ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد اول

فهرست کتاب

۸۲- باب حَثّ السلطان والقاضي وغيرهما من ولاة الأمور على اتخاذ وزير صالح وتحذيرهم من قرناء السوء والقبول منهم
باب تشویق فرمانروانیان و قاضی و غیر ایشان از والیان بر انتخاب وزیر صالح و تحذیر آنها از همنشینان بد و از قبول انتخاب آنان به همکاری

۸۲- باب حَثّ السلطان والقاضي وغيرهما من ولاة الأمور على اتخاذ وزير صالح وتحذيرهم من قرناء السوء والقبول منهم
باب تشویق فرمانروانیان و قاضی و غیر ایشان از والیان بر انتخاب وزیر صالح و تحذیر آنها از همنشینان بد و از قبول انتخاب آنان به همکاری

قال الله تعالی:

﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ٦٧[الزخرف: ۶۷].

«دوستان، در آن روز، بعضی از ایشان، دشمن بعضی دیگرند، مگر پرهیزگاران».

۶۷۸- «عن أبي سعيدٍ وأبي هريرة بأن رسولَ اللَّه صقال: «مَا بَعَثَ اللَّهُ مِن نبي، ولا استَخْلَف مِنْ خَليفَةٍ إلاَّ كَانَتْ لَهُ بِطَانتَانِ: بِطَانَةٌ تَأْمُرُهُ بِالمَعْرُوفِ وَتحُضُّهُ عليه، وبِطَانَةٌ تَأْمُرُهُ بِالشَّرِّ وتحُضُّهُ عليهِ والمَعصُومُ من عَصَمَ اللَّهُ»» رواه البخاری.

۶۷۸. «از ابوسعید و ابوهریره بروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند، هیچ پیامبری را نفرستاده و هیچ جانشینی را در زمین قرار نداده است، مگر آن که دو مأمور و وزیررا، همراه و ملازم او داشته است که یکی او را به کار نیک امر می‌کرد و او را بر آن تشویق و وادار می‌نمود، و دیگری او را به کار بد فرمان می‌داد و او را بر آن ترغیب و وادار می‌نمود و معصوم کسی است که خداوند (او را) از گناه نگاه دارد»».

۶۷۹- «وعن عائشة بقالتْ: قال رسولُ اللَّه ص: «إذا أرَادَ اللَّه بالأمِيرِ خيراً، جَعَلَ له وزيرَ صِدقٍ، إن نَسي ذكَّرهُ، وَإن ذَكَرَ أعَانَهُ، وَإذا أَرَاد بهِ غَيرَ ذلك جعَلَ له وَزِيرَ سُوءٍ، إن نَسي لم يُذَكِّره، وَإن ذَكَرَ لم يُعِنْهُ»» رواه أبو داود بإسناد جيدٍ على شرط مسلم.

۶۷۹. «از حضرت عایشه لروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند هر گاه خیر و خوشبختی حاکم را بخواهد، برای او وزیری درستکار و راست‌کردار قرار می‌دهد که اگر حاکم (حق را) فراموش کرد، به او یادآوری نماید و اگر خود حاکم (حق را) به یاد آورد، او را بر انجام دادن آن یاری دهد و هر گاه غیر آن را برای او بخواهد، برای او وزیری ناباب قرار می‌دهد که اگر حاکم (حق را) فراموش کرد، به او تذکر ندهد و اگر خود حاکم (حق را) به یاد آورد، او را بر انجام دادن آن یاری نکند»».