ریاض الصالحین در سخنان پیامبر امین - جلد اول

فهرست کتاب

۳۱- باب الاصلاح بین الناس
باب اصلاح بین مردم

۳۱- باب الاصلاح بین الناس
باب اصلاح بین مردم

قال الله تعالی:

﴿لَّا خَيۡرَ فِي كَثِيرٖ مِّن نَّجۡوَىٰهُمۡ إِلَّا مَنۡ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوۡ مَعۡرُوفٍ أَوۡ إِصۡلَٰحِۢ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ[النساء: ۱۱۴].

«در بسیاری از نجواهای مردم، فایده‌ای نیست، مگر (نجواهای) کسی که به صدقه و احسان یا کاری نیک و پسندیده یا به اصلاح بین مردم امر کند».

وقال تعالی:

﴿وَٱلصُّلۡحُ خَيۡر[النساء: ۱۲۸].

«صلح بهتر است».

وقال تعالی:

﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡ[الأنفال: ۱].

«از خداوند بترسید و میانه‌ی خود را اصلاح کنید (و در میان خود صلح و صفا برقرار کنید».

وقال تعالی:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡ[الحجرات: ۱۰].

«همانا مؤمنان برادران همدیگرند، پس بین برادران خود اصلاح کنید».

۲۴۸- «وعن أَبي هريرة سقال: قال رسول اللَّه ص: «كُلُّ سُلامى مِنَ النَّاسِ عَلَيْهِ صَدَقَةٌ كُلَّ يوْمٍ تَطْلُعُ فِيهِ الشَّمْسُ: تَعْدِلُ بيْن الاثْنَيْنِ صَدقَةٌ، وَتُعِينُ الرَّجُلَ فِي دَابَّتِهِ فَتحْمِلُهُ عَلَيْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَيْهَا مَتَاعهُ صَدقَةٌ، وَالْكَلِمَةُ الطَّيبةُ صدقَةٌ، وبكُلِّ خَطْوَةٍ تَمْشِيهَا إِلَى الصَّلاةِ صَدقَةٌ، وَتُمِيطُ الأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ»» متفق عليه.

«ومعنى تَعْدِلُ بَيْنَهُمَـا» تُصْلحُ بَيْنَهُمَـا بِالْعَدْلِ.

۲۴۸. «از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر روز که آفتاب طلوع می‌کند، بر هر مفصل از مفاصل بدن انسان، صدقه‌ای لازم است؛ اگر بین دو نفر به عدالت حکم کنی، صدقه‌ای است، یا اگر به مردی کمک کنی که به مرکبش سوار شود یا بارش را برایش روی مرکب بگذاری، صدقه‌ای است، سخن نیکو (زبان خوش، سلام و دعا و...) صدقه‌ای است، در هر قدمی که برای ادای نماز برمی‌داری، صدقه‌ای است و این که خار و خاشاک (یا چیزی را که موجب اذیت و آزار عابران است) از سر راه برداری، صدقه‌ای است»» [۲۸۶].

۲۴۹- «وعن أُمِّ كُلْثُومٍ بنتِ عُقْبَةَ بن أَبي مُعَيْطٍ بقالت: سمِعْتُ رسولَ اللَّه صيَقُولُ: «لَيْسَ الْكَذَّابُ الذي يُصْلحُ بَيْنَ النَّاسِ فَيَنْمي خَيْراً، أَوْ يَقُولُ خَيْراً»» متفق عليه.

وفي رواية مسلمٍ زيادة، قالت: «وَلَمْ أَسْمَعْهُ يُرَخِّصُ في شَيْءٍ مِمَّا يَقُولُهُ النَّاسُ إِلاَّ في ثَلاثٍ، تَعْنِي: الحَرْبَ، وَالإِصْلاَحَ بَيْنَ النَّاسِ، وَحَدِيثَ الرَّجُلِ امْرَأَتَهُ، وَحَديثَ المَرْأَةِ زَوْجَهَ»».

۲۴۹. «از ام‌کلثوم بنت عقبه بن أبی‌معیط لروایت شده است که گفت: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: «کذاب و دروغگو، کسی نیست که بین مردم صلح برقرار می‌کند و خیری را آشکار می‌نماید (عمل یا حرف خوب کسی را به دیگران می‌گوید) یا سخن خوبی بر زبان می‌راند»» [۲۸۷].

در روایت مسلم اضافه‌ای است و آن این است که ام‌کلثوم گفت: «شنیدم که پیامبر صدر آنچه که مردم می‌گویند، جز در سه مورد رخصتی داده باشد: جنگ، اصلاح بین مردم و صحبت مرد با زنش و زن با شوهرش» [۲۸۸].

۲۵۰- «وعن عائشة بقالت: سمِع رسول اللَّه صصَوْتَ خُصُومٍ بالْبَابِ عَالِيةٍ أَصْواتُهُمَا، وَإِذَا أَحَدُهُمَا يَسْتَوْضِعُ الآخَرَ وَيَسْتَرْفِقُهُ فِي شيءٍ، وَهُوَ يَقُولُ: واللَّهِ لا أَفعَلُ، فَخَرَجَ عَلَيْهِمَا رسولُ اللَّه صفقال: «أَيْنَ الْمُتَأَلِّي عَلَى اللَّه لا يَفْعَلُ المَعْرُوفَ؟» فقال: أَنَا يَا رسولَ اللَّهِ، فَلهُ أَيُّ ذلِكَ أَحَبَّ»» متفقٌ عليه.

معنى «يَسْتَوْضِعُهُ»: يَسْأَلهُ أَنْ يَضَعَ عَنْهُ بَعْضَ دينِهِ.«وَيَسْتَرفقُهُ»: يَسْأَلَهُ الرِّفْقَ «والْـمُتأَلي»: الـحَالِفُ.

۲۵۰.از «حضرت عایشه لروایت شده است که گفت: پیامبر صیک‌بار صدای بلند بگومگوی دو نفر در جلوی در را شنید که یکی از آنان از دیگری التماس می‌کرد که یا قسمتی از طلبش را ببخشد یا این که در بازپرداخت آن، با او مدارا کند و طرف می‌گفت: به خدا سوگند، این کار را نمی‌کنم، پیامبر صپیش آنها بیرون رفت و فرمودند: «کجاست کسی که به خدا سوگند خورد که کار خوبی نکند؟» طلبکار گفت: منم، ای رسول خدا! و اینک می‌گویم: طرف من حق دارد که هر طور دوست دارد، آن‌گونه رفتار کند» [۲۸۹].

۲۵۱- «وعن أَبي العباس سهلِ بنِ سعدٍ السَّاعِدِيِّ س، أَن رسولَ اللَّه صبلَغهُ أَنَّ بَني عَمْرِو بن عوْفٍ كان بيْنهُمْ شَرٌّ، فَخَرَجَ رسولُ اللَّه صيُصْلِحُ بَيْنَهمْ فِي أُنَاسٍ مَعَه، فَحُبِسَ رسول اللَّه صوَحَانَتِ الصَّلاَةُ، فَجَاءَ بِلالٌ إِلَى أَبي بَكْرٍ بفقال: يَا أَبَا بَكْرٍ إِنَّ رسولَ اللَّهِ صقَدْ حُبِسَ، وَحَانَتِ الصَّلاةُ، فَهَلْ لكَ أَنْ تَؤُمَّ النَّاس؟ قال: نَعَمْ إِنْ شِئْتَ، فَأَقَامَ بِلالٌ الصَّلاةَ، وَتقَدَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَكَبَّرَ وكبَّرَ النَّاسُ، وَجَاءَ رسول اللَّه يمْشِي في الصُّفوفِ حتَّى قامَ في الصَّفِّ، فَأَخَذَ النَّاسُ فِي التَّصْفِيقِ، وكَانَ أَبُو بَكْر سلا يَلْتَفِتُ فِي صلاتِهِ، فَلَمَّا أَكَثَرَ النَّاسُ التَّصْفِيقَ الْتَفَتَ، فَإِذَا رسولُ اللَّه ص، فَأَشَار إِلَيْهِ رسول اللَّه ص، فَرَفَعَ أَبْو بَكْر سيدَهُ فَحمِد اللَّه، وَرَجَعَ القهقرى وَراءَهُ حَتَّى قَامَ فِي الصَّفِّ، فَتَقدَّمَ رسول اللَّه ص، فَصَلَّى للنَّاسِ، فَلَمَّا فرغَ أَقْبلَ عَلَى النَّاسِ فقال: «أَيُّهَا النَّاسُ مالَكُمْ حِين نَابَكُمْ شَيْءٌ في الصَّلاَةِ أَخذْتمْ فِي التَّصْفِيقِ؟، إِنَّما التَّصْفِيقُ لِلنِّسَاءِ. منْ نَابُهُ شيءٌ فِي صلاتِهِ فَلْيَقلْ: سُبْحَانَ اللَّهِ؟ فَإِنَّهُ لا يَسْمعُهُ أَحدٌ حِينَ يَقُولُ: سُبْحانَ اللَّهِ، إِلاَّ الْتَفَتَ. يَا أَبَا بَكْرٍ: ما منعَك أَنْ تُصَلِّيَ بِالنَّاسِ حِينَ أَشرْتُ إِلَيْكَ؟» فقال أَبُو بكْر: مَا كَانَ ينبَغِي لابْنِ أَبي قُحافَةَ أَنْ يُصلِّيَ بِالنَّاسِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِ اللَّه ص» متفقٌ عليه.

معنى «حُبِس»: أَمْسكُوهُ لِيُضيِّفُوه.

۲۵۱. «از ابوالعباس سهل بن سعد ساعدی سروایت شده است که گفت: به پیامبر صخبر رسید در میان (طایفه‌ی) «بنی عمر بن عوف» آشوب و دعوایی هست و با چند تن از صحابه شبه میان آنها رفت که در میان‌شان صلح برقرار کند و آنها پیامبر صرا نگه داشته و مهمان کردند تا وقتی که زمان نماز فرا رسید که بلال سپیش حضرت ابوبکر سآمد و گفت: ای ابوبکر! پیامبر صنزد ایشان مانده و وقت نماز فرا رسیده است، آیا ممکن است برای مردم امامت کنی؟ گفت: بله، اگر بخواهی، سپس بلال ساقامه گفت و حضرت ابوبکر سجلو رفت، تکبیره‌الإحرام گفت و نمازش را شروع کرد و مردم نیز پشت سر او تکبیر گفتند. پیامبر صتشریف آورد و بین صف‌ها جلو آمد تا در صف جلو ایستاد؛ مردم شروع به دست زدن (ایجاد صدا برای اعلام امری تازه واقع بر امام) کردند؛ ولی حضرت ابوبکر سدر نمازش روی برنگردانید و هنگامی که دست زدن مردم زیاد شد، به طرف آنان روی برگردانید و دید که پیامبر ص(در صف) حاضر است؛ پیامبر صبه او اشاره فرمود که بماند، اما حضرت ابوبکر سدستش را بلند کرد، الحمدلله گفت و عقب آمد تا داخل صف شد و ایستاد و پیامبر صجلو رفتند و برای مردم نماز خواندند؛ وقتی که نماز تمام شد، به مردم رو کردند و فرمودند: «ای مردم! چرا وقتی که در نماز چیزی برایتان پیش آید، شروع به دست زدن می‌کنید؟! دست زدن (در نماز) فقط برای زنان است و اگر کسی از شما در نماز چیزی برایش پیش آمد (خبر یا چیزی تازه یافت)، بگوید: «سبحان‌الله»، زیرا هر کس این کلمه را بشنود، متوجه می‌گردد؛ و ای ابوبکر! هنگامی که من به تو اشاره کردم، چرا (نمازت را با) امامت برای مردم (تمام) نکردی؟ حضرت ابوبکر سعرض کرد: سزاوار نیست که پسر «ابوقحافه» در حضور پیامبر صبرای مردم امامت کند»» [۲۹۰].

[۲۸۶] متفق علیه است؛ [خ (۲۹۸۹)، م (۱۰۰۹)] [این حدیث قبلاً هم به شماره‌ی ۱۲۲، آمده است]. [۲۸۷] متفق علیه است؛ [خ (۲۶۹۲)، م (۲۶۰۵)]. [۲۸۸] یعنی: در این سه مورد فرد می‌تواند سخن دروغ یا خلاف واقع ـ البته قابل توجیه و بدون مبالغه ـ هم بگوید؛ در جنگ، به خاطر بالا بردن روحیه‌ی لشکر مسلمانان و ترساندن دشمن، در اصلاح بین مردم، به قصد رفع کینه و ایجاد صلح و صفا و آشتی و در صحبت زن و شوهر، به جهت ایجاد محبت و جلوگیری از کدورت و اختلاف ـ ویراستاران. [۲۸۹] متفق علیه است؛ [خ (۲۷۰۵)، م (۱۵۵۷)]. [۲۹۰] متفق علیه است؛ [خ (۱۲۳۴)، م (۴۲۱)].