ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد اول

فهرست کتاب

۳۳- باب ملاطفة اليتيم والبنات وسائر الضَّعَفة والـمساكين والـمنكسرين والإِحسان إليهم والشفقة عليهم والتواضع معهم وخفض الجناح لـهم
باب مهربانی با یتیمان و دختران و سایر ضعیفان و بیچارگان و نیکویی و دلسوزی و تواضع نسبت به آنها و نهایت فروتنی با آنه

۳۳- باب ملاطفة اليتيم والبنات وسائر الضَّعَفة والـمساكين والـمنكسرين والإِحسان إليهم والشفقة عليهم والتواضع معهم وخفض الجناح لـهم
باب مهربانی با یتیمان و دختران و سایر ضعیفان و بیچارگان و نیکویی و دلسوزی و تواضع نسبت به آنها و نهایت فروتنی با آنها

وقال الله تعالی:

﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِلۡمُؤۡمِنِينَ[الحجر: ۸۸].

«برای مؤمنان بال (تواضع و مهربانی) خود را بگستران».

وقال تعالی:

﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ[الکهف: ۲۸].

«(ای پیامبر ص!) با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان، خدای خود را می‌خوانند و عبادت می‌کنند (و تنها رضای) ذات او را می‌طلبند و چشمانت را از ایشان (به سوی ثروتمندان و قدرتمندان متکبر) برای خواستن زینت زندگی دنیوی، برمگردان».

وقال تعالی:

﴿فَأَمَّا ٱلۡيَتِيمَ فَلَا تَقۡهَرۡ٩ وَأَمَّا ٱلسَّآئِلَ فَلَا تَنۡهَرۡ١٠[الضحى: ۹-۱۰].

«آیا دیده‌ای آن کسی که روز جزا را تکذیب می‌کند؟! وی همان کسی است که یتیم را از خود می‌راند و (دیگران را) به طعام و خوراک دادن به بینوایان و مستمندان، تشویق و ترغیب نمی‌کند».

۲۶۰- «عن سعد بن أَبي وَقَّاص سقال: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ صسِتَّةَ نفَر، فقال المُشْرِكُونَ للنَّبِيِّ ص: اطْرُدْ هُؤُلاءِ لا يَجْتَرِئُون عليْنا، وكُنْتُ أَنا وابْنُ مسْعُودٍ ورجُل مِنْ هُذَيْلِ وبِلال ورجلانِ لَستُ أُسمِّيهِما، فَوقَعَ في نَفْسِ رسول اللَّه صما شاءَ اللَّه أَن يقعَ فحدث نفْسهُ، فأَنْزَلَ اللَّهُ تعالى: ﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ[الأنعام: ۵۲]» رواه مسلم.

۲۶۰. «از سعد بن أبی وقاص سروایت شده است که گفت: ما، شش نفر، نزد پیامبر صبودیم، مشرکان به پیامبر صگفتند: این جماعت را از خود دور کن که نسبت به ما گستاخ نشوند؛ (آن شش نفر) من بودم و ابن مسعود و مردی از هذیل و بلال و دو مرد که نام آنها را نمی‌برم، پس در دل پیامبر صآنچه که خدا خواست، واقع شد و پیامبر صبا خود اندیشید (و نزدیک بود که برای جذب آنان و هدایتشان، به سخن ایشان عمل کند) که خداوند این آیه را نازل فرمود:

﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ[الأنعام: ۵۲].

«(ای پیامبر!) آن کسانی را که پروردگارشان را صبح و شام و به خاطر رضایت او عبادت می‌کنند، از نزد خود طرد مکن».

۲۶۱- «وعن أَبي هُبيْرةَ عائِذِ بن عمْرو الـمزَنِيِّ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ بيْعةِ الرِّضوانِ س، أَنَّ أَبا سُفْيَانَ أَتَى عَلَى سلْمَانَ وصُهَيْب وبلالٍ في نفَرٍ فقالوا: ما أَخَذَتْ سُيُوفُ اللَّه مِنْ عدُوِّ اللَّه مَأْخَذَهَا، فقال أَبُو بَكْرٍ س: أَتَقُولُونَ هَذَا لِشَيْخِ قُريْشٍ وَسيِّدِهِمْ؟ فَأَتَى النَّبِيَّ ص، فَأَخْبرهُ فقال: يا أَبا بَكْر لَعلَّكَ أَغْضَبتَهُم؟ لَئِنْ كُنْتَ أَغْضَبْتَهُمْ لَقَدْ أَغْضَبتَ رَبَّكَ؟ فأَتَاهُمْ فقال: يا إِخْوتَاهُ آغْضَبْتُكُمْ؟ قالوا: لا، يغْفِرُ اللَّه لَكَ يا أُخَيَّ» رواه مسلم.

قولُهُ «مَأْخَذَهَا» أَيْ: لَمْ تَسْتَوفِ حقَّهَا مِنْهُ. وقولُهُ: «يا أُخيَّ» رُوِي بفتحِ الـهمزةِ وكسر الـخاءِ وتخفيفِ الياءِ، ورُوِي بضم الـهمزة وفتحِ الـخاءِ وتشديد الياءِ.

۲۶۱. «از ابوهبیره عائذ بن عمر مزنی سکه از اهل «بیعت‌الرضوان» بود روایت شده است که: «ابوسفیان همراه با عده‌ای، بر سلمان و صهیب و بلال گذشت، آنان گفتند: شمشیرهای خدا نسبت به دشمن خدا به حق خود وفا نکرده است! (منظورشان آن بود که ابوسفیان را می‌بایست کشت)؛ حضرت ابوبکر سبه ایشان گفت: آیا چنین سخنانی را به بزرگ قریش و سرور آنها می‌گویید؟! و نزد پیامبر صآمد و به او خبر داد، پیامبر صفرمودند: «ای ابوبکر! شاید تو آنها را خشمگین کرده باشی که اگر چنان باشد، به راستی خدا را به خشم آورده‌ای»، سپس حضرت ابوبکر سبه نزد آنها آمد و گفت: ای برادران! آیا من شما را ناراحت کردم؟ گفتند: نه، ای برادر! خداوند تو را بیامرزد!»» [۲۹۹].

۲۶۲- «وعن سهلِ بن سعدٍ سقال: قال رسول اللَّه ص: «أَنَا وكافلُ الْيتِيمِ في الجنَّةِ هَكَذَا» وأَشَار بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى، وفَرَّجَ بَيْنَهُمَا» رواه البخاری.

و «كَافِلُ الْيتِيم»: الْقَائِمُ بِأُمُورِهِ.

۲۶۲. «از سهل‌بن سعد سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «من و کفیل (عهده‌دار) یتیم، در بهشت، این چنین هستیم» و به دو انگشت سبابه و میانه اشاره نمود و آنها را از هم جدا کرد» [۳۰۰].

۲۶۳- «وعن أَبي هريرة سقال: قال رسول اللَّه ص: «كَافِل الْيتيمِ لَهُ أَوْ لِغَيرِهِ. أَنَا وهُوَ كهَاتَيْنِ في الجَنَّةِ» وَأَشَارَ الرَّاوي وهُو مَالِكُ بْنُ أَنَسٍ بِالسَّبَّابةِ والْوُسْطى» رواه مسلم.

وقوله ص: «الْيَتِيمُ لَه أَوْ لِغَيرهِ» معناهُ: قَرِيبهُ، أَوْ الأَجنَبِيُّ مِنْهُ، فَالْقرِيبُ مِثلُ أَنْ تَكْفُلَه أُمُّه أَوْ جدُّهُ أَو أخُوهُ أَوْ غَيْرُهُمْ مِنْ قَرَابتِهِ، واللَّه أَعْلَم.

۲۶۳. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «من و کفیل (عهده‌دار) یتیم، اعم از این که بچه‌ی یتیم، متعلق به خود شخص کفیل باشد یا غیر او، مانند این دو در بهشت با هم خواهیم بود». و راوی ـ که مالک بن انس است ـ به انگشت سبابه و میانه اشاره کرد» [۳۰۱].

منظور از: «یتیم متعلق به خود شخص کفیل باشد یا غیر او» یعنی این که کفیل از نزدیکان و خویشاوندان یتیم، مانند مادر یا جد یا برادر یا دیگر اقوام او یا متعلق به دیگری باشد» ـ و خداوند آگاه‌تر است.

۲۶۴- وعنه قال: «قال رسولُ اللَّه ص: «لَيْسَ المِسْكِينُ الذي تَرُدُّهُ التَّمْرةُ وَالتَّمْرتَانِ، ولا اللُّقْمةُ واللُّقْمتانِ إِنَّمَا المِسْكِينُ الذي يتَعَفَّفُ»» متفقٌ عليه.

وفي رواية في «الصحيحين»: «لَيْسَ الـمِسْكِينُ الذي يطُوفُ علَى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمةُ واللُّقْمتَان، وَالتَّمْرةُ وَالتَّمْرتَانِ، ولَكِنَّ الـمِسْكِينَ الذي لا يَجِدُ غِنًى يُغنْيِه، وَلا يُفْطَنُ بِهِ فيُتصدَّقَ عَلَيهِ، وَلا يَقُومُ فَيسْأَلَ النَّاسَ».

۲۶۴. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «مسکین کسی نیست که میان مردم بگردد و گدایی کند و یک خرما یا دو خرما و یک لقمه یا دو لقمه او را برگرداند و برایش کافی باشد؛ بلکه مسکین تنها کسی است که (با وجود نیازمندی) عفیف و آبرومند باشد (از کسی چیزی نخواهد)»» [۳۰۲].

۲۶۵- «وعنه عن النبي صقال: «السَّاعِي علَى الأَرْمَلَةِ وَالمِسْكِينِ كَالمُجاهِدِ في سبيلِ اللَّه» وأَحْسُبهُ قال: «وَكَالْقائِمِ الَّذي لا يَفْتُرُ، وَكَالصَّائِمِ لا يُفْطِرِ» متفقٌ عليه.

۲۶۵. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که در کار بیوگان و فقرا، کوشا باشد (به آنها کمک و از آنها نگهداری کند)، مانند شخص مجاهد در راه خداست»؛ و گمان می‌کنم که فرمودند: «مانند نماز شب‌خوانی است که خسته و سست نمی‌شود و مانند روزه‌داری است که افطار نمی‌کند، (هر روز روزه است)»» [۳۰۳].

۲۶۶- «وعنه عن النبي صقال: «شَرُّ الطَّعَام طَعَامُ الْوليمةِ، يُمْنَعُها مَنْ يأْتِيهَا، ويُدْعَى إِلَيْهَا مَنْ يَأْبَاهَا، ومَنْ لَمْ يُجِبِ الدَّعْوةَ فَقَدْ عَصَى اللَّه ورَسُولُهُ»» رواه مسلم.

وفي رواية في الصحيحين عن أبي هريرةَ من قوله: «بِئْسَ الطَّعَامُ طَعَامُ الْوَلِيمَةِ يُدْعَى إِلَيْهَا الأَغْنِيَاءُ وَيُتْرَكُ الفُقَرَاءُ».

۲۶۶. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «بدترین طعام، غذای ولیمه (جشن عروسی) است، زیرا از کسی که (به سبب گرسنگی و نیاز به آن غذا، بدون دعوت، در آن) حاضر می‌شود، منع می‌گردد (و غذایی به او داده نمی‌شود) و کسی که (به دلیل بی‌نیازی به آن)، از آن امتناع می‌کند، به آن دعوت می‌شود و (با این وجود) کسی که دعوت را اجابت نکند، خدا و رسول او را عصیان کرده است»» [۳۰۴].

در روایتی دیگر در صحیحین از ابوهریره ساز قول پیامبر صآمده است که فرمودند: «غذای ولیمه، غذای بدی است، زیرا که ثروتمندان به آن دعوت و فقرا فراموش می‌شوند».

۲۶۷- «وعن أَنس سعن النبي صقال: «مَنْ عَالَ جَارِيتَيْنِ حَتَّى تَبْلُغَا جَاءَ يَومَ القِيامَةِ أَنَا وَهُو كَهَاتَيْنِ» وَضَمَّ أَصَابِعَهُ»» رواه مسلم.

«جَارِيَتَيْنِ» أَيْ: بِنْتَيْنِ.

۲۶۷. «از انس سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر کس سرپرستی و مخارج زندگی دو دختر را متعهد شود تا به حد بلوغ برسند، روز قیامت در حالی که من و او با همدیگر مثل این دو تا هستیم، حاضر می‌شود». (این را فرمودند) و انگشتانشان (سبابه و میانه) را در کنار هم نشان دادند»» [۳۰۵].

۲۶۸- «وعن عائشةَ بقالت: دَخَلَت عليَّ امْرَأَةٌ ومعهَا ابْنَتَانِ لَهَا تَسْأَلُ فَلَم تَجِدْ عِنْدِى شَيْئاً غَيْرَ تَمْرةٍ واحِدةٍ، فَأَعْطَيْتُهَا إِيَّاهَا فَقَسَمتْهَا بَيْنَ ابنَتَيْهَا وَلَمْ تَأْكُلْ مِنْهَا ثُمَّ قامتْ فَخَرَجتْ، فَدخلَ النَّبِيُّ صعَلَيْنَا، فَأَخْبرتُهُ فقال: «مَنِ ابْتُلِيَ مِنْ هَذِهِ البَنَاتِ بِشَيْءٍ فَأَحْسَنَ إِلَيْهِنَّ كُنَّ لَهُ سِتْراً من النَّارِ»» متفقٌ عليه.

۲۶۸. «از حضرت عایشه لروایت شده است که گفت: زنی که دو دختر از آن خودش را به همراه داشت و گدایی می‌کرد، نزد من آمد و جز یک دانه خرما چیزی نزد من نبود، آن را به او دادم، بین دو دخترش تقسیم کرد و خود چیزی نخورد، سپس برخاست و بیرون رفت، بعد پیامبر صبرگشت و او را از این ماجرا آگاه کردم، فرمودند: «هر کس با بعضی از این دختران امتحان شود (صاحب دختر شود) و با ایشان به نیکویی رفتار کند، (دخترانش موجب) حجاب و مانع از آتش (برای او) می‌شوند»» [۳۰۶].

۲۶۹- «وعن عائشةَ بقالت: جَاءَتنى مِسْكِينَةٌ تَحْمِل ابْنْتَيْن لـها، فَأَطعمتهَا ثَلاثَ تَمْرَاتٍ، فَأَعطتْ كُلَّ وَاحدَةٍ مِنْهُمَا تَمْرَةً وَرفعتْ إِلى فيها تَمْرةً لتَأَكُلهَا، فاستطعمتها ابْنَتَاهَا، فَشَقَّت التَّمْرَةَ التى كَانَتْ تُريدُ أَنْ تأْكُلهَا بيْنهُمَا، فأَعْجبنى شَأْنَها، فَذَكرْتُ الَّذي صنعَتْ لرسول اللَّه صفقال: «إن اللَّه قَدْ أَوْجَبَ لَهَا بِهَا الجنَّةَ، أَو أَعْتقَها بِهَا مَن النَّارِ»» رواه مسلم.

۲۶۹. «از حضرت عایشه لروایت شده است که گفت: زنی فقیر نزد من آمد که دو دخترش را همراه خود داشت، سه خرما به او دادم، او نیز به هر یک از دو دخترش یک خرما داد و یک خرما را به‌سوی دهان خود بلند کرد تا بخورد، دختران، باز از او غذا خواستند، زن، خرمایی را که خود می‌خواست بخورد، دو نیمه و بینشان تقسیم کرد. از حال او تعجب و کارش را برای پیامبر صبازگو کردم، فرمودند: «خداوند با این کار بهشت را برای او واجب کرد، یا: با این عملش او را از آتش دوزخ نجات داد»» [۳۰۷].

۲۷۰- «وعن أبي شُريْحٍ خُوَيْلِدِ بْنِ عَمْروٍ الخُزاعِيِّ سقال: قال النبي ص: «اللَّهُمَّ إِنِّى أُحَرِّجُ حَقَّ الضَّعيفينِ الْيَتِيمِ والـمرْأَةِ»»حديث حسن صحيح رواه النسائى بإِسناد جيدٍ.

ومعنى «أُحَرِّجُ»: أُلحقُ الـحَرَجَ، وَهُوَ الإِثْمُ بِمَنْ ضَيَّعَ حَقَّهُمـا، وَأُحَذِّرُ منْ ذلكَ تَحْذيراً بَلِيغاً، وَأَزْجُرُ عَنْهُ زَجْراً أَكيداً.

۲۷۰. «از ابی شریح خویلد بن عمرو خزاعی سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خدایا! من (تضییع) حق دو فرد ضعیف، یتیم و زن را حرام می‌کنم و انجام دهنده‌ی چنین کاری را گناهکار و خطاکار می‌دانم»» [۳۰۸].

۲۷۱- «وعن مُصْعبِ بنِ سعدِ بنِ أبي وقَّاصٍ ب: رأَى سعْدٌ أَنَّ لَهُ فَضْلاً علَى مَنْ دُونهُ، فقال النبيُّ ص: «هَل تُنْصرُونَ وتُرزقُونَ إِلاَّ بِضُعفائِكُم»»رواه البخاري هَكَذا مُرسلاً، فَإِن مصعَب ابن سعد تَابِعِيُّ، ورواه الحافِظُ أَبو بكر الْبَرْقَانِى في صحيحِهِ مُتَّصلاً عن أَبيه س.

۲۷۱. «از مصعب بن سعد ابن ابی‌وقاص بروایت شده است که گفت: سعد مشاهده کرد که بر دیگران (از لحاظ مال یا شجاعت و...) برتری دارد، پیامبر صفرمودند: «مگر جز به خاطر (وجود) بیچارگانتان یاری می‌شوید و روزی می‌یابید؟!»» [۳۰۹].

۲۷۲- «وعن أبي الدَّرْداءِ عُوَيْمرٍ سقال: سمِعتُ رسولَ اللَّه صيقول: «ابْغونِي في الضُّعَفَاءَ، فَإِنَّمَا تُنْصرُونَ، وتُرْزقون بضُعفائِكُمْ»» رواه أَبو داود بإسناد جيد.

۲۷۲. «از ابودرداء عویمر سروایت شده است که گفت: شنیدم که پیامبر صمی‌فرمود: «ضعیفان و ناتوان‌ها را برایم بطلبید (پیش من بیاورید)؛ زیرا شما، تنها به خاطر ضعفا یاری می‌شوید و روزی می‌یابید»» [۳۱۰].

[۲۹۹] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۵۰۴)]. [۳۰۰] بخاری روایت کرده است؛ [(۵۳۰۴)]. [۳۰۱] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۹۸۳)]. [۳۰۲] متفق علیه است؛ [خ (۱۴۷۶)، م (۱۰۳۹)]. [۳۰۳] متفق علیه است؛ [خ (۵۳۵۳)، م (۲۹۸۲)]. [۳۰۴] مسلم روایت کرده است: [(۱۴۳۲)]. [۳۰۵] مسلم روایت کرده است: [(۲۶۳۱)]. [۳۰۶] متفق علیه است؛ [خ (۱۴۱۸)، م (۲۶۲۹)]. [۳۰۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۶۳۰)]. [۳۰۸] حدیثی حسن است که نسائی با اسناد جید (نیکو) روایت کرده است. [۳۰۹] بخاری [(۲۸۹۷)] این حدیث را به همین‌گونه و مرسل روایت کرده است. زیرا مصعب بن سعد (ـ که در اسناد آن هست ـ) تابعی است حافظ ابوبکر برقانی در صحیح خود آن را از مصعب از پدرش سمتصل روایت کرده است. [۳۱۰] ابوداود [(۲۵۹۴)]. با اسناد جید (نیکو) روایت کرده است.