه؛ (۳.) دعای خیر کردن برای کسی که عطسه میکند؛ (۴.) بجای آوردن قسم کسی که قسم یاد میکند؛ (۵.) یاری مظلوم؛ (۶.) اجابت دعوت کننده؛ (۷.) انتشار سلام (با بلند و زیاد گفتن آن).
و ما را نهی کرد از (۱.) بهکار بردن انگشتر طلا؛ (۲.) نوشیدن در ظروف طلا و نقره؛ (۳.) استعمال زینی که پوشش آن حریر و پنبه باشد؛ (۴.) پوشیدن لباس بافته شده از حریر و کتان مخلوط؛ (۵.) پوشیدن حریر و ابریشم و ستبر و دیبا» [۲۷۶].
در روایتی دیگر در جزء هفت کار اول (امر شدهها)، «شناساندن گمشده و دادن نشانههای آن» نیز آمده است.
[۲۵۹] متفق علیه است؛ [خ (۶۰۲۶)، م (۲۵۸۵)]. [۲۶۰] متفق علیه است؛ [خ (۴۵۲)، م (۱۶۱۵)]. [۲۶۱] متفق علیه است؛ [خ (۶۰۱۱)، م (۲۵۸۶)]. [۲۶۲] متفق علیه است؛ [خ (۵۹۹۷)، م (۲۳۱۹)]. [۲۶۳] متفق علیه است؛ [خ (۵۹۹۸)، م (۲۳۱۷)]. [۲۶۴] متفق علیه است؛ [خ (۷۳۷۶)، م (۲۳۱۹)]. [۲۶۵] متفق علیه است؛ [خ (۷۰۳)، م (۴۶۷)]. [۲۶۶] متفق علیه است؛ [خ (۱۱۲۸)، م (۷۱۸)]. [۲۶۷] متفق علیه است؛ [خ (۱۹۶۴)، م (۱۱۰۵)]. [۲۶۸] بخاری روایت کرده است؛ [(۷۰۷)]. [۲۶۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۶۵۷)]. [۲۷۰] متفق علیه است؛ [خ (۲۴۴۲)، م (۲۵۸۰)]. [۲۷۱] ترمذی روایت کرده [(۱۹۲۸)] و گفته است: حدیثی حسن است. [۲۷۲] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۵۶۴)]. [۲۷۳] متفق علیه است؛ [خ (۱۳)، م (۴۵)].[این حدیث قبلاً هم به شمارهی ۱۸۳، آمده است]. [۲۷۴] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۴۴۳)]. [۲۷۵] متفق علیه است؛ [خ (۱۲۴۰)، م (۲۱۶۲)]. [۲۷۶] متفق علیه است؛ [خ (۱۲۳۹)]، م (۲۰۶۶)].