ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد اول

فهرست کتاب

۶۰- باب الكرم والجود والإنفاق في وجوه الخير ثقة بالله تعالى
باب بخشش و سخاوت و خرج کردن در کارهای خیر به امید خدا و توکل بر او

۶۰- باب الكرم والجود والإنفاق في وجوه الخير ثقة بالله تعالى
باب بخشش و سخاوت و خرج کردن در کارهای خیر به امید خدا و توکل بر او

قال الله تعالی:

﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَهُوَ يُخۡلِفُهُ[سبأ: ۳۹].

«هر چه را (در راه خدا) ببخشید و صرف کنید، خداوند جای آن را پر می‌کند».

وقال تعالی:

﴿وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَيۡرٖ فَلِأَنفُسِكُمۡۚ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ ٱللَّهِۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَيۡرٖ يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٢٧٢[البقرة: ۲۷۲].

«هر چیز نیکی را ببخشید، برای خودتان است و جز برای رضایت خدا نبخشید؛ و هر چیز نیکی را ببخشید، به طور کامل به شما باز پس داده می‌شود و ستمی به شما نخواهد شد».

وقال تعالی:

﴿وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَيۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِيمٌ[البقرة: ۲۷۳].

«هر چیز خوب و نیکی را که انفاق می‌نمایید، خداوند از آن آگاه است».

۵۴۴- «وعَنِ ابنِ مسعودٍ س، عن النبي صقال: «لا حَسَدَ إِلاَّ في اثنتينِ: رَجُلٌ آتَاهُ اللَّه مَالاً، فَسَلَّطَه عَلَى هَلَكَتِهِ في الحَقِّ، وَرَجُلٌ آتَاه اللَّه حِكْمَةً، فَهُوَ يَقْضِي بِهَا وَيُعَلِّمُها»» متفقٌ عليه.

معناه: يَنَبِغِي أَن لا يُغبَطَ أَحَدٌ إِلاَّ على إحدَى هَاتَينِ الخَصْلَتَيْنِ.

۵۴۴. «از ابن‌مسعود سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «جز به دو خُلق و خو، حسد و رشک برده نمی‌شود: (۱.) مردی که خدا مالی به او داده و او را به صرف کردن آن در راه حق و درست، نیرو داده و مسلط کرده است (۲.) مردی که خداوند علم و حکمتی به او داده و او به آن عمل می‌کند و به مردم نیز می‌آموزد»» [۶۰۷].

۵۴۵- وعنه قالَ: «قال رسولُ اللَّه ص: «أَيُّكُمْ مَالُ وَارِثِهِ أَحَبُّ إِليه مِن مَالهِ؟» قالُوا: يا رَسولَ اللَّه. ما مِنَّا أَحَدٌ إِلاَّ مَالُهُ أَحَبُّ إِليه. قال: «فَإِنَ مَالَه ما قَدَّمَ وَمَالَ وَارِثهِ ما أَخَّرَ» رواه البخاری.

۵۴۵. «از ابن‌مسعود سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کدام‌یک از شما مال وارث خویش را از مال خود بیشتر دوست دارد؟ گفتند: ای رسول خدا! در میان ما کسی نیست که مال خود را از مال دیگران، بیشتر دوست نداشته باشد؛ پیامبر صفرمودند: «پس مال هر شخص، همان است که آن را پیش اندازد (آن را در راه خدا بدهد یا برای زندگی خود خرج کند) و مال وارث او، آن است که آن را به بعد از خود اندازد ( خود بخشش و یا خرج نکند)»» [۶۰۸].

۵۴۶- «وعَن عَدِيِّ بنِ حاتم سأَن رسول اللَّه صقال: «اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمَرةٍ»» متفقٌ عليه.

۵۴۶. «از عدی بن حاتم سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «از آتش دوزخ بپرهیزید (در بین خود و آتش دوزخ، حجاب و مانعی قرار دهید)، هر چند که به وسیله‌ی (بخشیدن) نصف خرمایی باشد»» [۶۰۹].

۵۴۷- «وعن جابرٍ سقال: ما سُئِل رسول اللَّه صشَيئاً قَطُّ فقالَ: لا» متفقٌ عليه.

۵۴۷. «از جابر سروایت شده است که گفت: هرگز از پیامبر صچیزی خواسته نشد که در جواب بفرماید: نه» [۶۱۰] [۶۱۱].

۵۴۸- «وعن أبي هُريرة سقال: قال رسول اللَّه ص: «مَا مِنْ يَوْمٍ يُصبِحُ العِبادُ فِيهِ إِلاَّ مَلَكَانِ يَنْزِلانِ، فَيَقُولُ أَحَدَهُمَا: اللَّهُمَّ أَعطِ مُنْفِقاً خَلَفاً، وَيَقُولُ الآخَرُ: اللَّهُمَّ أَعطِ مُـمسكاً تَلَفاً»» متفقٌ عليه.

۵۴۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر روز که بندگان صبح می‌کنند، دو فرشته پایین می‌آیند؛ یکی از آنها می‌گوید: خداوندا! به بخشنده و خرج‌کننده، عوض عطا کن و دیگری می‌گوید: خداوندا! به بخیل و خودداری کننده از خرج، تلف و ضرری برسان»» [۶۱۲].

۵۴۹- «وعنه أَن رسولَ اللَّه صقـال: «قال اللَّه تعالى: أنفِق يا ابْنَ آدمَ يُنْفَقْ عَلَيْكَ»» متفقٌ عليه.

۵۴۹. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند متعال می‌فرماید: «ای فرزند آدم! خرج کن و ببخش تا بر تو انفاق شود» (و زندگی تو مبارک گردد)»» [۶۱۳].

۵۵۰- «وعنْ عبد اللَّهِ بن عَمْرو بن العَاصِ بأَنَّ رَجُلاً سَأَلَ رسول اللَّه ص: أَيُّ الإِسلامِ خَيْرٌ؟ قال: «تُطْعِمْ الطَّعَامَ، وَتَقْرَأُ السَّلامَ عَلى مَنْ عَرَفْتَ وَمَنْ لم تَعْرِفْ»» متفقٌ عليه.

۵۵۰. «از عبدالله عمروبن عاص بروایت شده است که گفت: مردی از پیامبر صسؤال کرد: کدام خصلت اسلام بهتر است؟ فرمودند: «خوراک به دیگران بدهی و بر هر کس که می‌شناسی و نمی‌شناسی سلام کنی»» [۶۱۴].

۵۵۱- وعنه قال: «قالَ رسُولُ اللَّه ص: «أَرْبَعونَ خَصلَةً أَعلاهَا مَنِيحَةُ العَنْز ما مِن عَاملٍ يعْملُ بخَصلَةٍ منها رَجَاءَ ثَوَابِهَا وَتَصْدِيقَ مَوْعُودِهَا إِلاَّ أَدْخَلَهُ اللَّه تعالى بِهَا الجَنَّةَ»» رواه البخاري. وقد سبقَ بيان هذا الحديث في باب بَيَان كَثرَةِ طُرق الخَيْرِ.

۵۵۱. «از عبدالله عمروبن عاص بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «چهل خصلت وجود دارد که بهترین آنها، به امانت دادن میش برای استفاده از شیر و پشم آن است و هر کس که به امید ثواب و با ایمان کامل به وعده‌ی پاداش، یک خصلت از آنها را انجام دهد، خداوند به‌خاطر آن، او را به بهشت می‌برد»» [۶۱۵].

۵۵۲- «عن أبي أُمَامَةَ صُدَيِّ بنِ عَجْلانَ سقال: قال رسُولُ اللَّه ص: «يا ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ إِن تَبْذُلَ الفَضْلَ خَيرٌ لَكَ، وإِن تُمْسِكَهُ شَرٌّ لَكَ، وَلا تُلامُ عَلى كَفَافٍ، وَابْدأْ بِمَنْ تَعُولُ، واليَدُ العُليَا خَيْرٌ مِنَ اليَدِ السُّفْلَى»» رواه مسلم.

۵۵۲. «از ابوامامه صدی بن عجلان سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: ای فرزند آدم! همانا تو اگر بخشش کنی و مازاد مال خود را بذل نمایی، برای تو بهتر است و اگر زیادی مال خود را نگه داری و نبخشی، برای تو بد خواهد بود، اما به خاطر داشتن در حد کفاف و برای گذران زندگی، مورد ملامت و سرزنش واقع نمی‌شوی و در انفاق، از کسی شروع کن که مخارج او بر ذمه‌ی توست. همانا دست بالا (بخشنده) بهتر از دست پایین (گیرنده) است» [۶۱۶].

۵۵۳- «وعن أَنسٍ سقال: ما سُئِلَ رسُولُ اللَّه صعَلَى الإِسْلامِ شَيئاً إِلا أَعْطاه، وَلَقَدَ جَاءَه رَجُلٌ فَأَعطَاه غَنَماً بَينَ جَبَلَينِ، فَرَجَعَ إِلى قَومِهِ فَقَالَ: يَا قَوْمِ أَسْلِمُوا فَإِنَّ مُحَمداً يُعْطِي عَطَاءَ مَنْ لا يَخْشَى الفَقْرَ، وَإِنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيُسْلِمُ مَا يُرِيدُ إِلاَّ الدُّنْيَا، فَمَا يَلْبَثُ إِلاَّ يَسِيراً حَتَّى يَكُونَ الإِسْلامُ أَحَبَّ إِلَيه منَ الدُّنْيَا وَمَا عَلَيْهَا» رواه مسلم.

۵۵۳. «و از انس سروایت شده است که گفت: هیچ وقت بر قبول اسلام از پیامبر صچیزی خواسته نشد مگر آن که به آن شخص، بخشش می‌فرمود و روزی، مردی نزد پیامبر صآمد (و مسلمان شد) و ایشان گله‌ای گوسفند که بین دو کوه می‌چریدند، به او عطا کرد و بعد آن مرد به پیش طایفه‌ی خود بازگشت و گفت: ای قوم! اسلام بیاورید! زیرا پیامبر صمانند کسی بخشش می‌کند که از فقر نمی‌ترسد. اگر چه شخص، وقتی مسلمان می‌شد، جز دنیا چیز دیگری را اراده نمی‌کرد، اما بعداً جز مدت کمی نمی‌گذشت که اسلام، نزد او از دنیا و هر چه در آن است، محبوب‌تر می‌شد» [۶۱۷].

۵۵۴- «وعن عُمَرَ سقال: قَسَمَ رسولُ اللَّه صقَسْماً، فَقُلتُ: يا رسولَ اللَّه لَغَيْرُ هَؤُلاَءِ كَانُوا أَحَقَّ بهِ مِنْهُم؟ قال: «إِنَّهُمْ خَيَّرُوني أَن يَسأَلُوني بالْفُحشِ فَأُعْطيَهم أَوْ يُبَخِّلُوني، وَلَستُ بِبَاخِلٍ»» رواه مسلم.

۵۵۴. «از حضرت عمر سروایت شده است که گفت: پیامبر صمالی را (بین گروهی از مردم) تقسیم کرد، گفتم: ای رسول خدا! اشخاص غیر از این جماعت، به این بخشش مستحق‌تر بودند، فرمودند: «آنان مرا مخیر کردند در بین اینکه از من به ناسزاگویی بخواهند (و به ایشان عطا کنم)، یا این که مرا بخیل بخوانند، در صورتی که من بخیل نیستم»» [۶۱۸].

۵۵۵- «وعن جُبَيْرِ بنِ مُطعِم سأَنه قال: بَيْنَمَا هُوَ يسِيرُ مَعَ النَّبِيِّ صمَقْفَلَهُ مِن حُنَيْنٍ، فَعَلِقَهُ الأَعْرَابُ يسَأَلُونَهُ، حَتَّى اضْطَرُّوهُ إِلى سَمُرَةٍ فَخَطَفَتْ رِدَاءَهُ، فَوَقَفَ النَّبِيُّ صفقال: أَعْطُوني رِدَائِي، فَلَوْ كَانَ لي عَـدَدُ هذِهِ العِضَاهِ نَعَماً، لَقَسَمْتُهُ بَيْنَكُمْ، ثم لا تَجِدُوني بَخِيلاً وَلا كَذَّاباً وَلا جَبَاناً» رواه البخاری.

«مَقْفَلَهُ» أَيْ حَال رُجُوعِهِ. وَ «السَّمُرَةُ»: شَجَرَةٌ. وَ «العِضَاهُ»: شَجَرٌ لَهُ شَوْكٌ.

۵۵۵. «از جبیر بن مطعم سروایت شده است که گفت: وقتی که موقع بازگشت پیامبر صاز «حنین»، با ایشان راه می‌رفتم، اعراب اطراف پیامبر صرا گرفتند و با اصرار از او درخواست مال می‌کردند، چنان که پیامبر صرا ناچار کردند که از کنار درختی خاردار بگذرد، خار درخت، ردای او را کشید، پیامبر ایستادند و فرمودند: «ردایم را به من بدهید که اگر به تعداد این خارها، چهارپا و شتر می‌داشتم، آن را میان شما تقسیم می‌کردم و آن وقت، شما مرا بخیل و دروغگو و ترسو نمی‌یافتید»» [۶۱۹].

۵۵۶- «وعن أبي هُريرة سأَنَّ رسولَ اللَّه صقال: «مَا نَقَصَتْ صَدَقَةٌ مِنْ مَالٍ، وَمَا زَادَ اللَّهُ عَبْداً بِعَفْوٍ إِلاَّ عِزّاً، وَمَا تَوَاضَعَ أَحَدٌ للَّهِ إِلاَّ رَفَعَهُ اللَّهُ »» رواه مسلم.

۵۵۶. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هرگز صدقه، از مال کم نمی‌کند، و یقیناً خداوند در برابر گذشت بنده‌اش، عزت او را زیاد می‌کند، و هر بنده‌ای برای خدا تواضع کند، خداوند (مقام) او را بلند می‌گرداند»» [۶۲۰].

۵۵۷- «وعن أبي كَبشَةَ عُمرو بِنَ سَعدٍ الأَنمَاريِّ سأَنه سمَع رسولَ اللَّه صيَقُولُ: «ثَلاثَةٌ أُقْسِمُ عَلَيهِنَّ وَأُحَدِّثُكُم حَدِيثاً فَاحْفَظُوهُ: مَا نَقَصَ مَالُ عَبدٍ مِن صَدَقَةٍ، وَلا ظُلِمَ عَبْدٌ مَظْلَمَةً صَبَرَ عَلَيهَا إِلاَّ زَادَهُ اللَّهُ عِزّاً، وَلا فَتَحَ عَبْدٌ باب مَسأَلَةٍ إِلاَّ فَتَحَ اللَّه عَلَيْهِ باب فَقْرٍ، أَوْ كَلِمَةً نَحْوَهَا. وَأُحَدِّثُكُم حَدِيثاً فَاحْفَظُوهُ. قال إِنَّمَا الدُّنْيَا لأَرْبَعَةِ نَفَر:

عَبدٍ رَزَقَه اللَّه مَالاً وَعِلْماً، فَهُو يَتَّقي فِيهِ رَبَّهُ، وَيَصِلُ فِيهِ رَحِمَهُ، وَيَعْلَمُ للَّهِ فِيهِ حَقا فَهذَا بأَفضَل المَنازل.

وَعَبْدٍ رَزَقَهُ اللَّه عِلْماً، وَلَمْ يَرْزُقهُ مَالاً فَهُوَ صَادِقُ النِّيَّةِ يَقُولُ: لَو أَنَّ لي مَالاً لَعمِلْتُ بِعَمَل فُلانٍ، فَهُوَ نِيَّتُهُ، فَأَجْرُهُمَا سَوَاءٌ.

وَعَبْدٍ رَزَقَهُ اللَّهُ مَالاً، وَلَمْ يرْزُقْهُ عِلْماً، فهُوَ يَخْبِطُ في مالِهِ بِغَير عِلمٍ، لا يَتَّقي فِيهِ رَبَّهُ وَلا يَصِلُ رَحِمَهُ، وَلا يَعلَمُ للَّهِ فِيهِ حَقا، فَهَذَا بأَخْبَثِ المَنَازِلِ.

وَعَبْدٍ لَمْ يرْزُقْهُ اللَّه مَالاً وَلا عِلْماً، فَهُوَ يَقُولُ: لَوْ أَنَّ لي مَالاً لَعَمِلْتُ فِيهِ بِعَمَل فُلانٍ، فَهُوَ نِيَّتُهُ، فَوِزْرُهُمَا سَوَاءٌ»» رواه الترمذي وقال: حديث حسن صحيح.

۵۵۷. «از ابی کبشه عمر بن سعد انماری سروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «سه چیز هست که من (بر نیت) بر آنها سوگند می‌خورم و سخنی برای شما می‌گویم، آن را به یاد داشته باشید و فراگیرید: (۱.) هرگز ثروت هیچ شخصی، از صدقه کم نشده است؛ (۲.) هر بنده‌ای که به او ظلمی بشود و او بر آن صبر کند، یقیناً خداوند عزت او را زیادتر می‌کند؛ (۳.) هر بنده‌ای دری برای گدایی باز کند، حتماً خداوند دری از تنگدستی و فقر (یا ناراحتی‌های دیگری) بر او می‌گشاید. و سخنی برای شما می‌گویم، آن را حفظ کنید و آن این‌که: دنیا برای چهار نفر است (انسان‌ها در دنیا به چهار دسته‌اند): (۱.) بنده‌ای که خداوند ثروت و علمی به او عطا کرده و او در آنها از خدای خود می‌ترسد و صله‌ی رحم خود را انجام می‌دهد و حق خدا را در مال خود می‌داند و می‌شناسد، چنین شخصی در بالاترین درجات است؛ (۲.) بنده‌ای که خداوند دانشی به او داده، ولی مالی به او نداده است و او دارای نیتی درست است و می‌گوید: اگر مالی داشتم، مانند فلان کس رفتار می‌کردم، چنین شخصی، با نیتش سنجیده می‌شود، پس با شخص مالدار و بخشنده، مساوی است و پاداش هر دو یکسان است؛ (۳.) بنده‌ای که خداوند ثروت به او داده، ولی علم نداده است و او در مالش بدون علم و ناآگاهانه اقدام می‌کند و در آن از خدا نمی‌ترسد و صله‌ی رحم انجام نمی‌دهد و در مالش، حقی برای خدا قایل نیست، چنین کسی در پایین‌ترین درجات است؛ (۴.) بنده‌ای که خداوند علم و مال به او نداده است و او می‌گوید: اگر مالی داشتم، مانند فلان کس رفتار (و اقدام به افسار گسیختگی) می‌کردم، چنین کسی با نیتش سنجیده می‌شود، پس گناهشان (با نفر سوم) یکی است»» [۶۲۱].

۵۵۸- «وعن عائشة بأَنَّهُمْ ذَبحُوا شَاةً، فقالَ النَّبِيُّ ص: «مَا بَقِيَ مِنها؟» قالت: ما بقي مِنها إِلاَّ كَتِفُهَا، قال: «بَقِي كُلُّهَا غَيرَ كَتِفِهَا»» رواه الترمذي وقال حديث صحيح.

ومعناه: تَصَدَّقُوا بـها إلاَّ كَتِفَهَا فقال: بَقِيَتْ لَنا في الآخِرةِ إِلاَّ كَتفَهَا.

۵۵۸. «از حضرت عایشه لروایت شده است که ایشان گوسفندی سر بریدند، (و میان مردم تقسیم کردند) پیامبر صفرمودند: «چقدر از آن مانده است؟» حضرت عایشه لگفت: جز شانه‌اش چیزی نمانده است، پیامبر صفرمودند: «همه‌ی آن باقی مانده است، جز شانه‌اش!»» [۶۲۲].

یعنی: در آخرت همه‌ی آن برای ما باقی مانده است، جز شانه‌اش که بخشیده نشده است.

۵۵۹- «وعن أَسماءَ بنتِ أبي بكرٍ الصديق بقالت: قال لي رسولُ اللَّه ص: «لا تُوكِي فَيوكِيَ اللَّهُ عَلَيْكِ»».

وفي روايةٍ «أَنفِقِي أَو أَنْفَحِي أَو أَنْضِحِي، وَلا تُحْصي فَيُحْصِيَ اللَّه عَلَيكِ، وَلا تُوعِي فيوعِيَ اللَّهُ عَلَيْكِ» متفقٌ عليه.

وَ «انْفَحِي» بالحاءِ الـمهملة: هو بمعنى «أَنفِقِي» وكذلك: «أَنْضِحِي».

۵۵۹. «از اسماء دختر حضرت ابوبکر صدیق بروایت شده است که گفت: پیامبر صبه من فرمودند: «ذخیره نکن و سر ظرف را سخت مبند (کنایه از عدم بخشش) که سخت گرفته می‌شود (خداوند برکت و نعمت خود را از تو باز می‌دارد)»» [۶۲۳].

در روایتی دیگر آمده است که فرمودند: «خرج کن، یا ببخش، یا هدیه بده و (مالت را برای آن‌که اضافه شود و به کسی ندهی تا کم گردد) نشمار که خداوند (آن را) به ضرر تو خواهد شمرد و فضلش را از تو منع خواهد کرد و جمع و نگهداری و ذخیره نکن (مال را از مستحق پنهان و منع نکن) که خداوند رحمت و نعمت خود را از تو پنهان می‌کند».

۵۶۰- «وعن أبي هريرة سأَنه سَمِع رسولَ اللَّه صيَقُولُ: «مَثَلُ البَخِيلِ والمُنْفِقِ، كَمَثَلِ رَجُلَيْنِ عَلَيْهِمَا جُبَّتَانِ مِن حَديد مِنْ ثْدِيِّهِما إِلى تَرَاقِيهمَا، فَأَمَّا المُنْفِقُ، فَلا يُنْفِقُ إِلاَّ سَبَغَتْ، أَوْ وَفَرَتْ على جِلدِهِ حتى تُخْفِيَ بَنَانَهُ، وَتَعْفُوَ أَثَرَهُ، وَأَمَّا البَخِيلُ، فَلا يُرِيدُ أَنْ يُنْفِقَ شَيئاً إِلاَّ لَزِقَتْ كُلُّ حَلْقَةٍ مَكَانَهَا، فَهُو يُوَسِّعُهَا فَلا تَتَّسِعُ»» متفقٌ عليه.

وَ «الجُبَّةُ» الدِّرعُ، وَمَعنَاهُ: أَن الـمُنْفِقَ كُلَّمَـا أَنْفَقَ سَبَغَتْ، وَطَالَتْ حتى تجُرَّ وَرَاءَهُ، وَتُخْفِيَ رِجلَيهِ وأَثَرَ مَشيهِ وخُطُواتِهِ.

۵۶۰. «از ابوهریره سروایت شده است که او از پیامبر صشنید که می‌فرمود: «مثال انسان بخیل و انسان بخشنده مانند دو مرد است که دو لباس و زره‌ی آهنی را از پستان تا بالای شانه‌هایشان بر تن داشته باشند؛ و شخص بخشنده، چیزی نمی‌بخشد، جز آن‌که زره بر تنش امتداد می‌یابد ـ و یا بزرگ می‌شود ـ به‌طوری که (تمام بدن او را تا) انگشتان پاهایش می‌پوشاند و (به دنبالش کشیده می‌شود، چنان‌که) جای قدم‌هایش محو و پاک می‌گردد، ولی شخص خسیس نمی‌خواهد چیزی خرج کند یا ببخشد جز این که هر حلقه از لباس آهنینش به جای خود در پوستش می‌چسبد و هر چه آن را می‌کشد (که بزرگ کند)، توسعه پیدا نمی‌کند»» [۶۲۴] [۶۲۵].

۵۶۱- وعنه قال: «قال رسولُ اللَّه ص: «مَنْ تَصَدَّقَ بِعِدْلِ تَمْرَةٍ مِنْ كَسْبٍ طَيِّبٍ، ولا يَقْبَلُ اللَّهُ إِلاَّ الطَّيِّبَ فَإِنَّ اللَّه يقْبَلُهَا بِيَمِينِهِ، ثُمَّ يُرَبِّيها لِصَاحِبَها، كَمَا يُرَبِّي أَحَدُكُمْ فَلُوَّهُ حتى تَكُونَ مِثْلَ الجَبلِ»» متفقٌ عليه.

«الفَلُوُّ» بفتحِ الفاءِ وضم اللام وتشديد الواو، ويقال أَيضاً: بكسر الفاءِ وإِسكان اللام وتخفيف الواو: وهو الـمُهْرُ.

۵۶۱. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر کس به اندازه‌ی یک خرما از کسب حلال خود ببخشد ـ و حال آنکه خداوند جز حلال قبول نمی‌کند ـ خداوند آن را با دست راست خود می‌پذیرد و سپس آن را برای صاحبش پرورش می‌دهد و زیاد می‌کند تا به اندازه‌ی کوه می‌شود، همان‌گونه که یکی از شما مُهرش (کره اسب یک ساله‌ی بریده شده از شیر مادر) را تربیت و تیمار می‌کند»» [۶۲۶].

۵۶۲- «وعنه عن النبي صقال: بيْنَما رَجُلٌ يَمشِي بِفَلاةٍ مِن الأَرض، فَسَمِعَ صَوتاً في سَحَابَةٍ: اسقِ حَدِيقَةَ فُلانٍ، فَتَنَحَّى ذلكَ السَّحَابُ فَأَفْرَغَ مَاءَهُ في حَرَّةٍ، فإِذا شرجة من تِلْكَ الشِّراجِ قَدِ اسْتَوعَبَتْ ذلِكَ الـماءَ كُلَّهُ فَتَتَبَّعَ الـماءَ، فإِذا رَجُلٌ قَائِمٌ في حَدِيقَتِهِ يُحَوِّلُ المَاءَ بمِسحَاتِهِ، فقال له: يا عَبْدَ اللَّهِ ما اسْمُكَ قال: فُلانٌ، للاسْمِ الَّذِي سَمِعَ في السَّحَابَةِ، فقال له: يَا عَبْدَ اللَّهِ لِمَ تَسْأَلُنِي عَنِ اسْمِي؟ فَقَال: إني سَمِعْتُ صَوتاً في السَّحَابِ الذي هذَا مَاؤُهُ يقُولُ: اسقِ حَدِيقَةَ فُلانٍ لإسمِكَ، فما تَصْنَعُ فِيها؟ فقال: أَما إِذْ قُلْتَ هَذَا، فَإني أَنْظُرُ إِلى ما يَخْرُجُ مِنها، فَأَتَّصَدَّقُ بثُلُثِه، وآكُلُ أَنا وعِيالي ثُلُثاً، وأَردُّ فِيها ثُلثَهُ» رواه مسلم.

«الحَرَّةُ» الأَرضُ الـمُلْبَسَةُ حِجَارَةً سَودَاءَ: «والشَّرجَةُ» بفتح الشين الـمعجمة وإِسكان الراءِ وبالجيم: هِيَ مسِيلُ الـمـاءِ.

۵۶۲. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مردی در بیابانی بی‌آب راه می‌رفت که صدای یک قطعه ابر را شنید: باغ فلان را آبیاری کن! و آن ابر کنار رفت و آب خود را در سنگلاخی سیاه خالی کرد و همه‌ی آب را آبراهه‌ای در خود گرفت و سرازیر شد، مرد به دنبال آب رفت، مردی را دید که در باغ خود ایستاده بود و با بیل آبیاری می‌نمود و به آن مرد گفت: ای بنده‌ی خدا! اسمت چیست؟ مرد گفت: فلان، ـ همان اسمی که از داخل قطعه‌ی ابر شنیده بود ـ و سپس گفت: ای بنده‌ی خدا! چرا اسم مرا می‌پرسی؟ مرد گفت: من از ابری که این آب از آن فرو ریخت، صدایی شنیدم که می‌گفت: باغ فلان را آبیری کن و اسم تو را برد، تو در باغ چه‌کار می‌کنی؟ صاحب باغ گفت: اکنون که تو این را گفتی: می‌گویم: من به نتیجه‌ی حاصل از باغ نگاه می‌کنم و سپس آن را صدقه می‌دهم و من و خانواده‌ام می‌‌خوریم و دیگر را به باغ (برای بذر و...) برمی‌گردانم»» [۶۲۷].

[۶۰۷] متفق علیه است؛ [خ(۷۳)، م(۸۱۶)]. [۶۰۸] بخاری روایت کرده است؛ [(۶۴۴۲)]. [۶۰۹] متفق علیه است؛ [خ(۶۰۲۳)، م(۱۰۱۶)]. [در روایت اول حدیث شماره‌ی ۱۳۹، گذشت]. [۶۱۰] متفق علیه است؛ [خ(۶۰۲۴)، م(۲۳۱۱)]. [۶۱۱] [علمای اسلام گفته‌اند که: «پیامبر صهرگز عادت به رد و جواب کردن نداشت و اگر چیزی را که از او خواسته بودند، داشت، می‌بخشید و اگر نداشت، ساکت می‌شد» ـ ویراستاران]. [۶۱۲] متفق علیه است؛ [خ(۱۴۴۲)، م(۱۰۱۰)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۲۹۵، آمده است]. [۶۱۳] متفق علیه است؛ [خ(۵۳۵۲)، م(۳۹۳)]. [۶۱۴] متفق علیه است؛ [خ(۱۲)، م(۳۹)]. [۶۱۵] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۶۳۱)]. شرح لغات این حدیث در «باب زیاد بودن راه‌های خیر» [به شماره‌ی: ۱۳۸]، گذشت. [۶۱۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۰۳۶)]. [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۵۱۰، آمده است]. [۶۱۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۳۱۱)]. [۶۱۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۰۵۶)]. [۶۱۹] بخاری روایت کرده است؛ [(۳۱۴۸)]. [۶۲۰] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۵۸۸)]. [۶۲۱] ترمذی روایت کرده است؛ [(۲۳۲۶)] و گفته است: حدیث صحیح است. [۶۲۲] ترمذی روایت کرده است؛ [(۲۴۷۲)] و گفته است: حدیث صحیح است. [۶۲۳] متفق علیه است؛ [خ(۱۴۳۳)، م(۱۰۲۹)]. [۶۲۴] متفق علیه است؛ [خ(۱۴۴۳)، م(۱۰۲۱)]. [۶۲۵] در این حدیث، مثالی بسیار گویا زده است؛ درون انسان بخشنده، گشاده و راحت است و بخشش او، همچون لباس آهنین راحتی، او را از بلا و عذاب محفوظ می‌دارد و وی را نمی‌آزارد و گناهانش را محو و پاک می‌کند، در حالی که این قضیه، برای انسان خسیس، برعکس است و لباس آهنین او، به‌جای محافظت از وی، مایه عذاب و بلای جانش می‌شود ـ ویراستاران]. [۶۲۶] متفق علیه است؛ [خ(۱۴۱۰)، م(۱۰۱۴)]. [۶۲۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۹۸۴)].